یونس لیثی دریلو ــ این مقاله تحقیقی با بررسی منابع مختلف، چه طرفدار حکومت خودمختار آذربایجان چه مخالف آن، کوشش میکند به رقمی قابل اعتماد در مورد تعداد کشتهشدگان و اعدامشدگان هوادار دموکراتها نزدیک شود.
در منابع مختلف تعداد کشتهشدگان و اعدامشدگان طرفداران فرقه دموکرات آذربایجان بین ۲ هزار تا ۳۰هزار نفر در نوسان است. کدام یک از تخمینها صحیح است؟ بخش دوم مقاله «روزهای پایانی حکومت خودمختار آذربایجان» سعی میکند آمار ارائه شده در منابع مختلف داخلی و خارجی از موافقان و مخالفان حکومت خودمختار آذربایجان را به همراه آمار جمعیت در دهه ۱۳۲۰خ./۱۹۴۰م. کنار هم گذاشته، به پاسخدهی این پرسش کمک نماید. مخالفین فرقه دموکرات تعداد کشتهها را ۷ هزار نفر نوشتهاند. از آنجایی که آمار رسمی در این مورد تا بهحال انتشار نیافته، از مدل ریاضی هم برای راستی آزمایی کمک گرفته میشود.
بود اگر تهران دمی در یاد آذربایجان
بر فلک میرفت کی فریادِ آذربایجان
یکسر از بیاعتناییهای تهران شد خراب
خِطّهٴ مینووَشِ آباد آذربایجان
فرخی یزدی
یک ماه بعد از سقوط حکومت خودمختار آذربایجان، جمس دوکوکه خبرنگار فیگارو -چاپ پاریس- در زمستان ۱۹۴۷ / ۱۳۲۵ به آذربایجان سفر کرد و مشاهداتش را نوشت: «از وقتی که حکومت دموکرات آذربایجان سرنگون شده، تصفیه آذربایجان از عناصر و طرفداران حکومت سابق پیشهوری با شدت ادامه دارد، بطوریکه میتوان گفت که امروز دوستان سیاسی پیشهوری در آذربایجان وجود خارجی ندارند و هر کس بخواهد آنها را پیدا کند باید به زندان و قبرستان محکومین به اعدام برود».[۱]
تعداد کشتگان و اعدامشدگان در میان طرفداران فرقه دموکرات آذربایجان که در ایران ماندند چقدر بود؟
پیش از پاسخ به این پرسش، ادعای طرف مقابل فرقه دموکرات را میخوانیم. طرفداران نظام شاهنشاهی – بویژه ارتشیها- ادعا دارند که «طی یکسالی که از ۲۱ آذر ۱۳۲۴ تا آذر ۱۳۲۵ میگذشت دموکراتها طبق یک آمار دقیق بیش از ۱۲۵۰۰ نفر [از مخالفین فرقه] را یا کشته و یا از بین برده بودند».[۲] آیا این رقم صحیح است؟ پاسخ کوتاه اینکه، این رقم مبالغهآمیز است. در زیر به چند آمار در این خصوص ارجاع میشود.
