کالبد شکافی ماهیت فریبکارانه شبکه مهران بهاری رژیم فاشیستی ایران- قسمت آخر/ اومود دوزگون

کالبد شکافی ماهیت فریبکارانه شبکه مهران بهاری رژیم فاشیستی ایران- قسمت آخر/ اومود دوزگون
کالبدشکافی جعبه سیاه و مرموز شبکه م. بهاری نشان میدهد که شاخه " تورکان ایران پان ایرانیزم"، تحت مدیریت وزرارت اطلاعات- ساوامای سپاه، با مخفی شدن پشت ماسک مهران بهاری بصورت اشباح جمکرانی- امام زمانی، در سطح وسیع در فضای مجازی با حیله های مختلف، ارکان و مراکز قدرت ملت تورک آزربایجان را آماج حملات خود قرار داده است. اومود دوزگون
کالبد شکافی ماهیت فریبکارانه شبکه مهران بهاری رژیم فاشیستی ایران- قسمت آخراومود دوزگون

۱۷- داستانسرایی یاس انگیز از قهرمانان و مشاهیر آزربایجان:

 شبکه م. ب بقصد ایجاد یاس در فعالان جوان و بی تجربه حرکت ملی، به بهانه های مختلف یادبود، سالگرد و… بطور موزیانه، مطالبی را تولید و منتشر میکنند که در کنار بعضی از حقایق، با پر رنگ کردن جنبه های منفی یک رویداد، با اضافه کردن مطالب کذب، مرثیه خوانی مداح گونه ای را در فضای مجازی براه می اندازند.

مثلاً برای تخریب ستارخان، بجای پرداختن به رشادتها و مقاومت قهرمانانه ۱۱ ماهه او و یارانش در تبریز و آزربایجان و فتح تهران، به حوادث ناخوشآیندی که توسط خائنین و عوامل خارجی اتفاق افتاده، شکل دیگر و تحریف آمیزی میدهند تا چهره ستارخان را بعنوان یکی از نمادها و سمبلهای مقاومت آزربایجان تخریب کند. حتی با تحریف در شرح احوال شخصیتهای ادبی همچون صمد بهرنگی، ساعدی، براهنی و اوختای فقط بخاطر اینکه که از مدافعان زبان تورکی و مسئله آزربایجان بوده اند مورد غضب م. بهاری قرار میگیرند.*۷

 

 

۱۸- داستان سرایی افراطی از برتر بودن هویت تورکی:

 یکی دیگر از تخریبات م.ب داستان سرایی  در مورد برتر بودن تورک و پیشرو و مبتکر بودن نیاکان ما در عدالت، کشورداری، علم، صنعت و داشتن مترقی ترین دین (شامانیزم)، بزرگترین امپراتوری جهان و … جالب تر اینکه اخیر مطلبی را بیرون داده اند که از زبان ادبای فارس در تمجید «ترک» و معنی تورک گویا در فارسی بجای کلمه «خوب = ترک/ زیبا = ترک/ خدا = ترک و…» این مطلب بقدری مضحک و سخیف استکه جز توهین آشکار به شعور ملت تورک نمیتوان اسم دیگری بر آن گذاشت. یعنی این مطلب بظاهر مثبت نتیجتاً یک حس منفی غیر قابل توصیف به انسان تورک میدهد که هدف باند م. بهاری هم همان است.

 

 

۱۹- دامن زدن به اختلافات درونی حرکت ملی:

 مهران بهاری کسی استکه بعنوان عامل سر سپرده جمهوری اسلامی با استفاده از بودجه و امکانات وسیع دولتی، در صدد منحرف کردن مسیر حرکت ملی آزربایجان است. علاوه بر تخریب عریان مجموعه سحر تی وی، سایت آذریها، نشریه ایران شمالی و انتشار کتابهای ضد آزربایجانی بنیاد افشار یزدی و انتشارات اَمرداد و لجن پراکنی های مانقورتهایی چون جواد طباطبائی و سایرین، شبکه ای مخفی پشت ماسک م. بهاری پراپاگاندای سایبری جمکرانی برضد آزربایجان براه انداخته است. تا اختلافات نظری میان فعالین ملی آذربایجان مخصوصا استقلال طلبان و فدرالیستهایی که عموما گرایش سوسیالیستی و چپ دارند را تشدید و به دشمنی تبدیل کنند. در صورتیکه وجود اندیشه های متفاوت در درون یک حرکت ملی دمکراتیک و پلورال کاملا طبیعی میباشد.

