تقریباً هیچ کشوری از عملیات تورکیه در شمال سوریه حمایت نمیکند. اغلب کشورهای بسیار مهم و تاثیرگذار جهان این عملیات را تقبیح و حتی محکوم میکنند. اقتصاد ترکیه با دشواریهای بزرگی مواجه است، پس از شروع این عملیات برابری لیر در مقابل دلار به نزدیکیهای عدد کم سابقه ۶ هم رسید. بخش مهمی از هیئت حاکمه امریکا صحبت از تحریم تورکیه میکنند.
ترکیه اسم این عملیات را پینار باریش یا چشمه صلح گذاشته است. این نامهای ژیگول توجه چندانی را جلب نمیکند، عملیات فقط یک هدف دارد و آن سرکوب و دور کردن پکاکا و شعباتش از مرزهای تورکیه است. اینکه گفته میشود اردوغان شیوه سلطانی پیشه کرده و قصد کشورگشائی و پاکسازی قومی دارد و دنبال اهداف عثمانی است، فرافکنی است و در بهترین حالت نشان از بیاطلاعی این گویندگان دارد.
کسانی هم میگویند تورکیه قصد پاکسازی قومی در سوریه دارد. این هم حرف عبثی است و حتی ارزش تحلیل ندارد. ترکیه یک کشور عمیقاً اسلامی هم هست، با کدام نیرو برادر مسلمان خود را قتلعام کند؟ مسئله تُورک و کُورد و پکاکا در تورکیه چیز دیگری است و موضوع این نوشته نیست، اما برای کسانی که جریانهای کُوردی در بیرون از تورکیه را نمیشناسند، یک مثال فرضی از ایران میتواند نشان بدهد در بیرون از مرزهای تورکیه، مسئله تورکیه، مسئله کورد نیست، مسئله پکاکاست.
اگر بر فرض همین الان در ایران دولت مرکزی کنترل کشور را از دست بدهد و دچار فروپاشی بشود، و در مرزهای غربی کشور، نسخه ایرانی پکاکا یعنی پژاک، کنترل منطقهای کُوردنشین را در دست بگیرد، تورکیه به همان منطقه ایران هم لشگر خواهد کشید. اما اگر در همین منطقه حزب دمکرات کردستان حاکم شود، چه بسا تورکیه با آن وارد تعاملات مرزی هم بشود.
در سوریه هم اگر یک جریان کُوردی غیر وابسته به پکاکا شکل میگرفت، و مثلاً با اقلیم کردستان نزدیکی داشت، تورکیه هرگز دخالت نمیکرد. در ماجرای کوبانی هم تورکیه به اقلیم کردستان اجازه داد از خاک آن کشور به کوبانی پیشمرگه اعزام کند، اما هرگز با جریانهای طرفدار پ کاکا حتی در جنگ با داعش مساعدت نکرد.
جنگ اخیر هم هیچ ربط مستقیی به تصمیم شخصی اردوغان ندارد. پکاکا در مریخ هم شعبه داشته باشد تورکیه سراغ آن خواهد رفت، با اردوغان یا بدون اردوغان.
اتفاقاً تجارب چند سال پیش اردوغان در تعامل با پکاکا، تورکیه را چنان نقرهداغ کرده است که هرگز به چنین تفکری میدان ندهد. وقتی پروسه صلج شروع شد، شهرداران طرفدار پکاکا در انتخاباتی دمکراتیک برای شهرهای کوردنشین انتخاب شدند، اما برای روز جنگ در کوچه و خیابان شروع به حفر خندق کردند. تورکیه شاهد بزرگترین جنگ شهری در داخل کشور خود شد. تورکیه پکاکا را بزرگترین تهدید امنیتی خود می داند. پ کاکا هم نشان داده است که در بهم زدن امنیت تورکیه و ترور و جنگ شهری توان بالائی دارد.
برخلاف تبلیغات گسترده گروههای کُورد، مردم کُورد هم از تورکیه نفرت ندارند و یا دستکم به طور گسترده نفرت ندارند. کُوردهای ایران و عراق تجارت بسیار گستردهای با تورکیه دارند. مسئله فقط تجارت نیست، تورکیه از سال ۲۰۱۸ به دلیل مشکلات اقتصادی قانونی تصویب کرده است که هر خارجی با خرید ۲۵۰ هزار دلار ملک در تورکیه می تواند شهروندی این کشور را کسب کند.