۱-روزنامه اسکِنِکتِدی گازت در نیویورک (Schenectady Gazette) در ۷ دسامبر ۱۹۴۶ / ۱۶ آذر ۱۳۲۴ نوشت که «مقامات گزارش میدهند که سی نفر در حمله شورشیان در آذربایجان ایران کشته شدند. و دولت ایران خواستار دسترسی به مناطق اشغال شده توسط قوای شوروی برای رسیدگی به شکایات مردم شد. اعضای فرقه دموکرات به سربازان در سراب حمله کردند و بیست و دو ژاندارم و دو پلیس را به قتل رساندند. شش تن دیگر هم در مرند، میانه، تبریز و مرز روسیه کشته شدند و همینطور به گزارش رادیو رئیس پلیس تبریز هم در حادثه دیگری کشته شد. بنا به گزارش رئیس دادگاه محلی و همچنین رئیس پلیس در درگیری مرند کشته شدند».[۳]
حکومت پهلوی و وزارت جنگ ایران شکست حکومت خودمختار آذربایجان را «نجات آذربایجان» مینامید و هر سال در ۲۱ آذر آن را جشن میگرفت، طی گزارشی رسمی در سال ۱۳۲۷ آماری داد که با گزارش روزنامه مذکور همخوانی دارد: تعداد کشتههای نظامی و غیر نظامی در سراب ۲۲ نفر، مرند ۲۳ نفر، میانه ۱۴ نفر.[۴]
۲- میرزاعبدالله مجتهدی روحانی تبریزی که یادداشتهای روزانهاش را نگاشته و به منابع متعددی[۵] دسترسی داشته، از قتل ۲۰۰ نفر ژاندارم پس از امضای توافق صلح با سرهنگ زنگنه در ارومیه یاد میکند.[۶]
۳- حکومت پهلوی دوم بعد از شکست نهضت آذربایجان، که آن را «نجات آذربایجان» مینامید، مدال یادبودی درست کرد که به کشته شدگان فرقه دموکرات اهدا شد (شکل زیر). آیا میشود این را به عنوان معیاری برای کشتار دقیق استفاده کرد؟[۷]
سه ماه بعد از «نجات آذربایجان»، در روز ۱۹ اسفند ۱۳۲۵ به بازماندگان افرادی که توسط فرقه دموکرات کشته شده بودند «نشان جاوید داده شد» و همزمان در همان محل نمایشگاه عکسی از کشته شدگان برپا گردید که شامل حال ۸۶ نفر افسر نظامی میشد.[۸] بعد از دو سال تحقیق وزارت جنگ حکومت پهلوی دوم مجموعه «تاریخ جاوید» را در ۱۳۲۷ منتشر کرد که شرح حال ۴۴ نفر از افراد نظامی و غیر نظامی در آذربایجان شرقی را چاپ کرده بود.[۹]
در موزه مجلس شورای ملی (مجلس شورای اسلامی فعلی) سندی بدون عنوان و بدون تاریخ وجود دارد [صفحه نخست آن در ابتدای انقلاب اسلامی۱۳۵۷ احتمالا بدلیل داشتن نشان تاج شاهنشاهی پاره شده است] که اسامی این کشته شدگان را با ذکر زمان و مکان مرگ لیست کرده است. براساس این لیست «شهدای ۲۱ آذر»، در ایالت آذربایجان (استانهای آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، زنجان و شهرستان آستارا) جمعا ۲۳۷ نفر نظامی و غیر نظامی جانشان را از دست دادهاند.[۱۰] ضمن اینکه تعدادی از این اسامی با منبع قبلی تکراری بوده و در هر دو مجموعه آمده است که تعداد کل به ۳۰۰ نفر نمیرسد. این لیست شامل هر گونه قربانی توسط افراد فرقه فارغ از دلیل و نوع جرم و طبقه فرد کشته شده میباشد. نمونه این افراد که مدال گرفته دزد معروف و لات بچه باز[۱۱] به نام کاظم خوشباور معروف به قارنی ییرتیق کاظم (کاظم شکم پاره) بود[۱۲] که به جرم فساد اخلاقی در یک دادگاه صحرایی فرقه دموکرات تیرباران شد. تعدادی از خانهای قره داغ که به مردم ظلم کرده و در مقابل فرقه دمکرات مقاومت و کشته شده بودند[۱۳] نیز در بین این اسامی مدال گرفته دیده میشود.
۴- روزنامه آیین اسلام –ارگان رسمی باورمندان شیعه- روش متفاوتی را برای تخمین کشتهها توسط دمکراتها در استان زنجان استفاده کرد: «خمسه دارای هزار و دویست و شصت پارچه آبادی است و بطور تحقیق در هر آبادی حداقل یک نفر را فرقه کشتهاند و حداقل در هر آبادی یک بیناموسی مرتکب شدهاند. پس بالنتیجه بطور قطع در خمسه حداقل هزار و دویست نفر کشتهاند و هزار و دویست پرده عفت را دریده اند».[۱۴] از آنجایی که در اسلام استفاده از کسر یک نفر مثل یک دوم، یک سوم یا سه چهارم نفر تقبیح شده است، لذا از عدد کامل یک نفر در هر آبادی به عنوان تخمین استفاده شده است. ضمن اینکه «دریدن پرده عفت» و «بی ناموسی» مورد جدی نبوده که توسط افراد فرقه اتفاق افتاده باشد، چراکه مخالفین فرقه روی این مسئله خیلی مانور ندادند و برعکس فرقه دموکرات در حذف فحشا بسیار موفق عمل کرده بود. و خود دمکراتها به نارساییها و ظلمهای ناعادلانه توسط فداییان اعتراف کرده بودند– هرچند که آماری ندادند. تعداد افرادی که در استان زنجان مدال «شهید جاوید» بنام آنها صادر شده ۵۷ نفر میباشد[۱۵] لذا این ادعای۱۲۶۰ نفری مجله آیین اسلام ناصحیح میباشد.
