با یک سئوال کلیشه ای شروع می کنم؛ چه فرقی بین خامنه ای آدمکش با اپوزیسیونی که در سایه ی علَم های عاشورا سینه و زنجیر می زند وجود دارد؟! و حرف آخر را همین اول می زنم؛ باید خاورمیانه را خالی از دین سیاسی کنیم.
سئوالی که بیشتر از همه مرا اندوهناک می کند این است که چرا غرب باید بر روی اپوزیسیونی که شکل دیگری از دین سیاسی است هزینه کند؟! چه فرقی بین فاطی کماندوهای رژیم با فاطی های اپوزیسیونی دین سیاسی وجود دارد؟! چه فرقی بین سروش و کدیور با جنتی و مصباح وجود دارد؟!
اینها همه بر آمده از اندرونی اندیشه ای انسان ستیز و جهان ستیز هستند. دین سیاسی به هنگام قدرت، تیغ می کشد و به هنگام افول، جیغ می کشد. به هنگام قدرت، سایه ای از استبداد و استعمار را بر سر انسان آوار می کند و به هنگام ضعف، فرهنگی از جیغ و ناله و داد و فغان و اشک و آه راه می اندازد و انسان را بر مسیر اندوه و نابودی می اندازد.
ایران امروزین، شبیه داستانهای خرافی تذکرة الاولیا است. اولیایی که در خواب و خیال و خرافه می لولند و مردم را همسطح بیسوادی و نادانی خویش نگه می دارند. اولیایی که اقتصاد و پیشرفت و دانش را از انسان دریغ می کنند.
خیلی صریح و بی پرده باید بگویم دین سیاسی اصلی ترین عامل استبداد و استعمار و خشونت و فقر و تبعیض و جهل است.