در صدر کشورهای خواهان کسب حق شهروندی تورکیه، عراق و ایران است. بررسیهای غیررسمی حاکی از آن است که کُوردهای عراق دومین گروه قومی عراق هستند که برای حق شهرندی تورکیه تلاش میکنند. ملتی که از یک کشوری نفرت داشته باشد، دشوار بتوان حتی یک خانواده هم میان آنها یافت که سرمایه خود را صرف حق شهروندی همان کشور بکند.
***
در پی این عملیات تقریباً همه رسانههای جهان هم علیه تورکیه موضع گرفتهاند. این رسانهها گوئی در توافقی نانوشته حتی تهدید مشترک تورکیه و پکاکا را هم به دو شکل کاملاً متفاوت منعکس میکنند. پس از شروع عملیات، تورکیه و پکاکا، هر دو اتحادیه اروپا و غرب را به دو دلیل کاملاً متفاوت تهدید کردند.
تورکیه میگوید به سه و نیم میلیون سوری پناه داده است، و اگر نتواند آنها را در منطقه حائل سی کیلومتری اسکان دهد، و اروپائیها هم به مواضع فعلی خود ادامه دهند، و احیاناً تورکیه را تحریم کنند، مرز را باز خواهد کرد تا پناهجویان به سمت اروپا بروند. اتحادیه پانصد میلیون نفری اروپا وقتی با یک میلیون مهاجر سوری مواجه شد، تا آستانه فروپاشی پیش رفت.
پکاکا هم میگوید اگر حملات تورکیه ادامه یابد، و امریکا و اروپا کمافیالسابق از پکاکا حمایت نکنند، قادر به نگهبانی از حدود دوازده هزار زندانی داعشی نیست. پکاکا میگوید نگهداری از این زندانیان دیگر اولویت این گروه نیست و ناچار است آنها را آزاد کند و نگهبانها را به جبهه جنگ بفرستد.
نحوه انعکاس این دو خبر در اغلب رسانههای جهان خود نشان از موقعیت سخت و منزوی تورکیه دارد. این رسانهها اقدام احتمالی تورکیه را از جنس تهدید ارزیابی میکنند که البته تهدید هم هست. اما گوئی تهدید پکاکا را کاملاً درک میکنند.
این در حالی است که تورکیهستیزترین محافل هم میدانند میلیونها پناهجوی سوری چه فشاری به اقتصاد تورکیه وارد کرده است. متعصبترین طرفداران پکاکا هم میدانند که نقش پکاکا در جنگ با داعش و به عنوان پیاده نظام بسیار کارآمد امریکا و اروپا، به این گروه مشروعیت بینالمللی داد.
اگر داعشیها آزاد هم شوند، نهایتاً چند صد نفر آنها به اروپا خواهند رفت و بقیه در همان منطقه دوباره ظهور خواهند کرد. به نظر میرسد نگهبانان داعش هیچ ابائی از این مسئله ندارند. در عین حال مگر نگهبانی از یک زندان با زندانیانی کاملاً غیرمسلح و در محاصره، مگر به چند نفر نیروی کاملاً مسلح نیاز دارد؟
***
به وضوح در فضای سیاسی و رسانهای جهان همه چیز علیه تورکیه است. در چنین فضائی، کشوری که اقتصاد آن تا خرخره به غرب و خصوصاً امریکا وابسته است، چرا دست به چنین حملهای زده است؟
یک جواب ساده این است که تورکیه مرتکب بلاهتی عظیم شده است. شاید هم اینطور باشد، خیلی از کشورهای به مراتب بزرگتر و مهمتر از تورکیه هم مرتکب چنین اشتباهاتی شدهاند و سالها درگیر آن ماندهاند. اما من یک تحلیل دیگر را هم وارد میدانم.