حال، به پرسش نخست برمی گردیم که چند نفر از اعضاء و یا طرفداران فرقه دموکرات آذربایجان بعد از سقوط حکومت آنها کشته شدند. برای پاسخ به این سوال هم، به چندین آمار رسمی و غیررسمی ارجاع میکنیم.
۱- بعد از اینکه پیشهوری تحت فشار عوامل شوروی در ایران به اکراه مجبور به خروج از تبریز شد، سران شوروی در مسکو رضایت دادند که ورودی مرزهای جمهوری آذربایجان در جلفا، خداآفرین، بیله سوار، و آستارا برای پناه دادن اعضای فرقه دموکرات از ۱۱ دسامبر ۱۹۴۶ / ۲۰ آذر ۱۳۲۵ باز باشد. برپایه اسناد آرشیوهای شوروی، تا ساعت ۱۷ روز ۱۹ دسامبر ۱۹۴۶ / ۲۸ آذر ۱۳۲۵ که مرزها باز مانده بود تعداد ۵۷۸۴ نفر از مرز گذشتند که از این تعداد، ۹۵ نفر فعال حزبی، ۹۱ نفر آموزگار، پزشک و نویسنده، ۱۹۶ نفر ژنرال و افسر، ۶۷۸ نفر سرباز، ۱۰۵۷ نفر فدایی و ۱۳۴ نفر پلیس بودند. چند هزار نفر دیگر هم از جاهای گوناگون از مرز گذشتند و در جمهوری آذربایجان پناه یافتند. در ۵ ژانویه ۱۹۴۷ / ۱۵ دی ۱۳۲۵، تعداد پناهندگان به ۶۳۱۸ نفر رسید[۱۶] (در سال ۱۹۵۴ / ۱۳۳۳ تعداد مهاجران به ۹۰۲۲ نفر رسید. و بعدها، گزارش ایرج اسکندری و رادمنش از سفر به باکو در ۱۹۶۲ / ۱۳۴۱ تعداد کل مهاجران ایرانی (شامل اعضای خانواده) را ۱۳۹۰۴ نفر نشان میداد.[۱۷] ).
۲- تعدادی از اعضا و طرفداران فرقه دمکرات میخواستهاند که به خاک ترکیه فرار کنند، ولی دولت ترکیه از پناه دادن آنها امتناع ورزیده و به آنها اجازه ورود نداده بود.[۱۸] تعداد زیادی از کردهای آذربایجان به عراق فرار کردند. در میان آنها تعدادی هم از آذربایجانیها بودند چنانچه صفرخان قهرمانی قدیمیترین زندانی سیاسی دوره پهلوی نیز مدتی به عراق رفته و هنگام بازگشت دستگیر شد.[۱۹] درباره تعداد افراد موفق یا ناموفقِ به فرار به ترکیه و عراق آماری بدست نیامد. یک نمونه، نامه نخست وزیر به وزارت جنگ نشان میدهد ۱۵ نفر غیرنظامی – که ۱۴ نفرشان اسامی ارمنی داشتند- که «پس از ورود قوای دولتی به آذربایجان بخاک عراق پناهنده شده بودند» پس از توافق وزرای خارجه ایران و عراق در ۲۰ شهریور ۱۳۲۹ به ایران مسترد میگردند که ظاهرا از نظر جرم سیاسی و نظامی مورد عفو قرار میگیرند.[۲۰]
۳- تعدادی از اعضای فرقه دموکرات توانستند از راه ترکمنستان به شوروی فرار کنند. اسماعیل شمس نمونهای از این افراد میباشد. در باره تعداد این افراد نیز آماری بدست نیامد، ولی به نظر میرسد که تعداد این افراد از دو رقم (و به احتمال ضعیف سه رقم) تجاوز نکند. از آنجایی که این افراد بعدا در آذربایجان شوروی پناه داده شدند، اینکه از کدام مرز شوروی وارد شده باشند چندان اهمیت آماری پیدا نمیکند.
