انسان ویران شده چه نیازی به مملکت و امنیت و اقتصاد و رهایی دارد؟!
خمینی می گفت؛ « از شما انسان می سازیم. » یعنی فرض او بر این بود که ما حیوان هستیم. اما خود خمینی در فکر « حیوان سازی » بود. انسان در ذهن خمینی « گوسفند قربانی » بود. گاو و سگ و گوشت بود.
خمینی از انسان، اطاعت و سرسپردگی و جان می خواست. « جانم فدای رهبر » می خواست. خمینی و دار و دسته اش شعار می دادند؛ « ای خمینی ای مظهر شرف!!»، اما مظاهر شرف را به دار می آویختند. تاریخ را اخته می کردند. خودشان را هم اخته می کردند و می کنند.
در ذهن خمینی و خامنه ای تاریخ و جهان و سیاست و اقتصاد و زندگی، حَرَم است. « حرم مُردگی». آنها برای « مُردگی انسان » از باشندگی زنده ها خرج می کنند. آنها انسان را « شهید حرم » می خواهند نه انسان مدرن و پیشرفته و تکامل یافته.
حَرَم تشبیهی از هیکل خود خمینی و خامنه ای است. مزاری بی روح و سرد و بسته که انسان را چهار دست و پا کشان، برای زیارت خویش می خواهد.
اگر قبول کنیم حسین برای انسان کشته شد عوضش اینها انسان را برای حسین می کشند!
دقیقاً دو تعریف متناقض روی داده است. اینها انسان را با کربلا و چاه جمکران مشغول می سازند تا ذهن انسانِ زیردستشان به سمت چاههای نفت و جغرافیاهای آزاد کشیده نشود.
ذلت انسان خاورمیانه ای در این است که در این عصر گشودگی، خود را به ریش و پشم و تسبیح بردگی گره زده است. شما را ویران کرده اند و این حکومت دینی، ویرانگی شماست. و آنوقت شمایِ ویران شده از این می ترسید که ویران شوید؟!
از جنگ جهان با رژیم ایران وحشت نکنید و خوشحال باشید. این رژیم شما را به آغوش جهان هُل نخواهد داد. بگذارید جهان به سمت شما بیاید.
تازگیِ رهایی را نفس بکشید. از انسانیت خویش دفاع کنید چون؛
دریغ است « انسان » که ویران شود!!!