بر اساس این تحلیل کار تورکیه گرچه همراه با ریسک فراوان است، و حتی ممکن است طولانی شدن نبرد و مقاومت سرسخت نیروهای پکاکا یک شکست مفتضحانه را به تورکیه تحمیل کند، اما حاوی محاسبات بسیار دقیقی است. صحنه سیاسی جهان تقریباً یکسره علیه تورکیه است اما در عمل این تقابل چقدر تاثیرگذار است؟
اتحادیه اروپا شدیداً مخالفت میکند و گفته است دست به هر اقدامی خواهد زد تا تورکیه را متوقف کند. اما تجارب چند سال گذشته نشان داد که این اتحادیه در مقابل مسائل مهم جهانی، عملاً اتحادیه شاه سلطان حسینهای مقیم بروکسل است. اتحادیه اروپا بدون امریکا حتی توان اجرای برجامی را که با ایران امضاء کرد هم ندارد. دست اتحادیه اروپا برای همه چهان رو شده است و به نظر میرسد تورکیه هم تهدیدهای اروپا را خیلی جدی نمیگیرد.
داخل پرانتر باید گفت ناتوانی اتحادیه اروپا، لزوماً ربطی به توانائیهای دیگران ندارد. این اتحادیه از همان ابتدا مبتنی بر اصول پُستناسیونالیسم بنا گذاشته شد تا مرزها را هر چه بیشتر بیخاصیت کند. اکنون اتحادیه اروپا در محاصره بحرانهای ناسیونالیستی قرن نوزدهمی مثل حمله روسیه به اوکراین است. مبانی پُستناسیونالیسی اتحادیه کارآمدی چندانی برای این بحرانها ندارد. در خاورمیانه وضع از این هم افتضاحتر است و جنگهای مذهبی قرون وسطائی حرف اول را میزند.
در تقابل با عملیات تورکیه، بقیه کشورهای جهان و منطقه هم فقط سر و صدا راه میاندازند و بعضاً جز پول خرج کردن راه دیگری بلد نیستند. اکثریت اعضاء اتحادیه عرب علیه تورکیه مواضع قاطعانهای گرفتهاند. اما کیست که در این جهان از رژیم کودتائی و فاسد سیسی در مصر حساب ببرد و یا از تهدید رهبران عموماً ناتوان عرب بترسد. بعد از حمله به پالایشگاه آرامکو، عربستان سعودی حتی جرات نکرد ایران را مستقیماً متهم کند.
مهمترین و تاثیرگذارترین قدرت جهان، یعنی امریکا، مواضع بسیار متناقضی دارد. اخیراً هم تورکیه را تهدید به تحریم کرده است. امریکا مدام از ابزار تحریم علیه کشورهای دیگر استفاده میکند، در خصوص تورکیه ظواهر امر نشان میدهد دست امریکا بازتر هم هست، کوچکترین اظهارات ترامپ قیمت لیر تورکیه را بالا و پایین میکند.
اما اقتصاد بزرگ تورکیه از جنس اقتصاد ایران و حتی روسیه نیست. اقتصاد تورکیه در اندازه کوچکتر، از جنس اقتصاد چین است و کاملاً در اقتصاد جهان ادغام شده است. و اگر چنین اقتصادی با معضلات حادی مواجه شود، دود آن به چشم شرکا هم خواهد رفت. اقتصاد تورکیه حتی بیشتر از بعضی کشورهای عضو اتحادیه اروپا، شریک اروپاست. تحریم چنین اقتصادی چندان هم کار سادهای نیست، همانطور که تحریم چین کار سادهای نیست.
ترامپ وقتی دهان خود را باز میکند، عموماً حرفهای غیردیپلماتیک و بعضاً احمقانه میزند. جالب اینجاست همین حرفهای خندهدار و توهین آمیز، بعضاً به حقیقت نزدیکتر است.
مثلاً ترامپ حکومت عربستان سعودی را در مقابل ایران تحقیر میکند و میگوید با این همه اسلحه که به شما دادیم، یا خودتان از خودتان دفاع کنید، تا مخارج سنگین ما را متحمل شوید تا به جای شما بجنگیم. چنین حرفی، آن هم برای پادشاه کهنسال یک کشور متحد، فقط غیردیپلماتیک نیست، توهینآمیز هم هست. اما به راستی! چقدر حرف بیراهی است؟ سعودیها بالاترین بودجه نظامی را در جهان دارند، اما گوئی تنها عُرضه آنها گونی گونی خرج کردن دلارهای نفتی است.