علیرغم موجود بودن تعداد دقیق پناهندگان به شوروی با توسل به آرشیوهای شوروی، آمار کشته شدگان و تبعیدیهای اعضا و طرفداران فرقه دموکرات نه بطور رسمی اعلام شده و نه آرشیوهای آنها – بعد از گذشت ۷۶ سال- قابل دسترسی است. آمارهای گوناگون و متفاوتی از تعداد کشته شدگان و تبعیدیهای اعضای فرقه دموکرات و خانوادههای آنها در منابع مختلفی وجود دارد. تعداد کشته شدهها و اعدامیها بین ۲ هزار تا ۳۰هزار نفر در منابع مختلف نوسان دارد. جمیل حسنلی تعداد کشته شدگان را ۳۰۲۲ نفر، [۲۱] مسعود بهنود ۷ هزار نفر، [۲۲] فرقه دموکرات آذربایجان در باکو افزون بر ۱۰ هزار نفر، [۲۳] خلیل ملکی در محاکمهاش ۱۵ هزار نفر، [۲۴] سعید منیری در تهران حدود ۱۵ تا ۲۰ هزار نفر، [۲۵] یک روزنامه داخل کشور و یک روزنامه فرانسوی ۲۰ هزار نفر، رحیم نامور و میرقاسم چشم آذر ۲۰ تا ۲۵ هزار نفر[۲۶] ، ماریا ماچاکی – خبرنگار کمونیست ایتالیایی- ۲۵ هزار نفر، [۲۷] مریم فیروز در ضمن اقامت در مسکو تعداد کشته شدگان آذربایجان را ۳۰ هزار نفر و ابوالحسن تفرشیان ۲۰ هزار نفر فقط در تبریز[۲۸] نوشتهاند. کدام یک از این تخمینها صحیح است؟ در ذیل به چندین آمار مرتبط اشاره میشود تا هر کدام از ادعاهای این نوشتهها راستی آزمایی گردند.
۱-آمار جمعیتی ایالت دموکرات آذربایجان: یادآوری میگردد که در سال ۱۳۲۵، بر اساس منابع ترکیه، تخمینا در استانهای آذربایجان شرقی (شامل استان اردبیل فعلی) و آذربایجان غربی بین ۳ تا ۴ میلیون نفر زندگی میکردند.[۲۹] این اطلاعات با مطالبی که توسط بخش هفتم اداره سیاسی منطقه نظامی قفقاز جنوبی تحت عنوان “آذربایجان جنوبی: مقالهای مختصر تاریخی – قومی و اقتصادی” تهیه شده بود مطابقت دارد. منابع شوروی تخمین میزدند که ۵.۵ میلیون نفر در آذربایجان جنوبی (شامل آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، زنجان، همدان، قزوین و انزلی و تحت اشغال نیروهای ارتش سرخ) زندگی میکردند.[۳۰] تبریز، بزرگترین شهر آذربایجان، ۳۰۰ هزارنفر جمعیت داشت و ۱۳۹/۶۰۸ نفر در روستاهای تبریز (۲۶۸ روستا) زندگی میکردند. ۲۶۹ هزار نفر در اردبیل به همراه ۴۲۴ روستای آن، ۷۶۰ هزار نفر در منطقه خوی، ۲۰۰ هزار نفر در ارومیه، ۲۳۸ هزار نفر در زنجان، ۴۵۰ هزار نفر در قزوین، ۴۵۰ هزار نفر در رشت و سایر جاها زندگی میکردند. در سال ۱۳۲۴ /۱۹۴۵ جمعیت شهر مهاباد / ساوجبلاغ شانزده هزار نفر بوده است.[۳۱] حدود ۲۰٪ جمعیت ایالت آذربایجان (آذربایجان و خمسه) در شهرها و ۸۰٪ در روستاها زندگی میکردند. آذربایجان متراکمترین منطقه ایران بود.[۳۲] خلاصه آمار، میزان جمعیت در ایالت دموکرات آذربایجان (شامل آذربایجان، زنجان و آستارا) که تحت کنترل حکومت فرقه دموکرات درآمد، رقم ۴ میلیون نفر بوده است.