 

 

۲۰- جنگ زرگری و نیابتی با فعالین ملی چپ تورک:

 م.ب کسی استکه خود بعنوان کمونیست کلاسیک استالینیست و تواب در خدمت رژیم آخوندی، با توجه به شناخت عمیقی که از دوستان سابقش دارد. نوعی جنگ زرگری عقیدتی با طیف چپ براه انداخته است (جنگ خورده حساب شاید صحیح تر باشد). البته نه بقصد کوبیدن ایدئولوژی شکست خورده و در حال کمای کمونیسم، بلکه برای کوبیدن وجهه ملی شده گی و بازگشت بخویشتن بخشی از آنها، رها شدن از دام چپ پان فارس و پیوستن به تفکر رهایی بخش و تاکیدشان به حق تعیین سرنوشت ملت تورک آزربایجان و ضروت تشکیل دولت ملی آزربایجان جنوبی میباشد.  بعبارتی دیگر حملات م .ب  به تمام چپ ها نیست، بلکه نوک تیز حمله او فقط به آن قسمت از چپهای آزربایجانی استکه در طول تاریخ یکصد ساله گذشته، بسته به شرایط و محدودیتهای زمان خود خدمات شایانی در خود آگاهی ملی، ملت تورک آزربایجان ایفا کرده اند.

بارزترین نمونه آن تشکیل حکومت ملی برهبری دمکرات ترین چپ ملی آزربایجان یعنی مرحوم سید جعفر پیشه وری که خود یک سوسیالیست ملی بوده است. خدمات او در بیداری و خوداگاهی ملی بی نظیر بوده و در ملت شونده گی ملت تورک آزربایجان جنوبی نقش حیاتی داشته است. از طرفی دیگر م.ب با سوء استفاده از اختلافات نظری و طبیعی موجود در میان فعالین حرکت ملی، در پی جنگ نیابتی سعی در تحریک بعضی از فعالین فدرالیست طیف چپ تورک علیه استقلال طلبان را دارد. شبکه م.ب با چسباندن خود به حرکت ملی و تخریب هر جریانی که کوچکترین همراهی با حرکت ملی آزربایجان را داشته باشد منتقدین بخود را گاهی به اشتباه میاندازد. از جمله بعضی از منتقدین چپ تورک که هنوز (والای وریرلار) لنگ میزنند و بجای فوکوس کردن به فریبکاریها و خیانت شبکه اشباح، طیفهای دیگر را قاطی مسئله کرده و به بهانه نقد م. بهاری کل حرکت را متهم به «تورک پرستی و نژادپرستی تورکی» که هیچگونه جایگاهی در حرکت ملی آزربایجان را ندارد میکنند.

 

 

۲۱- تفکر ولایت فقیهانه: 

م. بهاری کسی استکه با تکیه بر تفکر حوزه ای، حکم ولایی صادرکرده و مینویسد: « همه‌ي جريانات معتقد به “هويت اتنيکي-ملي آزربايجاني” را، چه استقلال طلب، چه فدراليست، چه چپ، چه اسلامي و … خارج از “حرکت ملي دمکراتيک تورک “مي‌دانم» اولاً نام جنبش، حرکت ملی آزربایجان است. تورکهای پراکنده در چاه بهار و بوشهر و فریدن و خلج و خراسان حرکت مستقل و خارج از حرکت ملی آزربایجان نداشته و ندارند. ثانیاً “حرکت جهان وطنی تورک” و فرا جغرافیایی و یا سه – چهار منقطه ای تورک ائلی ایران بر اساس امت تورک فقط در فضای مجازی شبکه اشباح م. بهاری میگنجد. حرکت ملی آزربایجان بمرکزیت تبریز در سرزمین تاریخی آزربایجان با شرکت عموم ملت تورک آزربایجان و بکمک ساکنین تورک آزربایجانی در شهرهای فارس نشین و دیاسپورا به پیش میرود.