اخیراً هم ترامپ را متهم کردهاند که به کُوردها از پشت خنجر زده است. از اول هم معلوم بود نگاه ترامپ به پکاکا ابزاری است و تاریخ مصرف دارد. ترامپ در جواب این اتهامات میگوید ما در سرزمین شما به شما کمک کردیم تا داعش را شکست دهید، مگر در جنگ نورماندی شما به کمک کردید؟ همه ظواهر این اظهارات فراتر از سخنان غیردیپلماتیک است، حتی احمقانه هم هست، کُوردها چطور باید در نورماندی به ارتش امریکا کمک میکردند؟
اما اگر نیک بنگریم، همین حرفهای ترامپ، به مراتب صادقانهتر و حتی عمیقتر از ادعاهای بسیار شیک و مدرن و ضدداعشی طرفداران پکاکاست. پکاکا در طول هشت سال جنگ داخلی سوریه یک گلوله به سمت رژیم بشار بشکه، قاتل صدها هزار سوری، شلیک نکرد. پکاکا همه انرژی خود را روی داعش گذاشت و گفت اولویت اول این گروه مبارزه با باند تبهکار داعش است. در اینصورت و علیالاصول باید پکاکا سپاسگزار کمکهای امریکا باشد، نه اینکه امریکا را تهدید بکند که اگر به حمایت خود ادامه ندهد، نگهداری از زندانیان داعش دیگر اولویت آنها نیست.
در عین حال زندانیان داعشی را میتوان به رژیم اسد تحویل داد. رژیم اسد هم در استفاده ابزاری از داعش ید طولائی دارد، اما میتوان تک تک این زندانیان را با اسم و رسم و تصویر و زیر نظر محافل بینالمللی به رژیم اسد یا متحدان آن سپرد تا ناچار از قبول مسئولیت شوند.
اظهارات رئیسجمهور بزرگترین قدرت جهان هم نشان میدهد که تهدید تورکیه بیشتر جنبه لفاظی دارد و این مقامات به واقعیتها واقف هستند. اما در منطقه سه کشور وجود دارد که آشکارا در سوریه نفوذ و قدرت فراوانی دارند. تورکیه قطعاً روی نظر آنها حساب میکند : روسیه و ایران و اسرائیل.
سوریه حیات خلوت نیروی هوائی قدرتمند اسرائیل است. اسرائیل شدیداً عملیات تورکیه را محکوم کرده است، با گروههای کُورد هم رابطه دیرین دارد. اسرائیل اگر بخواهد میتواند کمک های بسیار مؤثر و نامحسوسی در اختیار پکاکا قرار بدهد. اما اسرائیل و تورکیه دو کشور احساساتی نیستند.
این دو کشور را عقلانیت اداره میکند. اردوغان و نتانیاهو صبح تا شب مشغول کُری خواندن برای هم هستند، اما همین اسرائیل به خاطر هیچ کشور و هیچ گروه دیگری خود را با تورکیه درگیر نمیکند. اسرائیل اگر قرار بود در چنین مجادلاتی وارد شود، در میان صدها میلیون دشمن هفتاد سال دوام نمیآورد.
در خصوص رابطه اسرائیل و تورکیه، فقط کافی است ده دقیقه در فرودگاه استانبول تابلوی ورود و خروج هواپیماها را تماشا کنیم. اغراق نیست که بگوئیم تعداد پروازهای استانبول تلآویو حتی بیشتر از تهران استانبول است. رابطه این دو کشور حتی عمق راهبردی هم دارد، دولتهای هر دو کشور در شرایط فعلی و برای مصرف داخلی ترجیح میدهند صدای آن را درنیاورند.
اما دو قدرت مهم دیگر ایران و روسیه است. به نظر میرسد تورکیه قبل از شروع عملیات، چراغ سبز اصلی را از این دو کشور گرفته است. ایران درگیر هزار مسئله است و به همراهی نسبی تورکیه سخت نیاز دارد. روسیه هم به دنبال شکاف در اتحادیه اروپا و ناتو، به تورکیه امتیازات زیادی میدهد.
