این روزها منطقه ما باز درگیر یک جنگ ژئوپولیتیک و استراتژیک هست. در نزد اقکار عمومی روشنفکران ما داعش یک شر مطلق و طرفهای درگیر با داعش خیر مطلقند!!! آری داعش شر مطلق است. ولی اینکه طرفهای درگیر با داعش خیر مطلق هستند گزاره درستی نیست. این جنگ در منطقه بنوعی همه را درگیرخود کرده است. هر کس از نقطه ای وارد این جنگ شده است.
کردها که در اوایل ظهور داعش بی سر وصدا صاحب کرکوک شدند، زیاد هم از ظهور داعش ناراحت دیده نمی شدنند. کردهای سوریه نیز بدون درگیری با اسد برای خود یک سیستم دارای دمکراتیکی ساخته بودنند. در ترکیه نیز کارها برای کردها خوب پیش می رفت. حزب پ.ک.ک . که در لیست گروهای تروریستی غرب بود، مشغول مذاکره مستقیم با دولت ترکیه بود. تنها جائی که کردها هیچ اقدام مهمی نداشتند در کردستان ایران بود. کردهای ایران هیچ حرکت موافقیت آمیزی در مورد حقوق خود نکرده اند. با شروع حمله داعش به کردهای ایزدی به یک باره فضای خبری وسیع در مورد جنایات داعش بر علیه انسانها خصوصا زنان شکل گرفت. بعد از آن نیز داعش حملات خود به اقلیم کردستان عراق را در اثر دخالت کشورهای غربی متوقف کرد این دفعه متوجه کانتون کوبانی شد. در تمام طول این درگیریها و اعمال وحشیانه و خون خوارانه داعش، ترکیه بزرگترین ضرر اقتصادی و امنیتی را متحمل شد. علاوه بر اینها ترکیه بدون توجه به خواستگاه ائتنیک زنان و بچه های فراری از وحشت داعش آغوش خود را بر آنان گشود. این در حالی بود که برخی منابع گزارش کردنند که ترکیه از پذیرش هزاران پناهنده ترکمن سر بازده وآنان را به امان خدا و داعش ول کرده است. ولی جالب است که حمله همه جانبه از طرف کردها- کردهای ایران، سوریه و ترکیه – بر علیه ترکیه شکل گرفت. این حمله تبلیغاتی بر علیه ترکیه فقط محدود به کردها نبود. ایرانیان فارسگرا و برخی از مطبوعات غربی نیز در این حمله شریک شدنند. خصوصا بعد از آزادی گروگانهای ترکیه از دست داعش. در میان تمام این حوادث که می شود ساعتها و در کونتکسهای مختلف در موردشان صحبت کرد. چیزی مرا متعجب کرد دشمنی و نفرت عجیبی بود که در میان فعالان سیاسی ایرانی از چپ گرفته تا سلطنت طلبان بر علیه ترکیه بود. متوجه شدم که عمده ایرانیان خصوصا باستانگرایان و آریا گرایان خود بزرگ بین از هر فرصتی برای کوبیدن ترکیه و حتی همه ترکها اقدام می کنند. ولی واقعیت این است که ترکیه چه در زمان عثمانی و چه در زمان حال همیشه در اصلاحات سیاسی و اجتماعی جلوتر از ایران بوده است. سیستم سیاسی ترکیه بی شک دمکراتیک ترین سیستم در بین کشورهای اسلامی خاورمیانه است. استانداردهای حقوق بشری در ترکیه بی شک قابل مقایسه با ایران و یا هیچ کشور دیگری در منطقه هم نیست. پیشرفتهای بسیار بزرگی در مورد حقوق دمکراتیک کردها در ترکیه انجام شده است که در منطقه ما بی نظیر است. بطوری که ترکیه مستقیما با حزب پ.ک.ک که در لیست گروهای تروریست غرب قرار دارد در حال مذاکراه است. در حالی که حزبی که بیش از بیست نماینده در مجلس ترکیه دارد. عملا در مورد حقوق کردهای ترکیه مبارزه سیاسی می کند و براحتی در مجلس ترکیه خواستهای خود را بزبان می آورد، ویا رئیس این حزبی که خود را نماینده کردها می داند بعنوان کاندیدای ریاست جمهوری می تواند با آزادی بیان از تلوزیونها گرفته تا میدانهای شهرهای افکار خود را در مورد اداره کشور و حقوق کردها آزادانه بیان کند. من واقعا دوست دارم که مسئله کرد هم در ترکیه هم در ایران حل شود. ولی ناسیونالیزم تهاجمی که در بین کردها بر علیه آذربایجانیها وجود دارد و نفرتی که بر علیه آذربایجانیها وجود دارد بیشتر از جمهوری اسلامی هست. این نفرت هر لحظه می تواند فاجعه عظیمی را بیافریند، چون آنان نیروهای سلاح