حرکت ملی همانند یک بزرگراه در چندین لاین شامل تمام طیف ها و اقشار ملت است که بصورت پلورالیسم و بمقصد یک هدف مشخص، یعنی برای رهایی از استعمار و سلطه اشغالگران رژیم اقلیت فارس و تشکیل دولت مستقل ملی خود به پیش میرود. مهران.ب در ادامه و بقصد سیاه نمایی کل حرکت مینویسد: «علاوه بر آن، جاي داشتن قرائت افراطي از سه جريان فوق يعني گرايشات پان‌تورکيستي، بنيادگرايان تورک اسلاميست و کمونيستهاي داراي هويت ملي تورک و معتقد به ديکتاتوري طبقه‌ي کارگر در حرکت ملي را نيز طبيعي قلمداد مي‌کنم.» جالب اینکه در اینجا دم خروس م. بهاری با ادعای دروغین تورکچولوک اش بدجوری بیرون میزند و با بکاری گیری ادبیات فاشیسم پهلوی و رژیم ج. ا. فاشیستی فارس، استقلال طلبان را پان تورکیست می نامد! چپ ملی تورک به حرکت پیوسته را به دیکتاتوری طبقاتی میچسباند! و برای مخفی کردن محل اتصال بند نافش به فاشیسم مذهبی رژیم، بدروغ از فعالیت طیف بنیادگران اسلامی تورک (فناتیک اسلامچی میلتچی) در حرکت ملی دم میزند! که اصلا وجود خارجی ندارد.

 

 

۲۲- تهدید و برخورد چاله میدانی:

 م.ب کسی استکه در فضای مجازی بهنگام کم آوردن در مقابل فعالان ملی، دست به فحاشی چاله میدانی و تهدید میزند. با اسامی جعلی پیامهای تهدیدآمیز میفرستد.


 

۲۳- گستاخی مهران بهاری در تروریست خواندن اسطوره ها:

 م. بهاری در مقاله ( عملیات عفرین و…) با مطالب پر از توهین و تحقیر و تروریست خواندن ستارخان، شیخ محمد خیابانی، پیشه وری و سایر مبارزین ملی آزربایجان که جانشان را در راه رهایی ملت آزربایجان فدا کرده اند را مورد حمله قرار داده است. هدف م. ب از کوبیدن مبارزان، اسطوره های ملی و تخریب پایه های قدرت فکری، ایمانی، شجاعت و ایثارگری مردان و زنان مبارز در یکصد ساله گذشته، تضیف روحیه فعالان ملی، سست کردن و خالی نمودن قدرت حرکت ملی از درون است. م. بهاری با این حرکت، بشکل وقیحانه و بی شرمانه ای، ماهیت کثیف و جمکرانی- فاشیستی خود را نشان داده است.

  م. بهاری اتهامات سنگینی را با ادبیات سخیف نثار شهیدان و مبارزین پر افتخار ملت تورک آزربایجان کرده است که سابقه چنین حملاتی را حتی از طرف دشمنان قسم خورده، نژاد پرست و فاشسیت آریایی هم شاهد نبوده ایم! بدون شک، شبکه اشباح و سایر مزدوران خود فروخته باید بدانند که ملت تورک آزربایجان خیانتهای آنان را هرگز نخواهند بخشید و فعالان حرکت ملی، عناصر خائن و عوامل سرکوبگر رژیم را رصد کرده و بحال خود رها نخواهند کرد و مهران بهاری ها را تا ته چاه جمکران دنبال کرده و ” شاپالاق ملی ” را در اولین فرصت به چهره کثیف آنها خواهند نواخت.

