ظاهرا و قانونا، مجلس جایی است که باید برگزیدگان ملل ساکن ایران، در آنجا و برای دفاع از منافع مردمان، اجتماع بکنند.
ما، بر اساس نوع نگرشمان به حاکمیت و نمایندگان، چه آن ها را نمایندگان “واقعی” ملل بدانیم و یا نمایندگان و منتصبان حاکمیت بخوانیم، فرقی در مسئله نخواهد کرد. چرا که خود آنان، خودشان را نمایندگان حاکمیت نمی دانند و در هر مراسمی، اعلام می کنند که نمایندگان و برگزیده شدگان مردم شهر یا منطقه خودشان هستند. یعنی آنان بارها اعتراف کرده اند که خودشان را مامور حاکمیت و دولت نمی دانند.
در این صورت، شاید نتوان آن ها را نمایندگان و منصوبان حاکمیت، برای دفاع از منافع طایفه ای، قبیله ای، قومی خاص و یا مدافعان رانتخواران و حاکمیت دانست.
با این همه، ما، به عنوان مردم و رسانه ها، باید، نگرش به نمایندگان، کار آنان در مجلس و کارنامه مجلسیان را به زیر تیغ سوال ببریم تا جایگاه مجلس را در یابیم.
از این روست که باید پرسید:
آیا نمایندگان مجلس، همراه ملل و مدافع حقوق و اراده ملل در مقابل حاکمیت و دولت در ایران هستند؟ یا در مقابل حقوق و اراده ملل مقاومت می کنند و اجازه نمی دهند تا حقوق، خواست و اراده ملل تحقق بیابد؟
وظیفه نمایندگان مجلس چیست؟
آیا نمایندگان باید از منافع مردمان، در مقابل قدرت های داخلی یا خارجی دفاع بکنند؟ چرا؟
وظیفه نمایندگان مجلس، دفاع از خواست ها، حقوق، آرزوها و منافع ملی ملل خودشان است؟ یا دفاع و تامین حداکثر منافع، خواست، حقوق و آرزوهای حاکمیت و دولت و قوم یا ملت مسلط است؟
اگر از تئوری عبور بکنیم، آیا منتخبان، واقعا و در عمل، از منافع مردمانی که آنان را به مجلس فرستاده اند، دفاع می کنند؟
آیا نمایندگان مجلس، همراه ملل و مدافع حقوق و اراده ملل در مقابل حاکمیت و دولت در ایران هستند؟ یا در مقابل حقوق و اراده ملل مقاومت می کنند و اجازه نمی دهند تا حقوق، خواست و اراده ملل تحقق بیابد؟
ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لر، بختیاری، گیلک، مازنی و کورد و … سال ها است که در خیابان ها فریاد می زنند و خواستار رسمی، آموزشی و اداری شدن زبان های خودشان به موازات زبان فارسی شده اند. اگر نمایندگان، واقعا نماینده مردم هستند و باید از خواست ها، حقوق و آرزوهای مردمان در مقابل حاکمیت و قوم مسلط دفاع بکنند، چرا هنوز و بعد از چهل سال، تنها یک زبان، زبان رسمی، آموزشی، اداری و حقوقی است و دیگر زبان ها، محروم از حقوق مساوی با زبان فارسی هستند؟
آیا زبان ها شخصیت های حقوقی و حقیقی نیستند؟ آیا تبعیض زبانی، نباید توسط نمایندگان و در مجلس رفع بشود؟
منابع مالی برای تامین زندگی نمایندگان از کجا و با چه عنوانی تامین می شود؟ یعنی، آیا نمایندگان، کارمندان ملت هستند یا کارمندان دولت؟
آیا نمایندگان حق دارند، در دوران نمایندگیشان، کارمند و حقوق بگیر یا مشاور، یا عضو هیات رئیسه سازمان، نهاد، شرکت و … باشند یا به هر عنوانی منبع مالی دیگری به غیر از حقوق مجلس داشته باشند؟
چرا نباید نمایندگان چند شغله باشند؟ در حالی که اکثر مدیران در ایران، چند شغله و دارای درآمدهای بسیار گزاف هستند؟
چرا نمایندگان از چند شغلگی مدیران و کارمندان دولت جلوگیری نمی کند؟
چرا نمایندگان مجلس برای تقسیم “قدرت تصمیم گیری و اعمال قدرت” سیاسی، اداری، آموزشی، اقتصادی و … در مرکز، و توزیع آن در میان همه ملل در ایران کاری نمی کنند؟
چرا به دولت و نهادهای آموزشی و حقوقی در ایران اجازه می دهند تا ملل تورک، عرب، و … را تورک زبان یا عرب زبان و مهاجر بنامند؟
چرا نمایندگان به شعارها، خواست ها و طومارهای مردمی، بخصوص مردمان تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لر و … توجه نمی کنند؟
