در دنیای جدید هر گونه حرکات یا جنبشهای مسلحانه دیگر منسوخ بوده و سعادت از آن ملتی هست که با روشهای مدنی و دموکراتیک مجدانه و پیوسته در راه آرمانها و حقوق خود مبارزه کند.
ما به عنوان فعالین حرکت ملی آزربایجان باید افتخار کنیم که حرکتمان بصورت مدنی رشد و نمو یافته است. لذا اصولا نیازی به تعامل با احزاب مسلح قومی سایر ائتنیکهای حالا فارسی و کوردی و عربی و بلوچی و…غیره نداریم.
به نظر من نفس قبول احزاب مسلح قومی مردود است. حال اگر کسانی به فرض خودخواسته ولی غالبا با دستور از کاخنشینهایی که از آنها ارتزاق مالی میکنند دوستی ، تعامل و تعاون با چنین احزاب محاربی را احیانا در حرکت ملی آذربایجان تبلیغ و تجویز میکنند بالطبع راه به خطا میروند و محکوم هستند.
حال اگر این احزاب مسلح از نوع کوردی با هر عنوانی پ.پ.گ ، پژاک ، کومله ، دموکرات ،…باشند که چه بدتر ! چرا که این تروریستهای بیوجدان علاوه بر خوی ددمنشی مثل عموم گروهای تروریستی چشم طمع به خاک مقدس آزربایجان هم دارند و حتما که دشمن خونی آزربایجان محسوب میشوند …
من در طی سالیان فعالیت ممتد در بطن حرکت ملی دوستان حقیقی و مجازی زیادی یافتم اما به خاطر اصرار بی تعارف بر مواضع فوق در کنتاکت با تعداد محدودی که معمولا هم وابستگی شغلی و تشکیلاتی در خارج دارند دچار عدم تفاهم و قطع دوستی شده ایم.
به شخصه به هر دلیلی وقتی دوستی را از دست میدهم بخصوص اگر فعال ملی باشد بسیار ناراحت میشوم اما واقعا برای کسانی که بخاطر جانبداری از تروریسم کردی جدا میشوند هیچ وقت پشیمان نمیشوم.
هر چند که در بسیاری از زمینهها همفکر و همراه باشیم اما همین یک مورد برای دلزدهگی کافیست.
هر کسی که این خط قرمز را رعایت نکند اگر دشمن هم نباشند البته که دوست هم محسوب نمیشود
البته نشان این خط قرمز تنها خاص افراد نیست. بارها نوشتیم و در این مورد حکومت را هم نقد کردیم و هشدار دادیم.
نیازی به سخنان سلیمان سویلی و خرق عادت دیپلماسی هم نبود همین سربازان رشید مرزبانی که لاجرم دوست و فامیل و همسایه و همشهری…ما هستند خبرهای موثقتری را میرسانند و کمابیش میدانیم که حکومت نیز گاه از خطوط قرمز ملی و بینالمللی عبور میکند و بصورت خزنده مار در آستین خود میپروراند. ما قبل همه مسئولان نادان خودمان را به خاطر این بیتدبیری محکوم میکنیم و حاضریم تاوان این اعتراض را با نثار جان هم بپردازیم.
ولی واقعا سؤالى دارم و در عجبم مزدوران تروریست چرا اینقدر عزیز میشوند.
هم رفیق غرب و ابرقدرت آمریکا و انگلیس میشوند و هم رفیقه شرق و ابرقدرت روسیه و ایران…
و البته فرصتطلبی هم بهتر از این نمیشود که فعلا هم از آخور تغذیه کنند هم از توبره.
و شاید در فرصتی بهتر
بفرموده جل جلاله
مال عجم حلاله
در پایان میخواستم به نکتهای اشاره کنم شاید که بحث دیگری باشد ولی بی ارتباط با این مقوله هم نیست .
اخیرا مقالهای خواندم که میخواست بگوید “چون سربازان مرزبانی که کشته میشوند سربازان چنین حکومتی هستند لذا گرامیداشت آنها کار درستی نیست…”
البته این تحلیل تازهای نیست ولی خدمت این دوست عزیز دو نکته را عارضم.
اولا فارغ از عملکرد حکومت سربازی برای وطن وظیفه همه هست و حتما که من و شما و دیگران هم حالا به اختیار یا به اجبار این دوران را گذراندیم حتی اگر کادر درجهداری هم باشند توفیری نمیکند همه فرزندان این ملک و ملت هستند و کسی که در لباس مقدس سربازی بدست دشمن کشته شود شهید است.
به نظر حقیر در مواجه با اینگونه مسایل نسخه انفعالی هیچ دردی را دوا نمیکند بلکه سبب میدان دادن و جریتر شدن متجاوزین هم میشود. ما باید موضع و عکسالعمل اکتیویته خودمان را داشته باشیم.
به نظر من اصل جاذبه و دافعه حرکت ملی ایجاب میکند در برابر خون شهدای سرزمینی متعهد باشیم و یادشان را گرامی داریم و در عوض از تروریستها بیزاری بجوییم و لعن کنیم.
در این میان اگر حکومت اشتباهی را مرتکب میشود که البته چنین است بصورت مجزا با شهامت نقد کنیم.
حکومت هم یا قبول میکند و یا …