چند نکته :
– اول اینکه آزربایجان با وجود تمام ضربه ها و تاکتیک هایی که از طرف رژیم برای تضعیف،شکست وآسیمیله کردن ملت ترک آزربایجان بکار برده است، هنوزآزربایجان درراس و سر روحیه قیام و عصیان بر علیه ظلم ایستاده است هیچ شکی نیست ،
این را در چند روز اخیر در تشیع جنازه استاد بزرگ “حسن دمیرچی” و دست یافتن ملت به قلعه بابک در روز تولد بابک خرمدین با وجود فضای کاملا امنیتی و دستگیریهای گسترده و تهدیدهای بی حد و حساب که باز مردم با گذشتن از جان و مال و زندگی خود در قلعه گرد هم آمدند وقدرت اراده ملت را در ناتوان ساختن ظلم و زور و تهدید و در برابر نیروهای امنیتی نظام به اثبات رساندند.و بی دلیل نیست که اگردر تهران کسی سرفه بکند رژیم سراغ فعالان آزربایجان می رود ،زیرا رژیم دیگر دهانه آتشفشان را به خوبی می شناسند.
******
– ملت تورک آزربایجان با عبرت گرفتن از قیامهای قبلی و شکست های مکرر، رودست خوردن از طرف ناسیونالیستهای فارس وبا آگاهی از پروژه تورک ستیزی، دیگر به ملت نژاد پرست فارس (االبته نه همه شان) ، اعتماد نخواهد کرد،زیرا رفتارها و اعمال فعالان چه مخالف و چه موافق رژیم، کاملا سودجویانه ونژادپرستانه است، از رسانه های فعال در خارج از ایران و داخل ایران از کامنت های تلگرام و فیس و بوک و غیره گرفته تا راس روشنفکران فارس و یا مانقوردهای به خدمت گرفته شده این را به خوبی به اثبات رسانده اندو امروز با وجود پیشرفت امکانات اینترنتی این حقیقتها در بین عموم مردم نیز راه پیدا کرده است.
******
امروزکه ایران درمرحله تزلزل و بهم ریختگی است عده ای از روشنفکران روشنفکرنماها و دموکرات های برادر، سکوت خود را با ارائه تزهای فانتزی، شکسته و از ماوراءها ومدینه های فاضله سخن می گویند ،دارند رفتار و حرکت ملتی را نادرست و نمادهای مقاومت و اتحاد آنها را غیر واقعی و حتی وجود این نماد ها را نماد دشمن خطاب می کنند، و
عده ای نیز می خواهند همه چیزرا علمی ، گل و بلبلی و با متدهای دموکراسی اورپایی به پیش ببرند. مثلا اگر طرف به رویت چاقو کشید و به تو فحش های زشت نثار کرد، تو با کلمات علمی و ادبی وغیره به دفاع از خود بپرداز و دموکرات بودن خودت را به اثبات برسان و برنامه ای برای آینده با تعلیمات و رفتارهای دموکراسی پسند داشته باش، زیرا تو ملت بزرگی هستی و حق تو در آینده نیز این است.
ای برادر، تاراجت کردند رفت، زبان رفت، هویت رفت، ثروت رفت، حس حفظ ارزشها رفت، شدیم آسیمیله ، شدیم مانقورد، شدیم مستعمره فرهنگی و اقتصادی.
ای برادر، فانتزی ملت بودن ریشه ما را کند، خود ملت را ببین چه می کشند!
بوزقورد مال دشمن است، فارس هم گفت تو هم گفتی ،
بابک تورک نیست دشمن است، دشمن هم گفت تو هم گفتی.
تراختور مال عوام مردم است، نمی تواند به درد سیاست بخورد ، باشد ،
آنهایی که مرگ بر دشمن گفتند کار را خراب می کنند، ما نباید خود را با آنها مقایسه کنیم ما نباید فحش بدهیم ما باید ملت را با ادب تربیت کنیم، باشد .
بیا ای برادر این تو و این میدان با کدام ایدئولوژی ها با کدام فن و فنون مدرن می خواهی ملت را بفهمی، دردشان را درک کنی و آنها را به حقوق ضایع شده شان رهنمون شوی؟
بابالار دئمیشکن:” سو اؤز آخاریندا گئدر”، حالا تو بیا نمادهای اتحاد ملت را مدام بکوب و روشفنکرانه سخن بگو.
البته که دموکراسی به شرایط ، مکان و زمان لازم بستگی دارد و بودنش بهترین است،ولی در وسط تیر و باروت باید ملت متحد شوند تا خانه شان ویران نشود نه اینکه بگویند این خانه را کسی که ساخته بوده است از ما نبوده است،وقتی در روستایی مردم در یک مسجد جمع می شوند و می شود از همان مسجد حق مردم را فریاد زد و بر دشمن ضربه زد باید از آن هم استفاده بهینه کرد،
– ملت ما هنوز مجادله جان و مال و نان و هویت دارند و عده ای همدیگر را متهم به تجزیه طلبی ، فئدرالچی و غیره متهم می کنند و این گونه هم فرصتها را از دست می دهند هم افکار فعالان را به هم می ریزند.