سلام و با احترام به تو ای دوست برده من
دوستان گرامی اما برده من، لغو برده داری، لیبرالیسم، آزادی های اجتماعی، سیاسی، آزادی عقیده، تساوی حقوق زنان با مردان، تاکید بر حقوق کودکان، لغو بسیاری از جرائم از قوانین و جرم زدایی از بسیاری از فعالیت های انسانی، برابری حقوق شهروندی سیاه و سفید، لغو تبعیض نژادی و پیشرفت هر روزه این فکر و ریزش روزانه از تعداد طرفداران نژادپرستی و تبعیض نژادی، الغای نژادپرستی، عذر خواهی سفیدها و مهاجران کانادایی از “اب اورجینال ها” و “فئرست نئیشنها” یا ملل اولیه کانادایی در چند سال گذشته، و … چنین فکر هایی، با یک جرقه کوچک فکری آغاز شد و با حمایت مردمان به یک جریان و فکر جهانی بدل شد.
ما به جای مخالفت با هر فکر نو، با هر چیز جدید، با هر عمل و رفتار تازه و خروج از سنت و افکار و رفتار و باورهای قدیمی و اتهام زدن به دیگران و دوری از نیت خوانی دیگران و نسبت دادن نیتهای زشت به دیگران، بیاییم و از آن هایی که تخم افکار جدید و پیشرفته می کارند، یاد بگیریم.
یاد بگیریم که چگونه می توانند به عنوان یک فرد یا یک جمع و یا یک گروه و دسته و … جسارت بکنند و عذر خواهی بکنند.
همان طور که نه تنها کانادایی های سفید و مهاجر، در حال حاضر به اب اورجینالها یا ملل اولیه کانادا عذر خواستند بلکه دارند به آن ملل خسارت پرداخت می کنند.
درست است که در زمان مخالفت با برده داری، تعداد بیشماری از همان آمریکایی ها هم برده داشتند اما با لغو و غیر قانونی کردن برده داری، به تدریج برده داری، بطور قانونی لغو شد. نه تنها در آمریکا که در جهان و حتی در ایران لغو د.
برده داری، با کوروش و ایرانیان لغو نشد بلکه با آمریکایی ها که جسارت سنت شکنی و داشتن فکر جدید داشتند، آغاز و جهانی شد و امروزه هم غیر قانونی است و مجازات دارد.
بیایید، از دنیا و افکار جدید، جسارت داشتن افکار جدید، جسارت دور ریختن افکار کهنه، جسارت عذر خواستن و … را یاد بگیریم و نترسیم.
دنیا را کسانی ساختند و تغییر دادند که افکار جدیدی را ارائه کردند و از داشتن افکار جدیدی که اکثریت مطلق افراد جوامع با آن افکار تازه و ابتکاری مخالفت می کردند، خجالت نکشیدند و سکوت نکردند.
حرکت ملی تورکان در گوشه و کنار ایران هم محصول افکار جدید یکی دو تن بود که خود را از ترس و از تابلوهایی که در ایران ساخته بودند رها کردند و تمامی فکر های کهنه ای که در اطرافشان تنیده شده بود را دریده و به دور ریختند.
گیرم که ما تورکان تاریخی ائله و بئله داشته ایم. که چه؟ الآن در کجا هستیم؟
دوست من! “از فضل پدر تو را چه حاصل؟”
ممکن است که تورکان، چندین امپراطوری تاسیس کرده باشند. به من و تو چه ربطی دارد؟ من و تو، الان، در چه وضعی هستیم؟ امپراطوری داریم؟ مسلط هستیم، کشور و حکومت داریم یا مستعمره هستیم؟
به چه چیزهایمان می توانیم افتخار بکنیم؟
افتخار بکنیم که تمامی دستاوردها و رشادت ها و زحمت ها و علم و دانش و تجربه ها و فوت و فن سیاست و کشورداری، فوت و فن نظامیگری و جنگیدن، فوت و فن مردن و تسلیم نشدن، فوت و فن عدم تحمل اسارت و بردگی … را که پدرانمان داشتند را به باد داده ایم؟
افتخار بکنیم که به برده تعدادی کویر نشین بدل شده ایم؟
چرا می ترسیم تا با خود واقعی خودمان رو برو بشویم و به خودمان به عنوان یک ملت در آینه نگاه بکنیم؟
دوست من، برادر برده من! در تله پانفارسیسم نیفتیم و مانند آن ها به تاریخ گذشته که گذشته است و برنمی گردد، ننگریم و افتخار بیجا نکنیم و در اوهام زندگی نکنیم. واقعیت آن است که ما در ایران، برده هستیم. بطور ملی، در بردگی ملی بسر می بریم.
ما به عنوان “تورک” یا نیستیم و یا برده هستیم و هیچ حقی به عنوان ملت تورک نداریم.
می دانم، تحملش سخت و سنگین و تلخ است اما واقعیت و آن چه در آینه می بینم. آن است که ما در ایران، پایین تر از برده هستیم.
ما به عنوان تورک ها، مالک سرزمین خودمان نیستیم. چون برده هستیم.
دولت نداریم. چون برده هستیم.
سیستم اداری، سیاسی، نظامی و امنیتی برای حفظ افراد و منافع ملی خودمان نداریم. چون برده هستیم.
زبان و مدرسه نداریم. چون برده هستیم.
اقتصاد و پول و بانک نداریم. چون برده هستیم.
و حزب و جمعیت رسمی و قانونی نداریم. چون برده هستیم.
ما تورکان به عنوانانسان و ملت و جمعیت تورک، در ایران قانونی نیستیم. چون برده هستیم.
ما ملتی ممنوع، قدغن و قاچاق هستیم. چون برده هستیم.
قاچاقی در باره هویت و کیستی و تاریخ خودمان، آن هم در گوشی، سخن می گوییم. چون برده هستیم.
نام و عنوان ملی خودمان (“تورک”) را نداریم. چون برده هستیم.
ملت برده ای هستیم که نام ملی مان را فارس ها برای ما گذاشته اند (آذری). چون برده هستیم.
مدیریت روابط سیاسی و اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و هنری خود ما در دستان خود ما نیست. چون برده هستیم.
اصلا، ملتی با هویت رسمی تورکی در ایران نداریم و برسمیت شناخته نمی شود. چون برده هستیم.
هنوز هم بسیاری از ما بردهگان تورک خدمتگذار پانفارسیسم، جسارت این که به زبان بیاوریم که تورک هستیم را نداریم. چون برده هستیم.
دوستان گرامی اما بدبخت بی جسارت و برده من!
لغو برده داری، آمدن لیبرالیسم، برقراری آزادی های اجتماعی، سیاسی، عقیدتی، تساوی حقوق زنان با مردان، تاکید و رسمیت حقوق کودکان، لغو بسیاری از جرائم از قوانین و جرم زدایی از بسیاری از فعالیت های انسانی در جوامع پیشرفته انسانی، و … این دستاوردها،حاصل رنج و مبارزه و تحمل زندان و شکنجه از طرف بردگان شورشی است. حاصل عصیان بردگان نافرمان، بردگان نو اندیش، بردگان زنجیر شکن، مرز شکن، کافر به خدا و دین و سنت و تمدن و اخلاق و باورها و توتم ها و حرام ها و حلال ها و … است.
هیچ برده خوب، شیک، قانونگرا، مودب، سر به زیر و … نتوانسته است، جوامع و کهنه ها را تغییر بدهد.
آری دوست من، آری برادر، آری انسان! چون برده هستیم!