 

۲۴- سکوت معنی دار مدعیان در برابر گستاخی م. بهاری

در عین حال، سوال بسیاری از فعالان ملی اینستکه دلیل این همه گستاخی م. بهاری در چیست؟ در یک نگاه ساده دلیل اصلی آن وابستگی ایشان بدستگاه های امنیتی و اطلاعاتی رژیم است. اما با یک نگاه عمیق میتوان دریافت که دلیل دیگری نیز در این وسط است و آن جدی نگرفتن تخریبات شبکه م.ب از طرف اکثر فعالین حرکت ملی است. بویژه سکوت و عدم مقابله جدی و بموقع گروهها، تشکل ها و صاحب نظران مدعی و میدیای حرکت ملی بوده است که زمینه جسارت و هتاکی عریان را به شخص م. بهاری داده است تا ارکان ملی آزربایجان را هدف آماج حملات خود قرار دهد.

البته افشگریهایی در گوناز تی وی و در فضای مجازی و وب سایتها توسط تعدادی از فعالین ملی صورت گرفته اما کافی نیست. فریبکاریهای شبکه م.ب بقدری مرموز و زیاد است که نیاز به افشاگریهای روزانه و مقابله جدی و همگانی دارد. بهرحال بیش از این انتظار میرود که گروههای سیاسی و شخصیتهای حرکت ملی بجای سکوت، بصورت رسمی پیامی در محکومیت م.ب منتشر کنند و با مراجعت به ملت تورک آزربایجان، مانع تضعیف روحیه جوانان کم تجربه و افتادن آنها در دام فریبکاریهای این شبکه خودفروخته بشوند. *۹

۲۵- راههای مقابله با شبکه های سایبری رژیم: 

اعضای مزدور لشکر سایبری ر‌ژیم با وجود دسترسی داشتن به همه جور امکانات اطلاعاتی و نفرات آنلاین ۲۴ ساعته، دارای خطاها و ضعفهای زیادی نیز میباشند که ردیابی فریبکاریهای آنها کار چندان سختی برای فعالین ملی با تجربه نیست. بسیاری از اعضای شبکه م. بهاری فارس و تورکهای “فارس بارآمده” هستند و زبان تورکی را کم و یا اصلاً نمی دانند بهتر است جواب پست را به تورکی بدهیم تا کارشان را سخت کرده و سردرگم شان کنیم. البته هر کس به ابتکار و سلیقه خویش کامنت نویسی میکند. در اینجا بد نیست این چند مورد را از من داشته باشید:

۱- در ردیابی کدهای زهردار ، مطلب پست شده باید تا آخر خوانده شود تا بتوان مچ طرف را گرفت.

۲- در افشاء کد زهردار پست، جواب پست را نه بفارسی بلکه ترجیحاً به تورکی باید نوشت.

۳- در صورت نداشتن وقت و حوصله میتوان بطور تلگرافی در دو سه کلمه مانند « آز اویدور» یا « م. بهاری تخریباتی »« گه ر چه یاهوووو….» و کلمات دیگر کامنت گذاشت.

 

جمع بندی و سخن آخر:

کالبدشکافی جعبه سیاه و مرموز شبکه م. بهاری نشان میدهد که شاخه ” تورکان ایران پان ایرانیزم”، تحت مدیریت وزرارت اطلاعات- ساوامای سپاه، با مخفی شدن پشت ماسک مهران بهاری بصورت اشباح جمکرانی- امام زمانی، در سطح وسیع در فضای مجازی با حیله های مختلف، ارکان و مراکز قدرت ملت تورک آزربایجان را آماج حملات خود قرار داده است. با توسل به دروع، تحریف و جعل سند مشغول تخریب استطوره های تاریخی‌ آزربایجان، چهره ها و شخصیتهای ملی و مبارز ملتمان است و اهداف عمده زیررا دنبال میکند:

الف- حذف نام آزربایجان و تغییر جهت حرکت ملی از”تفکر آزربایجان مرکز” به “تفکر ایران مرکز”، بقصد ایجاد نیروی خائن پارلل در صفوف حرکت ملی است که خوشبختانه با افشاگریهای فعالان ملی در ۱۵ سال گذشته نتوانستند به هدف کثیف خود نائل شوند و در مقاطع مختلف زمانی با مقابله و «شاپالاق ملی» فعالان ملی مواجه شده و عقب نشستند.

