جلوگیری از میتینگ اعتراضی تهران- هفتم خرداد ۱۳۸۵ / اومود دوزگون

جلوگیری از میتینگ اعتراضی تهران- هفتم خرداد ۱۳۸۵ / اومود دوزگون
آزربايجانيها تاکنون طي صدها نامه‌ي سرگشاده، قطعنامه، بيانيه و حتي مراجعات فردي و حضوري… خواستار تحقق اصولي از قانون اساسي ناظر بر حقوق مردم (از جمله حقوق زباني و فرهنگي اقوام و ملل ايراني) شده‌اند ، همه‌ي اين نامه‌ها بي‌هيچ اعتنايي به بايگاني سپرده شده‌اند و دريغ از يک پاسخ خشک و خالي از مسئولين وقت.اومود دوزگون
جلوگیری از میتینگ اعتراضی تهران- هفتم خرداد ۱۳۸۵اومود دوزگون

تهران بعنوان دومین شهر بزرگ تورک نشین جهان بعد از استانبول است. ظاهراً و بطور طبیعی میبایست بزرگترین تظاهرات اعتراضی را شاهد می بود.

متاسفانه به علل مختلف از جمله ساختار سیاسی فرهنگی حاکم در این کلانشهر که فارسی تحمیلی است و میزان بالای آسیمیلاسیون، تورکهای آزربایجان در تهران با وجود داشتن اکثریت ۷۰-۸۰ درصدی در نیمه غربی تهران تاکنون ( بجز چند مورد کوچک مثلاً در اسلامشهر) موفق به برگزاری تظاهرات اعتراضی سیاسی فرهنگی مستقل نشدند. البته عوامل متعدد دیگر از جمله روانشناختی و نمود هویت دوگانه در نسلهای دوم و سوم دخیل بوده که پژوهش علمی را میطلبد.

با اینحال تلاشهای بسیاری در برپایی اجتماعات مستقل تورکهای آزربایجان در تهران شده است از جمله گردهمایی در محوطه دانشگاهها، بر سر مزار شیخ محمد خیابانی و ستارخان در حرم شاه عبدالعظیم که با سرکوب و ممانعت نیروهای امنیتی رژیم روبرو بوده است.

هفتم خرداد ۱۳۸۵ فعالین شجاع حرکت ملی در تهران، برای انجام یک ميتينگ اعتراضی مقابل مجلس شورا حرکت میکنند که با موانع چند لایه نیروهای یگان ویژه سرکوبگر رژیم در مقابل مجلس روبرو شده و عملاً جلوی میتنگ مسالمت آمیز آنان گرفته میشود.

 

متن خطابه‌ ميتينگ ۷ خرداد در مقابل مجلس

توضيح: اين خطابه‌، براي قرائت در ميتينگ ۷ خرداد ۱۳۸۵ در مقابل مجلس شورا تهيه شده بود. متاسفانه به دلیل شرایط امنیتی شدید و محاصره چند حلقه‌اي مجلس و بگير و ببندهاي گسترده امکان اجتماع فعالين ميسر نشد و لذا شش روز بعد متن کامل بیانیه با مؤخرة (اعتراضیه به محاصره مجلس و ضرب و ممانعت از تجمع ) عينا در سالن اجتماعات دانشگاه علم و صنعت در ۱۳ خرداد توسط مهندس عليرضا صرافي قرائت شد.

 

نمايندگان محترم مجلس شوراي اسلامي
شايد خود بهتر از همه ميدانيد که در يکي دو هفته‌ي اخير چه بحراني فضاي آزربايجان تسخير کرده است.

طوفاني از آزربايجان به‌پا خواسته، که فقط زبانه‌هايي از آن به اينجا کشيده‌ شده‌است. کبريتي که «ايران» کشيد، آتشي ساخت و عاقبت عقده‌‌‌هاي ناگشوده‌ي ميليونها انسان را به آتشفشاني از عصيان بدل کرد، بسياري جان خويش را باختند، بسياري به غل و زنجير کشيده شدند و در اين ميان شايد کم ارجترين چيزي که سوخت، همان روزنامه‌‌اي بود که خود کبريت کشيده‌بود.

مي‌پرسيد: آزربايجاني‌ها با اين قيامهايشان چه ميخواهند؟ “ما که روزنامه را بستيم و خاطيان را به زندان افکنديم!”(از نقل و قول دولت) اما شما خود نيک ميدانيد که آن روزنامه‌ي خاطي، تنها مستمسکي براي فوران آتشفشان خشم فروخفته‌ي ما بود.