مواضع این سه کشور در محافل جهانی از همه سر و صداهای اتحادیه اروپا و عرب و بقیه مهمتر است. شواهد هم نشان می دهد تورکیه در این خصوص بازی دیپلماتیک بسیار ماهرانهای را طراحی کرده است. طوری که امریکا و روسيه در شوراي امنيت سازمان ملل اجازه محکومیت تورکیه را ندادند.
***
اما از همه اینها مهمتر، بستر مردمی حوزه عملیات جنگی است. بر خلاف تبلیغات گسترده جهانی، این بستر کاملاً به نفع تورکیه است. فیالواقع همین موقعیت باعت شده است تورکیه بتواند برای ایجاد منطقه حائل سی کیلومتری در شمال سوریه، به زور متوسل شود. تورکیه اکنون در سوریه دارای عمق استراتژیکی است که شاید بتوان گفت بعد از سقوط عثمانی چنین عمق استراتژیکی نداشته است.
شمال سوریه فقط کُورد نیست، حتی مناطق زندگی کُوردها به هم پیوسته هم نیست. جمعیت بزرکی از عربها و تورکمنها در این منطقه زندگی میکنند که نه تنها از پکاکا نفرت دارند، بلکه در کنار تورکیه حاضر به جنگ با پکاکا هم هستند.
از منظر عربها و تورکمنهای متحد تورکیه، پکاکا فقط دشمن تورکیه نیست. شاید دشمنی پکاکا با تورکیه چندان برای آنها موضوعیت هم نداشته باشد. از نظر آنها پکاکا یک نیروی شیطانی متحد رژیم اسد است که از پشت به آنها خنجر زده است. البته این متحدان تورکیه سرشار از خشم هم هستند و اگر ارتش تورکیه به درستی آنها را کنترل نکند، هیچ بعید نیست که تر و خشک را با هم بسوزانند و مرتکب جنایت جنگی هم بشوند.
تورکیه، تجربه دخالتهای ایران در عراق را هم دارد. اینکه این دخالتها در جهت منافع ملی و یا مخالف منافع ملی ایرانیان است، بحث دیگری است، در اینجا صحبت از دخالت موفق است. تجربه ایران نشان داده است که دشمنی یک جهان هم جای همدلی مردم در بستر جامعه را نمیگیرد. به هر حال بخش بزرگی از عربهای شیعه به طور عاطفی و حتی عملی، دل در گرو ایران دارند. این علاقه ربطی به امثال قاسم سلیمانی هم ندارد، در زمان شاه هم این بخش از جامعه ایران را بسیار دوست داشت. تورکیه هم در سوریه چنین جایگاهی دارد. اکثریت اهلسُنت عرب و همه تورکمنها (شیعه و سُنّی) بهترین رابطه را با تورکیه دارند و حتی عاشق این کشور هستند.
تورکیه تجربه عفرین را هم دارد. در آنجا هم همین عمق استراتژیک و نفوذ فراوان در بدنه جامعه عرب و تورکمن، مهمترین عامل موفقیت تورکیه بود. گرچه عملیات به آرامی و هفتهها طول کشید، اما با کمترین تلفات غیرنظامی، دژ پکاکا به کمک همین نیروها تسخیر شد.
شایان ذکر است که این عمق استراتژیک را عملاً پکاکا به تورکیه تقدیم کرد. پکاکا طی چند سال گذشته، از اعتراضات سوریه بوی کباب شنید و حساب خود را از مردم سوریه جدا کرد و با رژیم اسد متحد شد. همین کار خدمت استراتژیکی به تورکیه کرد که در طور تاریخ صد ساله جمهوری تورکیه سابقه نداشت. چهار سال پیش و در مطلبی با عنوان “خدمت استراتژیک پکاکا به تورکیه در بحران سوریه“، دلایل این مسئله را به تفصل نوشتم.
با در نظر داشت مجموع این عوامل، به نظر می رسد تورکیه بیش از آنکه از افکار عمومی و رسانهها و اتحادیه اروپا واهمه داشته باشد، نظرات بازیگران اصلی را جلب و روی عمق استراتژیک خود حساب کرده است. اگر موفق شود، یک پیروزی بسیار بزرگ برای این کشور خواهد بود، و اگر شکست بخورد، قطعاً آن هم شکستی بسیار بزرگ خواهد بود.