در کشوری که تمام امکانات فرهنگی و غیرفرهنگی آن صرف گسترش و ترویج زبان فارسی میشود. در کشوری که زبان فارسی به عنوان زبان اقلیت فارسزبان بر اکثریت غیرفارس تحمیل شدهاست و روز به روز حلقه محاصره بر زبانهای مادری تنگتر میشود و کار به آنجا رسیدهاست که با اجرای طرحهای نژادپرستانهای همچون “بسندگی زبان فارسی” به دنبال فروریختن آخرین سنگر زبان مادری یعنی کانون خانوادهها هستند، گروهی از این متجاوزین با وقاحت تمام همچنان دم از دلواپسی میزنند!
در کشوری که هرگونه تلاش برای پاسداشت زبانهای مادری به درهای بسته میخورد و همین چند روز پیش بود که دادگاه تجدیدنظر چهار نفر از فعالان حوزه زبان مادری که تنها به خاطر شرکت در مراسم بزرگداشت روز جهانی زبان مادری با احکام سنگین دادگاه بدوی مواجه شدهاند، در سکوت مذبوحانه مدعیان دروغین آزادی بیان و دمکراسی ایرانی برگزار شد، متجاوزین به ساحت زبان مادری آزادند تا هر وقت و هر جا که بخواهند، تریبونها را در اختیار بگیرند و در عین تجاوزگری به مظلومنمایی بپردازند.
در کشوری که مردمش به نان شب محتاجند ولی شیادانی از جنس حداد عادل برای جعل هر واژه جدید پارسی! یازده میلیون تومان از جیب ملت هزینه میکنند، عدهای از قماش ریزهخواران جریده بیمسمای “وطنیولی” پیدا میشوند که همچنان دلواپس زبان پارسی باشند و ادعا نمایند که “زبان فارسی همچون طفل بیسرپرست است!” این در حالی است که در این کشور تعداد وزارتخانهها، نهادها و بنیادهایی که به صورت مستقیم و غیرمستقیم وظیفه سرپرستی و تیمار غول شکم گنده زبان فارسی را بر عهده دارند، از تعداد وزارتخانهها، نهادها و بنیادهایی که باید به خانوادههای بیسرپرست رسیدگی نمایند، به مراتب بیشتر است!
با رشد روزافزون خودآگاهی ملی در بین تورکهای آزربایجان و سایر نقاط ایران، فرصتطلبانی از قماش نویسندگان “وطنیولی” که هیچ سنخیتی با نظام جمهوری اسلامی ندارند، توانستهاند در قبال انتشار مطالبی توهینآمیز علیه تورکها و تحقیر و تحریف تاریخ و فرهنگ آنها به نان و نوایی برسند ولی به نظر میرسد که به سهمی که، بیجهت، از سفره انقلاب نصیبشان شده قانع نیستند و با ادعای بیسرپرستی زبان فارسی به دنبال خالی کردن بیشتر جیب دولت (مردم) میباشند!