آگهی
۲- آمار اعضای فرقه دموکرات آذربایجان (ف.د.آ.): گزارش رسمی دقیق از تعداد اعضای واقعی ف.د.آ. وجود ندارد. با این وجود، به نوشتهٔ روزنامه آذربایجان -ارگان رسمی ف.د.آ.- تعداد اعضاء حزب در روز نخست مهر ۱۳۲۴ و پیش از تشکیل کنگره نخست ف.د.آ. نزدیک به نود و چهار هزار نفر بوده است. روزنامه آذربایجان ادعا داشت که در عرض بیست روز از زمان تاسیس حزب دموکرات، ۱۵ هزار نفر به عضویت فرقه درآمده، نوزده هزار نفر عضو از ائتلاف با اتحادیه کارگران و زحمتکشان، و ۶۰ هزار نفر از حزب توده در آذربایجان به آنها پیوسته[۳۳] ، و جمعا نود و چهار هزار نفر عضو دارد.[۳۴] پیشهوری در سرمقالهای در ۱۲ شهریور ۱۳۲۵ به مناسبت نخستین سالگرد تاسیس ف.د.آ. تعداد اعضا را « صد بلکه بالغ بر دویست هزار نفر» نوشته است.[۳۵] رقم نخست در ابتدای شروع بکار نهضت تحت شور و هیجانات انقلابی نوشته شده و رقم آخری جنبه تبلیغ سیاسی و خودنمایی در مقابل حزب تازه تاسیس «حزب دموکرات ایران» توسط قوام و حزب جا افتاده «حزب توده ایران» با سه نفر وزیر در کابینه دولت و احتمالا سیگنالی برای ائتلاف با این دو حزب و «حزب سوسیالیست ایران» پیش از شروع مجلس پانزدهم بوده باشد. لذا، به احتمال زیاد، فرقه دموکرات آذربایجان نزدیک به ۱۰۰ هزار نفر عضو را نه در پاییز ۱۳۲۴ بلکه در ابتدای پاییز ۱۳۲۵ داشته است.
مخالفین فرقه دموکرات نوشتهاند که ارتش دموکراتها در پاییز ۱۳۲۵ رویهمرفته ۱۰۹۳۱ نفر بود.[۳۶]
۳- آمار کشتههای تبریز:
۳-الف: آجودان حسین فردوست – نزدیکترین دوست و تنها همکلاسی محمدرضاشاه- که ماموریت داشت با هواپیما در روز ۲۲ آذر ۱۳۲۵سریعا به تبریز برود، مشاهداتش را از شهر تبریز مینویسد که «در کنار خیابانها جسد اعدام شدهها زیاد دیده میشد. و حدود ۲۰۰۰ الی ۳۰۰۰ نفر را اعدام کرده بودند»[۳۷] و «به ساختمان شهرداری [تبریز] که مقر ستاد [ارتش] شده بود، رفتم….فرمانده دژبان، اهل تبریز و سرهنگ ۲ یا سرگرد بود و در شهر نفوذ زیاد داشت. او صریحاً به من گفت که من همه فرقهایها، حتی خانوادههایشان را میشناسم و لیستی تهیه کرده بود که بر همین اساس حدود ۲۰۰۰ نفر را تیرباران کرده بودند».[۳۸] این آمار فقط مختص شهر تبریز بود.