ب- منحرف کردن حرکت ملی دموکراتیک و مدنی آزربایجان از مبارزه با رژیم فاشیستی اقلیت فارس که مانع اصلی حرکت ملی در راه رسیدن به اهداف خود یعنی ایجاد شرایط برای تشکیل دولت ملی و اعلام استقلال آزربایجان جنوبی است. خوشبختانه در ۳۲ سال گذشته درخت تنومند حرکت ملی آزربایجان از نظر « تفکر آزربایجان مرکز» بقدری ریشه دوانده است که با  روح و جسم میلیونها تورک آزربایجانی عجین شده است و کسی قادر نیست با فریبکاری و با مصادره به مطلوب «تورکچولوک طبیعی» به معنی حفظ هویت تورکی و تبدیل آن به «تورکچولوک تهاجمی » به معنی تحمیل هویت خود به دیگران که فرق چندانی با  فاشیسم فارس ندارد را بخورد ملت تورک آزربایجان بدهد.  م. ب بنام دفاع از «تورک ائلی ایران » و بقصد نابودی آزربایجان،  در صدد قطع ریشه ترکان از وطن شان آزربایجان، و وصل آن به وطن مصنوعی ایران است.

پ- تبلیغات مخرب، انحرافی و راسیستی برای رودررو قرار دادن ملتها  بقصد ساکت کردن و ایزوله ملت آزربایجان از هماهنگی با اعتراضات خودجوش سایر ملیتها و خرید زمان برای رژیم و فرسایشی کردن حرکت ملی است. ما باید به نقش تعیین کننده زمان، اهمیت زیادی قائل شویم. تصور کنید که رژیم شاه در سال ۱۳۳۲ از بین میرفت یعنی تنها هفت سال بعد از سقوط حکومت ملی پیشه وری، آنموقع بازسازی و سازماندهی مجدد نیروهای ملی چقدر آسان میبود و آن وقت در گروهای چپ پان ایرانیست ذوب نمی شدند. لذا در شرایط حساس کنونی، حرکت ملی آزربایجان با حفظ استقلال عمل خود باید هماهنگ با دیگر ملیتها برعلیه رژیم ج.ا. فاشیستی محکم تر عمل کند و گرنه چرخ رژیم به همین منوال و برای سالیان طولانی هر چند کُند خواهد چرخید. هر نوع تضعیف سیستم مرکزی و تفکر مرکزگرای فاشیستی از جانب دوست و حتی غیر دوست،  بنفع ملل غیر فارس میباشد. بنابر این سقوط هرچه زودتر این رژیم بنفع حرکت ملی مخصوصاُ از زاویه زمان است و ریسک کمتری نسبت به دادن فرصت “خرید زمان برای رژیم ” در بازسازی نیروی متزلزل کنونی اش و فرسایشی شدن حرکت ملی دارد و ملت ما را بسرعت به هدف نهایی خود که همان فروپاشی کل سیستم شوونیستی- فاشیستی اقلیت فارس و ایجاد زمینه برای تشکیل دولت مستقل ملی و اعلام استقلال آزربایجان جنوبی میباشد نزدیک میکند.

 

پا نوشت ها:


۷* تحریف شرح حال بزرگان آزربایجان مسبوق به سابق در رژیم پهلوی و ج. اسلامی است. مثلا سازمان ارشاد اسلامی در مورد محمد حسین شهریار سی دی ۳۰ دقیقه ای بیرون داده است (من ۱۲ سال پیش نگاه کرده ام) که هر کس به آن نگاه کند نه تنها از هرچه شاعر و ادیب متنفر میشود بلکه کلاً از زندگی مایوس میشود. در یک پرده از کلیپ:« استاد شهریار را در روی تختخواب بیمارستان با چهره ای ژولیده و شدیداً مریض حال نشان میدهد که نای صحبت کردن ندارد در محاصره چند ناشناس قرار دارد و خبرنگار صدا و سیما با لحن تمسخرآمیزی از او سئوالاتی میپرسد (باصطلاح مصاحبه میکند!) که شهریار با چشمان خشمگین از جواب دادن خوداری میکند اما خبرنگار با اصرار میکروفون را به دهان شهریار میچسباند و چند کلمه نا مفهوم و…» بنظر میرسد که چند ساعت قبل از فوتش بوده است. هر انسانی این سی دی و صحنه تحقیرآمیز را ببیند به دو پا بودن این مصاحبه گر و تهیه کننده این سی دی ۱۰۰٪ شک میکند. تخریبات م.ب ادامه همان سیاست پان فارسیسم در اطلاعات – ساوامای رژیم است.