چرا مجلس فقط صدا و شعارهای طرفداران حاکمیت را می شنود؟
آیا منظور از ملت در ایران، فقط طرفداران حاکمیت هست؟
چرا نمایندگان، با تمرکز ثروت و صنایع در استان هایی با اکثریت فارس نشین و خالی شدن هر چه بیشتر استان های با اکثریت غیر فارس نشین ها جلوگیری نمی کنند؟
چرا نمایندگان مجلس لایحه الزام دولت به نجات دریاچه اورمیه را به مجلس نبرده اند؟ آیا نمایندگان این خواست طبیعی ملت تورک در ایران را نمی شنوند؟
چرا نمایندگان، لایحه ای به مجلس برده و از روند رو به رشد توهین به ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لر و … جلوگیری نمی کنند؟
چرا به دولت و نهادهای آموزشی و حقوقی در ایران اجازه می دهند تا ملل تورک، عرب، و … را تورک زبان یا عرب زبان و مهاجر بنامند؟
چرا نمایندگان مجلس با لایحه دو فوریتی “عفو عمومی” در ایران مخالفت کرده اند؟ آیا عفوف عمومی در ایران، ضد منافع ملی ملل در ایران است؟
روش کار در دنیای پیشرفته به این شکل است که هر کس در هر مقامی و منصب دولتی باشد، نمی توانند از اطلاعاتی که برای مردمان فاش نشده و یا فاش نمی شود، بطور مستقیم یا غیر مستقیم، خود یا دوستان و نزدیکانتش از آن ها بهره مند بشوند. این نوع بهره برداری “رانتخواری” نامیده می شود.
در ایران این قاعده مراعات نمی شود و همه شرکت های دولتی یا نیمه دولتی، به کارمندان سطح بالای دولتی (مدیران ارشد) فروخته شده اند. در حالی که مردمان، در باره آن شرکت ها، کارخانه ها و معادن و … بی خبر بوده اند.
چرا مجلس، برای جلوگیری از رانتخواری و تملک اموال ملل، توسط خود یا نزدیکان نمایندگان یا کارمندان سطح بالایی دولتی، قانون ضد رانتخواری تهیه و تصویب نمی کند؟
فساد، تجاوز به زنان، رشوه خواری، رانتخواری، اختلاس، قاچاق دولتی، تاسیس بانک ها و موسسات مالی-اعتباری توسط افراد و نهادهای حکومتی و سپس ورشکستگی آن ها و تامین مجدد همه زیان های واردهشده، از جیب ملل در ایران، به امر عادی و روزانه بدل شده که در همه سلول های حکومتی و حقوقی رسوخ کرده است.
آیا نباید مجلس همه دارایی هایی که در این چهل سال به افراد نزدیک به حاکمیت و دولت یا نمایندگان فروخته شده است را با تصویب قانونی باز پس بگیرد؟
چرا نمایندگان از واگذاری کشت و صنعت مغان به رانتخواران جلوگیری نکرده اند؟
چرا نمایندگان قانون “از کجا آورده ای؟” را تهیه و تصویب نمی کنند؟
آیا نمایندگان کنونی، در فردایی که روزی خواهد آمد، می توانند ادعا بکنند که چاره ای جز اطاعت از دستور رهبر یا دولت نداشتند و بری از مجازات بمانند؟
فساد، تجاوز به زنان، رشوه خواری، رانتخواری، اختلاس، قاچاق دولتی، تاسیس بانک ها و موسسات مالی-اعتباری توسط افراد و نهادهای حکومتی و سپس ورشکستگی آن ها و تامین مجدد همه زیان های واردهشده، از جیب ملل در ایران، به امر عادی و روزانه بدل شده که در همه سلول های حکومتی و حقوقی رسوخ کرده است.
آیا نمایندگان مجلس از فسادها، تجاوز به زنان در ادارات و شرکت های دولتی و شبهه دولتی، سوء استفاده از کار زنان، رشوه خواری، اختلاس، قاچاق دولتی، تاسیس و روشکستگی بانک ها و شبهه بانک ها را نمی بینند؟
آیا نمایندگان خبر ندارند که بعضی از نمایندگان با زنان دیگری، رابطه جنسی برقرار کرده اند یا اعضای شوراهای شهری به فساد و فحشاء مبتلا شده اند؟ چرا کاری نمی کنند؟
چرا هر هر نوع فساد و دزدی در دنیا وجود دارد، در میان مدیران دولتی، شبهه دولتی، نمایندگان مجلس و اعضای شورای شهر رواج یافته است؟
چرا به دولت و نهادهای آموزشی و حقوقی در ایران اجازه می دهند تا ملل تورک، عرب، و … را تورک زبان یا عرب زبان و مهاجر بنامند؟