۳-ب: جمس دو کوکه خبرنگار روزنامه فیگارو (پاریس) در زمستان ۱۹۴۷/۱۳۲۵ از آذربایجان دیدن کرده نوشت: «از موقعی که دموکراتها فرار کردند [۲۰ آذر ۱۳۲۵] شهر تبریز بدست مردم افتاد تا وقتی که قوای دولتی وارد تبریز شدند بیست و چهار ساعت طول کشید و در این بیست و چهار ساعت اهالی منتظر آمدن قوای دولتی نشده و خود مبادرت به تصفیه شهر کردند و عده زیادی به قتل رسیدند. آنچه مشهور است در ظرف این بیست و چهار ساعت سه هزار نفر در تبریز به قتل رسیدند. ولی آقای علی منصور استاندار آذربایجان به من میگفتند که شماره تلفات تبریز بیش از هشتاد نفر نبوده است»[۳۹] این خبرنگار بعدا به دربار رفته و با محمدرضاشاه مصاحبه کرد و بخشی از مشاهداتش را آنطور که محمدرضا پهلوی از او خواست «صاف و صریح بگوید» گزارش داد و پاسخ شاه سکوت بود.[۴۰]
۳-ج.: همچنانکه جمس دو کوکه اشاره میکند مقامات رسمی مخالف فرقه دموکرات از پذیرفتن تعداد بالای کشتههای دموکراتها خودداری میکردند و این مسئله در مطبوعات طرفدار حکومت مرکزی به وفور دیده میشود. بیشترین تعداد تلفاتی که گزارش دادهاند ۷۵۰ کشته از طرفداران فرقه در تبریز میباشد. مثال، مخبر اعزامی رونامه اقدام – از مخالفین جدی ف.د.آ.- از تبریز گزارش داد که «از دیروز [۲۷ آذر ۱۳۲۵] شهر [تبریز] وضع عادی به خود گرفته و دکاکین باز کردهاند. اجساد نیز همه به خاک سپرده شد. مجموع تلفات تبریز بیش از ۸۰۰ نفر است که متجاوز از ۵۰ نفر آن از اهالی میهن پرستان میباشد که هدف گلوله فدائیان قرار گرفته اند».[۴۱]
۳-د: جمیل حسنلی تعداد ۳۰۲۲ نفر کشته را از زبان ژنرال باتمانقلیچ -فرماندار نظامی تبریز- یاد میکند که مربوط به شهر تبریز میباشد و با تعداد کشتههای مشاهده شده توسط حسین فردوست و گزارش خبرنگار فیگارو همخوانی دارد.
۴- مطبوعات پهلوی دوم رقم ۷۰۰۰ نفر را مینویسند[۴۲] که شامل افرادی است که در جریان هجوم ارتش شاهنشاهی به زنجان و آذربایجان مستقیما کشته شدند. اینها در حالی بود که طرفداران حکومت مرکزی و نوکران فئودالهای رانده شده خودشان دست به قتل و غارت طرفداران فرقه زدند. آمار آنها چقدر بوده است؟
۵- ارقامی که ابوالحسن تفرشیان و مریم فیروز ارائه دادهاند بر اساس شنیدهها بوده است. همین طور، آماری که ماریا ماچاکی ارائه میدهد (رقم ۲۵ هزار نفر کشته) مبنای علمی و سندیت نداشته است.[۴۳]
۶- رحیم نامور – نویسنده، مترجم، روزنامه نگار و سردبیر روزنامه شهباز و عضوِ کمیته مرکزیِ حزبِ توده ایران- که روی کشته شدگان با افکار چپی- حزب کمونیست ایران، فرقه دموکرات آذربایجان و حزب توده ایران- مطالعه و تحقیقات میدانی کرده مینویسد «در سراسر آذربایجان هیچ قصبه و دهی باقی نماند که پس از استقرار مجدد ارتجاع، حداقل یک تن از کسان خود را از دست نداده باشد. مجموع تلفات مردم این دو استان [آذربایجان و قسمتی از کردستان] بدست نیروهای مسلح ارتجاع به بیست و پنج هزار نفر تخمین زده شده است. تهیه فهرستی از این قربانیان از حیز [حیض] امکان خارج است. تنها در شهر تبریز، در روزهای پرآشوب بین ۲۱ آذر ۲۵ [۱۳۲۵] تا ۲۴ آذر ۲۵ [۱۳۲۵] که شهر عالما و عامدا بدست اوباش سپرده شد بود، بیش از یکصد و پنجاه نفر از اهالی بدست تفنگدارانِ مخصوصِ فئودالهایِ زیان دیده، جاسوسانِ رکنِ دوم، اوباش و اراذل و چپاولچیانی که منتظر بازار آشفته بودند شربت مرگ چشیدند».[۴۴]
۷-الف: م.ق. چشم آذر به نقل از روزنامه «شجاعت» تهران نوشته است «بعد از آذر ۱۳۲۵ ارتش شاه با حمایت امپریالیستهای آمریکا و انگلیس تعداد ۲۰ هزار نفر پیر و جوان، و زن و مرد آذربایجانی را به دلیل مبارزه برای حق [خودمختاری] خود سر به نیست کرد. خانهها سوزانده شدند، خانوادهها سرگردان شدند، نسل مجاهدین غیور انقلاب مشروطه بطور دسته جمعی به دار آویخته شدند و بطور گروهی به بدرآباد [در لرستان] و سایر تبعیدگاهها تبعید شدند».[۴۵] نسخه مربوطه روزنامه شجاعت تهیه شد، ولی چنین آماری پیدا نگردید. دکتر حسین جودت [تبریزی] -از اعضای ح. ت. ایران ولی مخالف ف.د.آ.- نیز از کشتار بیش از ۲۰ هزار نفر دهقان آذربایجان سخن گفته است.[۴۶]
۷-ب: بدیعی بلوکنوت که به آرشیو فرقه دموکرات در باکو دسترسی داشته، متن یک روزنامه فرانسه زبان بینام و بیتاریخ را در کتابش آورده است که رقم کشته شدگان طرفداران فرقه دموکرات را ۲۰ هزار نفر گزارش داده است.[۴۷]
خلاصه این قسمت: اینکه این روزنامه فرانسه به گزارش روزنامه شجاعت تکیه کرده است را نمیدانیم. چشم آذر مورخ آذربایجانی که در زمان حکومت دموکراتها مسئول رادیو تبریز هم بود با استناد به گزارش روزنامه شجاعت و کتاب «یادواره شهیدان» رحیم نامور نتیجه گرفتهاند که تعداد ۲۰-۲۵ هزار نفر از طرفداران ف.د.آ. کشته شده شدهاند. این رقم در اکثر منابع طرفدار ف.د.آ. و ح.ت.ا. تکرار شده و یا به همدیگر ارجاع دادهاند.