بدست دارند. حوادثی که اوایل انقلاب 1979 در اورمیه اتفاق افتاده است هنوز هراسی در حافظه تاریخی مردم آن مناطق آفریده است که فقط با مسولیت پذیری دوستان و گروهای سیاسی کرد ممکن است حل شود. البته این بدین معنا نیست مسائلی چون اختلافات تاریخی شیعه- سنی در این مسئله بی نقش است یا اینکه در میان ترکان آذربایجان کسانی هستند که بجای هدف قرار دادن جمهوری اسلامی و سیاستهای نژادپرستانه آن در مشکلات پیش آمده بین کرد وترک بیشتر به کردها می تازند. ولی واقعیت این است که دشمنی بر علیه ترکها در میان کردهای آذربایجان اورگانیزه شده است. . ادعاهای ارضی کردها در مورد مناطق جغرافیای آذربایجان واقعا غیر قابل فهم است. در حالی که کردها مدعی صلح و دموکراسی در منطقه هستند. این ادعاها و این نفرت پراکنی بر علیه ترکها واقع غیر قابل توجیه است. این اقدامات آنان فقط آب ریختن در آسیاب سیستم مرکزی است که قصد دارد کردها و ترکها را بجان هم بیاندازد. ولی ایرانیها و کردهای که این همه به ترکیه و ترکها می تازند و واقعیت ها را یک طرفه نشان میدهند.کاش در مورد جنایاتی که خود بر علیه کردها کرده اند نیز اینقدر حساس بودنند در مورد کشتارهای که در 1925 در آذربایجان و کردستان توسط ارتش شاه انجام گرفت نیز اینقدر حساس بودند. کاش در مورد جنایات پهلوی ها بر علیه مردم آذربایجان نیز اینقدر حساس بودنند. کاش در مورد کتابهای ترکی که در آتش نفرت و نژادپرستی آریائی در تبریز سوخت نیز حساس بودنند. کاش ایرانیها در ظلمی که بر بلوچ سنی، کرد سنی می شود نیز حساس بودنند. کاش در مورد ملیونها انسان که از اولیه ترین حق خود یعنی تحصیل به زبان مادری محرومند نیز حساس بودنند. کاش در مورد زندانیانی که تنها گناهشان خواست تدریس به زبان مادریست نیز این قدر حساس بودنند.
کاش ایرانیان به اصطلاح روشنفکر و سیاسی برای روشن کردن ذهن ایرانیان و ارتقاء سطح اندیشه دموکراتیک در میان شهروندان ایرانی در مورد حقوقی که کردها و آزادی بیانی که کردها امروز در ترکیه دارند نیز بنویسند تا مردم ما ببینند که در همسایگی آنان واقعا چه رخ می دهد. یک طرفه به قاضی رفتن از مشکلات بزرگ انسان عادی و حتی روشنفکر منطقه ماست. ما باید تشویق گر دوستی بین ملل باشیم نه طرف گیر ولی متاسفانه جوگیری و غرق شدن در روزمرگی ما را بجائی می رساند که جنایاتی را که همین چند ماه پیش ارتش اسد، بهمراهی سپاه قدس انجام می داد فراموش کرده حتی از فرمانده سپاه قدس قهرمان سازی کنیم . ما در حالی که می ترسیم از حرکت مردم آذربایجان برای اعاده خواستهای معوقه خود از دوران مشروطه، در سال 1945 توسط فرقه دموکرات آذربایجان برهبری پیشه وری صحبت کنیم را چطور می توانیم با خود صادق باشیم و از اوجالان یک قهرمان دموکراسی بسازیم . ممکن است برخی بی آیند مرا متهم به پان ترکیزم که این روزها ماده اولیه خوراک دادگاهای جمهوری اسلامی بر علیه فعالان مدنی آذربایجانی شده است بکنند. باید به آنان یاد آور کنم. همان قدر که آنان بخود اجازه می دهند درمسائل تاجیکستان وافغانستان دخالت کنند ویا دوستان کرد که از کردستان ایران بخود اجازه می دهند در مسائل کردستان ترکیه و سوریه و عراق دخالت کنند. من نیز این اجازه را بخود میدهم. پس فبل از اتهام زنی همه مان باید یک نگاهی در آینه بخود بکنیم. وقتی ما در مورد حوادث و تاریخ کشور خود اینقدر خود سانسور هستیم ، چرا از خود شروع نمی کنیم . حرف من این است که از خود شروع کنیم و یا حتی اگر در مورد ترکیه می نویسیم یک تلنگری به خود نیز بزنیم که در جامعه ما نیز تاثیر داشته باشد. بنظر من ما باید مثبت های ترکیه را هم نشان دهیم خصوصا در مورد کردها تا جامعه ما نیز به این مسئله عادت کند.
قایناق: تریبون