حداقل رقمی که برای جمعیت ایران در حوالی سال ۱۹۰۰ میلادی مورد اجماع است رقمی است که ویلیام مورگان شوستر بیان کرده یعنی ۱۳ الی ۱۵ میلیون نفر. به این ترتیب، ملاحظه میشود که به دلیل قحطی ناشی از دو جنگ جهانی چه فاجعه بزرگ انسانی در ایران رخ داده است.
در یادداشت پیش رو که به قلم عبدالله شهبازی به رشته تحریر در آمده، نگارنده معتقد است: حداقل رقمی که برای جمعیت ایران در حوالی سال ۱۹۰۰ میلادی مورد اجماع است رقمی است که ویلیام مورگان شوستر بیان کرده یعنی ۱۳ الی ۱۵ میلیون نفر. به این ترتیب، ملاحظه میشود که به دلیل قحطی ناشی از دو جنگ جهانی چه فاجعه بزرگ انسانی در ایران رخ داده است.
به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، متن این یادداشت که در کانال تلگرامی نگارنده نیز منتشر شده، به شرح زیر است:
درباره سه قحطی بزرگ تاریخ ایران، که پیامدهای عظیم در سرنوشت ایران داشت، کار تحقیقی کافی نشده. از این منظر، کتابهای آقای دکتر محمدقلی مجد ارزشمند است زیرا برای اولین بار بطور جدی ما را با ابعاد فاجعه انسانی که در ایران رخ داده آشنا میکند. اولین قحطی بزرگ در سال ۱۲۸۸ ق./ ۱۸۷۱ میلادی رخ داد.
قحطی ۱۲۸۸ ق. کمر ایران را شکست. این قحطی قریب به سه میلیون نفر یعنی حدود یک سوم از جمعیت ایران آن روز را نابود کرد، توده کثیری را در جستجوی نان و کار به مهاجرت به خارج، بویژه به قفقاز، وادار ساخت و ایران پرجمعیت و ثروتمند را به کشوری نسبتاً فقیر تبدیل کرد که برای تأمین نیازهای اولیه خود درمانده است. درباره این قحطی گفتهاند: گرانی که آدمخوری باب گشت/ هزار و دویست است و هشتاد و هشت.
دومین قحطی بزرگ، قحطی سالهای جنگ جهانی اول است که حدود ۸ الی ۱۰ میلیون نفر از جمعیت ایران را از بین برد. کتاب «قحطی بزرگ» دکتر مجد در این باره است که امروز مطلع شدم ویرایش دوم آن انتشار یافته. ویرایش دوم با چاپ دوم متفاوت است یعنی مطالب و اسناد جدید بر کتاب افزوده شده هم در متن انگلیسی و هم در ترجمه فارسی آن.
محمد قلی مجد در کتاب «قحطی بزرگ» خود می نویسد: بر اثر چنین فاجعه عظیمی بود که جامعه ایرانی به شدت فروپاشید و استعمار بریتانیا توانست به سادگی حکومت دست نشانده خود را در قالب کودتای 1299 بر ایران تحمیل کند. مجد چنین نتیجه میگیرد: «هیچ تردیدی نیست که انگلیسیها از قحطی و نسل کشی به عنوان وسیله ای برای سلطه بر ایران استفاده میکردند.
سومین قحطی بزرگ، قحطی سالهای جنگ جهانی دوم است که خوشبختانه کتاب دکتر مجد در این زمینه نیز منتشر اخیراً شده و مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ترجمه آن به فارسی را آغاز کرده است. دکتر مجد تلفات قحطی جنگ جهانی دوم در ایران را حدود چهار میلیون نفر برآورد میکند.
حداقل رقمی که برای جمعیت ایران در حوالی سال ۱۹۰۰ میلادی مورد اجماع است رقمی است که ویلیام مورگان شوستر بیان کرده یعنی ۱۳ الی ۱۵ میلیون نفر. اگر دستکم را مبنا قرار دهیم یعنی ۱۳ میلیون نفر و میزان (نرخ) رشد جمعیت در ایران را ۱٫۲ درصد بدانیم، که بنظر من نرخ رشد جمعیتی پائینی است برای ایران آن زمان، در سال ۱۹۴۴، یعنی در پایان جنگ جهانی دوم، جمعیت ایران باید ۲۱٬۹۷۲٬۸۲۵ نفر باشد. اگر نرخ رشد را ۳ درصد بگیریم، که با توجه به بافت عشایری ایران آن زمان معقول است مانند پاکستان که در دهه ۱۹۸۰ نرخ رشد بالای ۳ درصد داشت و الان ۱٬۶ درصد است، جمعیت ایران در پایان جنگ دوم جهانی باید ۴۷٬۷۲۸٬۸۷۹ نفر باشد. این در حالی است که جمعیت ایران در سال ۱۹۴۴ بار دیگر ۱۳ میلیون نفر ارزیابی میشود و در سرشماری ۱۳۳۵ ش./ ۱۹۵۶ م. به ۱۹ میلیون نفر نزدیک میشود. به این ترتیب، ملاحظه میشود که به دلیل قحطی ناشی از دو جنگ جهانی چه فاجعه بزرگ انسانی در ایران رخ داده است.
عجیب اینجاست که همه ملتهایی که با چنین فاجعهای مواجه بودهاند درباره آن فراوان سخن میگویند و تحقیق و تبلیغ میکنند و گاه اغراق؛ از هولوکاست یهودیان تا هولوکاست لهستانیها و ارامنه و اخیراً اوکرائینیها. همه این مرگومیرها به دلیل قتل نبوده بلکه به دلیل عوارض جنگ مانند قحطی و بیماری نیز بوده است. ولی در مورد ایران زمانی که چنین مسائلی بیان میشود با مقابله جدی و گاه حتی تخطئه مواجه میشویم.
در زمان جنگ جهانی دوم قحطی بزرگی سراسر شوروی را فراگرفت. روزنامههای آن زمان پر است از قحطی وحشتناک روسیه. این قحطی شامل اوکرائین نیز میشد. طبعاً در جریان قحطی عمومی جنگ جهانی دوم در شوروی سابق در اوکرائین نیز عده کثیری مردند. ارقام تلفات از ۱٫۸ میلیون نفر شروع میشود و بعضی بیشتر تخمین میزنند.