خواسته‌ي اصلي مردم ما را به راحتي مي‌توانستيد از شعارهاي آن دريافت کنيد که همانا تامين حقوق زباني و رسميت آن البته به مفهوم دموکراتيک کلمه (و بدون نفي زبان ها و فرهنگهاي ديگر) است، معناي مشخص تر و اجرائي‌تر آن عبارت است از آموزش به زبان مادري، اختصاص يک شبکه راديو تلويزيوني سرتاسري به زبان تورکي و آزادي استفاده از آن در حوزه‌هاي اداري، قضايي و حقوقي.

ملت ما خواستار رفع تبعيضات آشکار در بودجه‌بندي کشورند، به طوريکه بتواند به جبران عقب‌ماندگي‌هاي تحميلي و مزمن واحدهاي ملي (و در صدر آنها آزربايجان) که ناشي از سياستهاي تبعيض‌آميز گذشته بوده بپردازد.

مردم ما خواستار آزادي زندانيان سياسي به خصوص زندانيان سلسله قيام‌هاي شهري آزربايجان و تامين آزادي بيان، آزادي تشکيل احزاب، آزادي اجتماعات و راهپيمايي‌ها هستند. ناگفته پيداست که اين خواست‌ها حداقل مطالباتي‌اند که هيچ منافاتي هم با اصول قانون اساسي نداشته در انطباق کامل با رسالت غائي اديان اند و چون عين بسط عدالت و تامين آزادي در گوشه‌اي از جهانند، از اين منظر نيز هماهنگ و همسو با پرنسيپ‌ها و نورمهاي جامعه ي جهاني‌اند. اما اين خواسته‌ها تنها و تنها با موازين مذهب شوونيسم در تضاد مطلق است!

به‌زعم شما حرکت در مسير قانون و تامين رضايت دين و دنيا و موکلين تان مهم‌تر است يا تاييد و رضايت مشتي عقب‌مانده‌ي متحجر و زياده‌خواه شوونيست؟

ميگوئيد: ما از اين خواسته‌ها که به يکباره مطرح شده‌‌اند، خبر نداشتيم. ما نيز مي‌پرسيم آيا بيست و هفت سال صبر و حوصله همراه با طرح منطقي مسئله‌ي ملي، برايتان کافي نبود؟

در اين مدت نه تنها اقدامي در جهت حل و فصل آن به عمل نيامد، بلکه به تدريج دلقکاني نيز وارد معرکه شدند که اينجا و آنجا (و گاه با استفاده از امکانات دولتي) به تحقير مردم پرداختند؟

آزربايجانيها تاکنون طي صدها نامه‌ي سرگشاده، قطعنامه، بيانيه و حتي مراجعات فردي و حضوري… خواستار تحقق اصولي از قانون اساسي ناظر بر حقوق مردم (از جمله حقوق زباني و فرهنگي اقوام و ملل ايراني) شده‌اند ، همه‌ي اين نامه‌ها بي‌هيچ اعتنايي به بايگاني سپرده شده‌اند و دريغ از يک پاسخ خشک و خالي از مسئولين وقت.

آزربايجانيها در قالب مراسم متعدد و رفتارهاي خاص انتخاباتي نشان داده‌اند که حساسيت زيادي نسبت به حقوق پايمال شده‌ي ملي‌شان دارند و خود نمايندگان آزربايجان نيز حداقل قبل از انتخابات، نشان مي‌دهند که آنها هم به اين مسائل حساسند. آنرا مي‌شناسند و عموما با وعده‌هايي چون «تلاش در جهت حفظ و بالندگي زبان و فرهنگ آزربايجاني و کوشش در جهت رفع تبعيضات اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي و ….» به ميدان ميايند. پس چنين نيست که مجلس يا مجلسيان از صورت مسئله بي‌خبر باشد.

تا کنون دو بار طي دوره‌هاي ششم و هفتم مجلس، نمايندگان آزربايجان خواستار اجراي اصل ۱۵ قانون اساسي شده‌اند، اما هر بار مجلس بي‌اعتنا به مبرم بودن قضيه، از تصويب آن امتنا ورزيده است.

