هشت بند از منشور آزربايجان در خصوص وقايع فعلى ايران- محمدرضا لوایی
١- جغرافياى سياسى و فرهنگى آزربايجان بايد محترم و رها شمرده شود. جغرافياى آزربايجان بر طبق تقسيم بندى دولت قاجار و مضمون ” ممالك محروسه ” مشخص است. احتياج نيست كه زياد به دنبال سند و مدرك در قعر تاريخ باشيد. دوره ى قاجار نزديكترين سند است. جغرافياى سياسى آزربايجان و حدود و مرزهاى آن كه آريايى ها و حكومت دينى با تكه پاره كردنش، و تجزيه ى آن به استانهاى مختلف سعى در ترويج ” ابهام تاريخى ” نموده اند بايد محترم شمرده شود. تركهاى تهران و ديگر ترك هاى كوچ داده شده به ساير نقاط ايران مربوط به جغرافياى فرهنگى آزربايجان هستند و طبيعى است كه ما از جغرافياى فرهنگى خويش غافل نيستيم.
٢- اشكال مديريت شهرى، مديريت فرهنگى، تعليم و تربيت و بسيارى از نهادها و مراكز و اماكن و جلوه هاى سياسى و فرهنگى در آزربايجان، شكل اشغال سياسى دارد. ستيز ما با اين اشكال سلطه است.
٣- خواسته هاى جنبش جديد و نوپاى ايران جز در دو مورد كه يكى تغيير حكومت و ديگرى بهبود اقتصاد است در بقيه ى موارد با خواسته هاى ما در تضاد كامل مى باشد. بازگشت به باستانگرايى آريايى و كوروش، بازگشت به پهلوى ها با آن سبقه ى آزربايجان ستيزيشان دقيقاً به مفهوم افزايش سركوبگرى خواهد بود.
٤- انسان ستيزى و ديگرى ستيزى در شعارهاى خيزش جديد ايرانى – آريايى بيداد مى كند. جنگ آزربايجان با ديگرى ستيزان است. شعارهاى ما برخاسته از متن آزربايجانچيليق و توركچولوك مى باشد و ربطى به ايرانيت آريايى ندارد.
٥- آزربايجان با آرامش و به دور از القاى هيجانات كاذب آريايى گرى و حكومت دينى، تصميم گرفته است كه گزينه ها و درخواست ها را روى ميز بچيند و سبك و سنگين كند، و بعد از آن وارد مذاكرات درخواستى درون و بيرون، جهت انجام هر نوع تغييرى باشد. طبيعى است كه از منظر ما شيوه هاى تغيير در منطقه مبتنى بر مبانى و منافع آزربايجانچيليق و توركچولوك مى باشد و لاغير.
٦- از نحوه ى خواسته هاى اعتراض كنندگان ايرانى چنين به نظر مى آيد كه دوباره شاهد زورآزمايى آمريكا با روسيه و چين بر سر حكومت ايران هستيم. در اين بين آنچه ما را نگران مى سازد ميل حكومت آمريكا به اپوزيسيون آريايى است. متغير آزربايجانچيليق و گفتمان توركچولوك هنوز آنچنان كه بايد، در اتاق هاى فكرى سياست خارجى آمريكا جا باز نكرده است. طبيعى است كه نحوه ى رابطه ى آمريكا با تركيه بر اين تمايل فكرى تاثير دارد. از جانبى روسيه و چين به اين ايران دينى چندان بى ميل نيستند و خواهيد ديد كه اين قصه سر دراز دارد.
٧- اشتباه ما در مشروطه را قبلاً توضيح داده ام. اشتباهاتى هم در شكل گيرى انقلاب ٥٧ داشتيم. براى مثال، تشيع شعوبى فارس ها شريعتمدارى را در منگنه ى ولايتمدارى قرار داد و به بهانه ى همراهى نكردن شريعتمدارى با ولايت، بلايى بر سر او آورد كه آزربايجانِ دينى مجبور شد قبله ى فقاهتش را از قم به سمت نجف و آيت الله خويى برگرداند. آزربايجان را از وجود مجتهدان بزرگ خالى كردند تا به مرور زمان ولايت فقاهت خود را بر آزربايجان مسلط سازند. مشروطه و انقلاب در خدمت ايرانيت اند. توضيحات لازم در مقالات بعدى و بندهاى آتى داده خواهد شد.
٨- تقويم اعتراض و قيام ما بر اساس تقويم آزربايجان مى باشد. هر گونه همراهى ما با تقويم اعتراض و جنبش ها و جناح ها و اپوزيسيون فارسى يك اشتباه محض است. براى مثال اگر ما در اعتراض هاى خيابانى با فارس ها و مخالفانمان كه در اكثريت هستند بيانيه ى مشترك و همسو چاپ كنيم حتى در صورت تغاير و تضاد خواست هاى ما با آنها اين همسويى به پاى آنها نوشته خواهد شد و اعتراضات ما عقيم خواهد ماند. حتى اگر بناى ما بر برپايى اعتراضات خيابانى باشد بايد تقسيم بندى زمانى و مكانى آن را خودمان رقم بزنيم نه اينكه دنبال اپوزيسيون تُرك ستيز و آزربايجان ستيز بيفتيم.