تاریخنگاری ایرانی مخصوصاً از دوران پهلوی به بعد، همواره سعی کرده با تمسک به برخی ناکامیهای دوران قاجار، بدون اندیشهورزی آگاهانه و عالمانه و بدون پرداختن به تمامی علل و زمینههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی این ناکامیها، مسؤولیت تمامی ناکامیهای مزبور را به پای شاهان قاجار بنویسد!
فتحعلیشاه قاجار نه تنها در عرصه شجاعت و شرکت مستقیم در نبردهای گوناگون که اتفاقاً جز در مورد جنگهای روس و قاجار در تمامی نبردهای دیگر پیروز میدان بود، بلکه در عرصه آگاهی از اوضاع زمانه نیز یک سر و گردن از شاهان و البته شاهزاده ناکام پهلوی بالاتر بود! محمد رحمانی فر
چهرهای که تاریخنگاری ایرانی از پادشاهان قاجار مخصوصاً از فتحعلیشاه به تصویر کشیده، چهره افرادی است خوشگذران و بیاطلاع از اوضاع زمانه! تاریخنگاری ایرانی از قدرت تکرار دروغ آگاه بود و میدانست که حتی غیر قابل قبولترین دروغها هم در صورت تکرار مکرر به صورت امری انکارناپذیر جلوه خواهد نمود. در واقع، رمز موفیقت تاریخنگاری ایرانی هم در همین جادوی تکرار دروغ نهفته بود!
لکن، با رشد خودآگاهی تورکهای این سرزمین و مراجعه به منابع دست اول تاریخی، دروغهای پانفارسیسم یک به یک افشا شد. کما اینکه ما امروز میدانیم فتحعلیشاه قاجار نه تنها در عرصه شجاعت و شرکت مستقیم در نبردهای گوناگون که اتفاقاً جز در مورد جنگهای روس و قاجار در تمامی نبردهای دیگر پیروز میدان بود، بلکه در عرصه آگاهی از اوضاع زمانه نیز یک سر و گردن از شاهان و البته شاهزاده ناکام پهلوی بالاتر بود!
به خاطر آگاهی فتحعلیشاه از وضعیت اقتصادی و توان نظامی کشور خویش و روسیه، وی مخالف سرسخت آغاز دوره دوم جنگهای روس و قاجار بود و هرچند نتوانست در برابر فشار و فتاوی مراجع تقلید کاری از پیش ببرد
محمد رحمانی فر
بد نیست بدانیم که مرجع مستقیم کاملترین گزارشی که چه در منابع داخلی و چه در منابع خارجی در خصوص تبار دودمان قاجار ثبت شده، روایت شخص فتحعلیشاه قاجار بودهاست. بد نیست بدانیم که به خاطر آگاهی فتحعلیشاه از وضعیت اقتصادی و توان نظامی کشور خویش و روسیه،
وی مخالف سرسخت آغاز دوره دوم جنگهای روس و قاجار بود و هرچند نتوانست در برابر فشار و فتاوی مراجع تقلید کاری از پیش ببرد ولی لاأقل پس از ماجرای قتل گریبایدوف که با هدف آغاز دوره سوم جنگهای مزبور طراحی شدهبود، قاطعانه در برابر این امر ایستادگی کرد.
بد نیست بدانیم که فتحعلیشاه یکی از بنیانهای مشروعیت حکومت خویش را بر احیای قلمرو سرزمینی صفویه بنا نهادهبود و شناخت کاملی از سرزمینی که بر آن حکم میراند و سرزمینهایی که به زعم وی میبایست تحت حکومت وی درآیند، داشت (هرچند بنا به دلایل متعدد تاریخی این امر امکانپذیر نشد).