آري نمايندگاني که با تصويب برخي تک‌ تبصره‌ها براي اربابان قدرت راهگشائي‌ها مي‌کنند و گاه ساعتها وقت خود را صرف مذاکره پيرامون طرح «خود دکترنمائي» (اعطاي مدرک دکترا براي خود) مي‌کنند، هنوز نتوانسته‌اند، حتي يک ماده‌ي قانوني در زمينه‌ي تثبيت حرمت زبان و فرهنگ و حقوق اقوام و ملل ايراني در طول ربع قرن از کار به تصويب برسانند و سلسله‌ مسائلي با ريشه‌هاي عميق در ارکان هويت دو سوم اهالي کشور را همچنان بدون راهکارهاي قانوني لاينحل باقي گذارده‌اند، تا بلاخره مردم مجبور شوند با صرف هزينه‌هاي مادي و انساني گزافي به عصيان برخيزند.

آري وقتي ساز ملي ما را بر سر نوازندگان مان مي‌شکنند، وقتي ميراث فرهنگي پدرانمان در راستاي تحقق سناريوي منحرفين تاريخ مردم منهدم مي‌شود،

وقتي صداوسيما با طرح فاصله‌ي اجتماعي عملا به تعميق فاصله‌ي اجتماعي دامن مي‌زند وطي بخشنامه‌ها و مصوبه‌هاي مغرضانه حداقل ساعات خودشان به مثلا زبان و لهجه‌هاي محلي اختصاص مي‌دهد که در عين حال يكي از نتايج آن تخريب زبان مردم است،

وقتي همين رسانه‌هاي عمومي اجازه ندادند حتي نطق نمايندگان رسمي ملت را که به دفاع از بخشي از خواسته‌هاي به‌حق مردم مي‌پردازند، پخش کنند،

وقتي شانس ورود به دانشگاه در آزربايجان نصف شانس ورود به دانشگاه در استانهاي مركزي است،

وقتي رتبه باسوادي در آزربايجان اين مهد آموزش نوين مشرق زمين، از رتبه اول به دهم در دوره‌ي پهلوي و از دهم به بيستم در دوره‌ي پسا پهلوي نزول مي‌کند،
وقتي به خاطر استمرار شيوه‌ي سوادآموزي بي‌مادرانه (زبان‌آموزي به زبان غير مادري) بالاترين افت تحصيلي از آن آزربايجان و ساير واحدهاي ملي مي‌شود،
وقتي سهم بودجه‌بندي اختصاصي معادن يک استان مرکزي در طول 8 سال دوران سازندگي آقاي هاشمي رفسنجاني بيش از ۳۰۰ برابر بودجه نظير در چهار استان شمال غربي آزربايجان غربي – شرقي اردبيل و زنجان است.

وقتي به‌علت عدم برنامه‌ريزي براي توسعه و سرمايه‌گذاري در آزربايجان طي هشتاد سال اخير همواره مهاجر فرست‌ترين منطقه کشور شده‌است.

وقتي تاريخ ما را، نامهاي جغرافيايي ما را و حتي نام زبان و ملت ما را تحريف مي کنند، و آنگاه مهر سکوت بر لبانمان بزنند، تعجبي ندارد که مردم اين بار از زبان سرخشان پرچمي سازند و بر فراز سر خويش به اهتزاز در آورند.

انتظار مي‌رود نمايندگان محترم مجلس بتوانند توضيح قانع‌کننده‌اي در پيشگاه ملت بدهند که چرا تاکنون نخواسته‌ يا نتوانسته‌اند اصول ناظر بر حقوق مردم و به خصوص اصول ۱۵ و ۱۹ و ۴۸ قانون اساسي قسم‌خورده‌شان را به اجرا در آورند، آيا اين حق مسلم موکلين آنها فداي کدامين مصلحت و ملاحظه‌اي شده‌است؟ و اگر هنوز با گذشت بيست و هفت سال بناي اجراي اين اصول را ندارند، چرا آنها را لغو نمي‌کنند تا جايي براي طرح ادعاي بيشتر نباشد؟! چرا بانيان و مجريان سياستهاي تبعيض‌آميز اقتصادي، فرهنگي و مسببين اختناق مضاعف سياسي آزربايجان تا کنون مورد استيضاح قرار نگرفته‌اند؟!

ما از نمايندگان محترم مجلس انتظار داريم تا لااقل پس از سلسله قيامهاي ترکان در ايران ساکت ننشيند و (به تاسي از آن تک نماينده جسور آزربايجاني) با خواسته‌هاي قانوني و برحق مردم هم‌صدا شده و از اينکه سيستم به‌غايت لَخت و ناکارامد سانتراليسم بوروکراتيک اداري را زير سوال برند، نهراسند.

