گویا در ایران از ریز و درشت همه منتظر شرفیابی حضرات عالی هستند، و ایران امروز بهشت موعود است، همه خانمها مثل مریم مقدس پاک و منزه و باکره هستند از دود تریاک و هروئین و شیشه( بجای اسپند ) برای دفع چشم حسود استفاده می شود.
از مشروبات الکلی برای تمیز کردن شیشه و ضد عفونی کردن توالت استفاده می کنند، همه مردان مثل چهارده معصوم مرتکب هیچ جرم و خلافی نمی شوند، نه دزدی هست، نه کلاهبرداری و نه سرقت مسلحانه و نه باجگیری، همه شسنه و رفته از قوطی پودر رختشوئی برف بیرون آمدند و همگی سفید برفی و همگی منتظرند که علاحضرت همایونی شاهزاده رضا پهلوی به همراه بسیجی های سلطنت طلب لوسانجلسی برای حلول روح رضا قلدر در کنار مرقد امامزاده کورش و یا خواهر محجبه مریم به همراه لشگری از مجاهدان تاریخ گذشته خود در پایگاه اشرف و آلبانی برای ایجاد عدل با ذولفقار علی و یا سکولار دمکراتهای غرق در دمکراسی که دمکراسی غرب انگشت کوچکه اینها نمی شود و یا لنینستهای داس چکشدار برای ایجاد شوراهای کارگری که می خواهند در پیاده کردن سوسیالیسم و کمونیسم رو دست کره شمالی بزنند، در رویای خود در آرزوی رفتن به ایران هستند، تا مردم را رهبری کرده و به ساحل نجات هدایت کنند، و مردم را بع-بعی کنان ببرند.
چرا؟
ببخشید که به ذوقتان می زنم شما اپوزسیون تمامیت خواه ایده آلیست ایران مثل اینکه در خواب خلسه غار اصحاب کهف دارید خواب می بینید، البته شاید این خوابها بخاطر جو کشوری باشد که در آن زندگی می کنید، متاسفانه در ایران از این خبرها نیست.
من ماندم این اپوزسیون تمامیت خواه که تصور می کند، دور میز بیلیارد سیاست، چهار چشمی مواظب هست که اگر اتفاقی در ایران افتاد بلافاصله دست بکار شده و وارد میدان بازی شده و خود را کاندید رهبریت کند، آیا متوجه هست که با چه جامعه ائی رو در رو خواهد شد؟
اصلا بفرض همین امروز رژیم سقوط کند، ارثیه ائی که از جمهوری اسلامی باقی خواهد ماند، جامعه ائی است پر از فحشا، معتادین به مواد مخدر و الکل، فساد شدید اداری، باجگیری ، سرقت مسلحانه و کلاهبرداری های عجیب و غریپ، خودکشی ها افسردگی ها و سرطان، عادی شدن دزدی و دروغگوئی، و هزاران ناهنجاری های دیگر اجتماعی.
این بسیجیان لوسانجلسی و یا مجاهدین تاریخ گذشته و یا سکولار دمکراتهای سوپر دمکرات و یا کمونیستهای بازنشسته مافوق کیم جونگ اون کره شمالی با چه ابزاری می خواهند این کشور زوار در رفته را کنترل و مدیریت کنند؟ آیا با عدول از قوانین سفت و سخت حقوق بشر سازمان ملل؟ و یا با توسل بروش قلدری رضا خان میرپنج، و یا ذولفقار عدل علی، و یا بروش برادر لاجوردی جلاد اوین و یا بروش تبعیدگاههای سیبری رفیق ژزف ویساریونویچ استالین می خواهند اینهمه نابسامانی های اجتماعی را سروسامان دهند؟
طبیعا هیچ نیروئی قادر نخواهد بود که کل کشور را کنترل کند، چون هر ملتی در ایران خواسته های خود را دارد، ( که البته این مساله حیاتی برای پانفارسیسم حاکم کاملا غیر قابل درک است ) و مدعیان رهبری ایران در عمل به بن بست برخورده و مجبور خواهند شد که کنترل هر منتطقه ائی را به خود آن ملت بسپارند، تا بدست ساکنان و ملتهای آن سرزمین اداره شود، لاجرم در عمل به آنها التماس خواهند کرد که مسئولیت منطقه خودشان متقبل شوند.
خواهی نخواهی ایران به چند کشور تقسیم خواهد شد، تا حداقل بخاطر کوچک بودن هر قسمت، قابل کنترل گردد، که بخاطر جنبه های ملی هر منطقه با اتکا به فرهنگ و سنن هر منطقه گردانندگان هر منطقه بتوانند ارثیه شوم هویت زدائی حکومت تشیع فارس سالار را از جامعه خودشان بزدایند. تا اینچنین اتفاقات غیر انسانی یکبار دیگر در تاریخ بشریت تکرار نشود.
لطفا به این اتفاق ناگوار توجه کنید تا متوجه بشوید که جامعه فارسی با ملت ما چه کرده است:
یک مادر تورک آزربایجانی که از کودکی تحت تاثیر تبلیغات پانفارسیسم مغز شوئی شده بود و با فرزندانش فارسی حرف زده بود، در سن پیری دچار سکته مغزی شده، او بعد از نجات در بیمارستان می توانسته فقط بزبان مادری خود تورکی حرف بزند و چون به کودکانش از کودکی تورکی یاد نداده بود، فرزندانش زبان او را نمی فهمیدند.
متخصصین این عارضه را اینگونه توضیح می دهند:
زبان مادری دقیقا همانند دستور زدن قلب و باز و بسته شدن ریه در مغز انسان ضبط می شود ، یعنی کارکرد ریه و قلب و دیگر عضلات انسان همانند زبان مادری در زندگی انسانها نقش دارند، یعنی ایست قلبی مثل از بین رفتن زبان مادری در مغز است.