در چند سال، ماه و بخصوص، در روز اخیر، حمله برای توهین، تحقیر، تخریب، نابودی ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، گیلک، مازنی، لر و … سرعت گرفته است.
هر چه ملل، بییشتر به خیابان ها می آیند و از تبعیض روز افزون، از نابرابری حقوقی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، آموزشی، زبانی، محیط زیستی و حقوق ملی خودشان سخن می گویند، رفتارهای سیاسی-تبلیغی پانفارسیسم، شدت بیشتری گرفته و علنی ترشده است.
پانفارسیسم مطمئن است که در اوج پیروزی تاریخی خود قرار دارد. برای همین، این ملل را صاحب هیچ حق و حقوق و سرزمینی نمی داند.
پانفارسیسم همه سیستم های نظامی-امنیتی، مدیریتی، سیستم آموزشی، رسانه ای و قوه عدلیه را تسخیر کرده است. هر آن چه یک تفکر ضد انسانی لازم دارد را، پانفارسیسم به تنهایی در اختیار دارد.
در گذشته، حملات پانفارسیسم به ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، گیلک، مازنی، لر و … کم رنگتربود ولی اکنون، با در اختیار گرفتن همه سیستم سیاسی، جسارتی دیوانه وار یافته است.
معاورن رئیس جمهور؛ علی یونسی، علنا، سخنگوی بازوی افراطی ترین پانفارسیست ها شده است و از زبان آن ها سخن می گوید.
علی یونسی، وزیر اطلاعات سابق، با استراتژی های بلند و کوتاه مدت سیستم سیاسی ایران آشنا است. برای همین، علنا، وجود و هستی ملت تورک را انکار می کند. تاریخ تورکان و منطقه را تحریف می کند.
وقتی از مجموع بیش از یکصد نماینده فراکسیون تورک مجلس، تنها ۴۶ نماینده، به سخنان او اعتراض می کنند، بدون هیچ پشیمانی، نمایندگان را به “نفهمی” و “کج فهمی” متهم می کند که منافع ملی را درک نمی کنند. یعنی پانفارسیسم، منافع ملی ایران و ایرانیان بهتر می فهمد.
چه باید کرد؟ سوالی است که از راه حل و چاره این مشکل، می پرسد.
در این همه سال، ده ها پاسخ به این سوال داده شده است اما مشکل ایران و ایرانی نه تنها حل نشده، بلکه بر شدت مشکل افزوده شده است. تقریبا، پانفارسیسم، دشمن ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، گیلک، مازنی، لر و … شده است.
آیا علاقه مندان به پاسخگویی با این سوال، به موضوع و نفس مشکل نپرداخته اند؟ آیا موضوع را درست طرح نکرده اند؟ آیا موضوع های فرعی و انحرافی را مطرح کرده، ذهن و فکر جامعه را از مسئله اصلی منحرف کرده اند؟
بنظر می رسد که مشکل و مسئله اصلی، خود “ایران” است. ایران چیست؟ ایرانی کیست؟ ایرانیان چه حقوقی دارند؟ حقوق ایرانیان، توسط چه کسان یا نهادی تعریف می شوند؟ آیا همه ایرانیان -بطور صددرصد مساوی- ایرانی هستند یا بعضی ها ایرانی ترند؟ آیا بعضی ها کمتر ایرانی نیستند؟ آیا بعضی ها هم اصلا ایرانی نیستند؟ چرا بعضی ها هم مهاجرانی هستند که از سر لطف ایرانی ترین ها، در ایران زندگی می کنند و در شرایط لازم، باید ایران را ترک بکنند؟
آیا همین تقسیم بندی، نشان نمی دهد که مفهوم “ایران و ایرانی” بسیار متفاوت، همراه با تبعیض و نگرش دشمنانه در میان ایرانیان با “ایرانی ترین ها” است؟
چه کسانی “ایرانی ترین ها” هستند؟ ملاک های “ایرانی ترین” بودن چیست؟ چرا این دسته، “ایرانی ترین” شده اند؟ “ایرانی تر ین ها” چه مزایایی دارند که دیگران، از آن مزایا و امتیازها محرومند؟
چرا “ایرانی ترین ها” دیگران را دسته بندی و تقسیم بندی کرده اند؟ آیا این تقسیم بندی، نوع جدیدی از کاست و طبقه و دنباله طبقه بندی دوره قبل از اسلام، در ایران نوین نیست؟ این طبقه بندی ها از چه زمانی در ایران رایج شده اند؟
آیا کاست و طبقه بندی در عصر جدید، با رضا کودتاچی و برتری زبان فارسی و فارس ها آغاز نشده است؟
آیا ملاک “ایرانی ترین” بودن، زبان و نژاد فارسی نیست؟
آیا تحمیل نام، شهرت، زبان، تاریخ، ادبیات، موسیقی، هنر، صنعت، تکنولوژی، دین، ایدئولوژی، ناسیونالیسم و … فارسی بر همه ایرانیان، تلاش برای ساختن ایرانی نوین بر اساس پانفارسیسم و حذف دیگران نیست؟
آیا توهین و تحقیر ملل تورک، عرب، تورکمن، بلوچ، قشقایی، گیلک، مازن، لر، بندری، و… برای سوق دادن این ملل به قبول ایرانی ترین ها به عنوان انسان های برتر و الگو نیست؟
آیا نباید برای ایرانی شدن، هر آن چه ایرانی ترین ها می گویند را چشم بسته پذیرفت؟
آیا نباید زبان، ادبیات، تاریخ، قهرمانان ملی، منافع ملی، موسیقی، هنر، تمدن و … ملل دیگر را قربانی پانفارس ها و ایرانی ترین ها کرد؟
چه لزومی برای ایرانی ترین ساختن ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، گیلک، مازنی، لر، بختتیاری و …وجود دارد؟
چرا تا دیر نشده، سیاست های فارس سازی هویت ملل غیر فارس متوقف نمی شود؟
برای مقابله با حملات تخریبی، تحریفی پانفارسیسم به ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، گیلک، مازنی، لر، بختتیاری و … چه باید کرد؟