نمايندگان محترم مجلس، تجربه‌ي تاريخي نشان داده است که اگر مجلس نتواند خواسته‌هاي مردم را بتاباند، آنگاه مجلس اصلي در خارج از دربهاي آن و با حضور ميليوني مردم شکل خواهد گرفت.

به ياد داشته باشيد که شيخ محمد خياباني نماينده‌ي دموکرات آزربايجان که از جوّ ارتجاعي مجلس به تنگ آمده بود سخنراني خود را در سبزه ميدان تهران و در ميان مردم انجام داد و از آنجا به آزربايجان آمد و شش ماه تمام حساب مردم ما را از ارتجاع حاکم مرکزي بريد.

به ياد داشته باشيد که در دهه‌ي بيست با رد اعتبارنامه‌ي دو وکيل اول آزربايجان چه حوادث مهمي در تاريخ ما روي داد. پيشه‌وري به آزربايجان بازگشت و گفت ما راه دموکراسي را برگزيده‌ايم و اگر تهران بخواهد در آغوش ارتجاع بماند، همراهي ما را از دست خواهد داد.

جنبش ملي شدن نفت را نيز حتما به ياد داريد، مصدق‌السلطنه مجلس را رها کرد و به جمع مردم پيوست و گفت: مجلس واقعي همين جاست و به دنبال آن جنبش ضد امپرياليستي ملي کردن نفت، جان تازه‌اي گرفت.

شما به کرسيهاي مجلسي تکيه داده‌ايد که اولين مجلس قاره کهن آسياست. در اين مجلس اولين قانون اساسي اين قاره به دست نمايندگان ملت تصويب شده است.

قانوني که نويسندگان آن کوچکترين نيازي به تصريح زبان رسمي کشور نديده‌اند، چرا که حقوق زباني مردم در آن ايام جزو بديهياتي بوده که مورد تعرض احدي هم نبوده است.

اما اکنون با عقب‌گردي که شوونيستها به جامعه‌ي ما تحميل کرده‌اند، زبان بهانه‌اي براي اثبات ارجحيت و برتري و فخرفروشي قومي بر قوم ديگر شده و فرهنگ‌هاي اصيل اکثريتي از جامعه پيش پاي منافع نامشروع اقليتي زياده‌طلب ذبح مي‌شود.

نمايندگان محترم، قصد من از اين سخنان کوتاه صرفا هشداري بود که تا وقت است، مردم خويش را دريابيد! و اگر جسارتي در لحن ترکانه‌ام يافتيد، بر من خرده مگيريد، همه از گرماي آتشي‌ست که در آزربايجان شعله مي‌کشد.
تهران-۷ خرداد ۱۳۸۵
………………………………………………………….
مؤخرة:
آقايان نماينده!
شما درست در ساعتي مجلس را ترک کرديد و حريم آنرا به دست نامحرمان تا‌بن دندان مسلح سپرديد که موکلين‌تان براي تظلم و دادخواهي روي بدان آورده بودند. چگونه اجازه داديد که پس از گذشت يک قرن از فجايع لياخوف بار ديگر همان مناظر شرم‌آور محاصره‌ي مجلس ملي تکرار شود؟
شما دروازه‌ي خانه‌ي ملت را به روي ملت بستيد، دروازه‌اي که از سر دولتِ همين ملت به رويتان باز شده بود! طاقت مهمان نداشتيد، خانه را نه به مهمان که به ددخوياني گذاشتيد که ما را از آستان مجلس راندند و تاراندند. آستاني که قرني پيش از اين خون پدران و اشک مادرانمان به پاي پي و ستونش ريخته‌بود.
چه پاسخي به موکلينتان داريد؟ بترسيد از روزي که مردم آنقدر از شما فاصله گرفته باشند که ديگر نخواهند براي دادخواهي روي به درگاهتان آورند! بترسيد از روزي که شما را نيز در جناح عمله‌ي ظلم ارزيابي کنند. شما که براي خدمت به مردم سوگند خورده بوديد، درد مردم نشنيديد و زير سايه‌ي سلاح پشت به مردم کرديد، دير نيست روزي که مردم مجلس ملي خويش را در غياب ميمونتان برپا دارند.
آينده از آن ماست!

زنده باد حرکت ملي آزربايجان!
۱۳ خرداد ۱۳۸۵

یازیلار

سون یازیلار

باش یازارلار

چوخ سئویلن لر

ویدیولار

  • https://carina.streamerr.co/stream/ozharay
  • Haray Radio