۸*

Sever Savalan 

Sənin beynindəolan burqə çürüyüb açılıb çixar kən hər şe`y öz qaydasında olacaq , darəxma!  

Umud Duzgun« جنبش ملی ترکان ایران !» ملی حرکتین ادی “حرکت ملی آزربایجان” دیر.
Hümeyra Sabri(حمیرا صبری  آدی آلتیندا یازیر): لوس انجلس ده اوتوروب كوچه لات لاري كولتورو ايله ، دَيَرلي يازي و يازارلارا چامور اتانلار ! سنين كيمي بوش بِيين و بوش بوغازلاري ، و ايران جوغرافياسينين اذربايجان بؤلگه سي نده ياشايانلار و گَنَل ده ( عموميت ده) ايران توركلري ، توپلومون بير ” پارازيتي” كيمي گؤر مه يه بلسلامئشدئر! جهنمه قدر يولون اچئق دئر…

۹* از طرفی مایه تاسف است بر سمپاتهای شبکه اشباح که خود را فعال ملی فدرالیست نامیده و مطالب توهین آمیز، سراسر کذب و شبیه روایات ساختگی مذهبی و تحریف شده در حوزه آخوندی قم را که پشت نقاب «تورکچولوک» برای بد نام کردن شخصیت های تاریخی آزربایجان نوشته شده است را تبلیغ کنند. به مامور اطلاعات رژیم مدال و درجه دانشمند، فرهیخته، خستگی ناپذیر و غیره بدهند! این روش همانند میدان دادن به توجیه گران با تفاسیر مسخره أمیزشان برای مشروعیت دادن مثلاً به نازیسم هیتلری در جنوساید و کشتار میلیونها انسان بیگناه است. که به بهانه تبادل فکر، در اصل برای تبلیغ نفرت بیان میشود. کمک به انتشار نفرت پراکنی شبکه م. بهاری نه اطلاع رسانی نه ایجاد دیالوق ( بین اشباح و روح فوت شده گان بی دفاع) بلکه همسویی با فریبکاریهای آن شبکه است. و مضحک اینکه فعالان ملی را به نقد نفرت نامه و فحش نامه دعوت میکنند! سوال اینستکه مثلاً من فعال ملی با اینهمه مشغله بیایم ثابت کنم که ستارخان و سید جعفر پیشه وری تروریست و عضو داعش نبوده اند! تا اشباح جمکرانی سربازان امام ساواما – ک. گ. ب رضایت بدهند! (ببخشید! من یکی نه بیکارم و نه چک ماهانه از سازمانی دریافت میکنم. از حاصل کار شش روز در هفته خود صورتحسابم  را پرداخت میکنم)

به گمان من، فردی چون مهران بهاری ۹۹.۹۹٪ کمونیست تواب تغییر موضع داده، خود فروخته و مزدور رژیم است. به گمان یک هزارم احتمال اگر چنین نباشد حتماً بیمار روانی خودزن است. اما در فرهنگ سیاسی و اجتماعی دنیای متمدن تغییر موضع صادقانه (نه خود فروختگی) در طول حیات انسان معمولاً یکبار اتفاق می افتد. عقیده و تفکر انسان سیاسی نیز قابل تغییر است و میتواند از لیبرال به محافظه کار و بلعکس بشود. که شخص از عملکرد قبلی خود پشیمان میشود و رفتار و جهت فکری خود را عوض میکند و مورد قبول جامعه نیز قرار میگیرد. حتی در خطاهای اخلاقی و مجرمین (با جرایم سبک)  پشیمان شده و تغییر رفتارش برای یکبار بعنوان شانس دوم (second chance) در جوامع غرب و آمریکا قابل پذیرش است. ولی توبه دوباره و سه باره پسندیده نیست. در فکر و عقیده سیاسی هم همینطور است. اما در فرهنگ سیاسی فارسِ ایران دو تعبیر وجود دارد:

۱- توبه گرگ مرگ است ۲- فکر انسان هرگز منجمد نمی ماند.
که همان افراط و تفریط در قضاوت است که بستگی به توجیه گر تز دارد که چگونه به عملکرد خود مشروعیت بدهد. مثلاً در عرصه سیاسی ایران بیشترین تغییر موضع را در اعضای منسوب به کمونیست ها می ببنیم. که در مواردی خیلی ریاکارانه و خیانت آمیز میباشد. تصور کنید یک آدم بالغ هفتاد ساله با بیش از پنجاه سال سابقه مبارزه سیاسی، نه یکبار نه دو بار بلکه ۶ یا هفت بار تغییر موضع کرده و معلوم نیست تا یک ساعت مانده بمرگش چند بار دیگر تغییر موضع خیانت آمیز به هموطنانش و همفکران قبلی اش خواهد کرد. من بیست سال پیش به اینگونه افرادی که به حرکت ملی پیوسته بودند البته با تخفیف زیاد لقب « والای ویرانلار» داده بودم. ترجمه فارسی اش را دقیق نمیدانم «کسی که بر روی دوچرخه ای که چرخ اش شل است در مسیر حرکت تلوتلو میخورد» و بدوستان میگفتم که این آقا چرخش شل شده « گِت والاینی توت» حالا حکایت شبکه م بهاری تواب کمونیست خود فروخته از این حرفها هم گذشته است.

اما برای فهم بهتر مسئله، حکایتی را بگویم که اخیراً در اطلاعیه تغییر موضع سیاسی دو شخص کمونیست غیر جمکرانی خواندم  که برایم جالب بود. این دو کمونیست پرمدعا در پنجاه سال گذشته چندین بار با عرض معذرت، مثل خروس هی رنگ عوض کردند و مانند بسیاری از رفیق و رفیقه هایشان; لنینیست، استالینیست، توده ای در خط امام (مخالف حرکت خلق مسلمان ۱۳۵۸)، مستعفی، دوباره توده ای، اکثریتی، اقلیتی، اتحاد فدائیان، سوسیال دمکرات غربی، پان ایرانیست، پان ایرانیست خجالتی، راه کارگرچی (مرید رهبر پان ایرانیستش) طرفدار حجت السلام خاتمی (نامه سر گشاده به خاتمی از سوئد ۱۳۷۸)، شرکت در گفتمان حرکت ملی، موسس فدرال دموکرات ایران-آزربایجان، طرفدار جنبش سبز (و رای من کو جلوی سفارت رژیم فاشیستی) بیرلیک (اتحاد ۱۰ نفره کوتاه مدت) انشعاب بتوان ۱۰ در نیم قرن اخیر و ادامه خیانت بر هم گروهی ها و ملت آزربایجان و «تورک گرایی و نژاد پرستی» خواندن حرکت ملی آزربایجان، پاپ تر از پاپ شدن با ژست گرفتن بر ضد نشان بوزقورت (که نماد مقاومت در حرکت ملی آزربایجان است) و دوباره راه کارگرچی, توده ای شدن و…سرانجام نا معلوم! (کم و زیادش را ببخشید!). سوال اینستکه چه کسی میتواند داستان برداشت غلط فرهنگ سیاسی فارس ایران از مقوله حق تغییر موضع نرمال و مقبول غربیها را از نثر به نظم در بیاورد. شاید جناب دکتر ابوالقاسم الفردوسی الطوسی !

یازیلار

سون یازیلار

باش یازارلار

چوخ سئویلن لر

ویدیولار

  • https://carina.streamerr.co/stream/ozharay
  • Haray Radio