سوال این است، کدام یک از این تخمینها را میشود قبول کرد؟
برای پاسخ، از چند گزارش آماری و تقریب غیرمستقیم بهره میگیریم:
۱- باتمانقلیچ اعلام کرده بود: «همه کسانی که از پیشهوری جانبداری کردند و عضو حزب او بودند و مدالهای او را به سینه آویختند، نابود خواهند شد». تعداد مدال ۲۱ آذر تخمین زده میشود که ۲۰ هزار عدد بوده است. [۴۸] با توجه به اینکه تعداد ۶۳۱۸ نفر – طبق آمار منابع شوروی- از مرزهای ایران به جمهوری آذربایجان پناهنده شدند، و در نظر گرفتن اینکه این تعداد شامل خانواده بطور متوسط ۲-۳ نفری میشده، احتمالا تعداد ۲ تا ۳ هزار نفر این افراد دارای مدال ۲۱ آذر بودهاند و حدود ۱۷ تا ۱۸ هزار نفر دارای مدال ۲۱ آذر در داخل کشور مانده بودند. آیا طرفداران حکومت مرکزی سراغ تک تک این افراد دارای مدال ۲۱ آذر رفتند و آنها را از بین بردند؟ در اینکه حکومت پهلوی طرفداران فرقه دموکرات را که مدال هم نگرفته بودند را نیز کشتند، تردیدی نیست. همچنانکه در بخش نخست همین مقاله به اسامی سران فرقه دموکرات و نظامیان اعدامی اشاره گردید که مدال نگرفته بودند.
۲- در خصوص اینکه تعدیهای ماموران حکومتی محدود به شهرها نمیشد و روستاها را هم در بر میگرفت، یک بند از نامه قوامالسلطنه نخست وزیر که همزمان وزیر کشور هم بود، شاید کفایت بکند. وی در مهر ۱۳۲۶ به استاندار آذربایجان در تبریز نوشت: «مأمورین ژاندارمری در دهات تعدیات زیادی به مردم میکنند و ممکن است عکسالعمل آن از سال ۲۴ هم شدیدتر شود».[۴۹] اگر مبنای صحبت رحیم نامور و مجله آیین اسلام مبنی بر «کشته شدن حداقل یک نفر در هر روستا» را به عنوان روش تخمین در نظر بگیریم (قطعا روستاهایی هم بودند که بدون کشتار بوده)، تعداد روستاهای ایالت دمکرات آذربایجان (زنجان، آذربایجان خاوری، آذربایجان باختری و شهرستان آستارا) ۶۸۶۸ بوده است، [۵۰] شاید بتوان حدس زد که حداقل ۶هزار و هشت صد نفر در روستاها کشته شده باشند.
۳-الف: اینکه ۳۰۲۲ نفر توسط ارتش در تبریز ۳۰۰ هزار نفری کشته شده، نرخ کشتار دقیق ۱٪ جمعیت شهر تبریز را نشان میدهد. با در نظر گرفتن جمعیت ۴ میلیون نفری آذربایجان و خمسه، آیا میتوان گفت حداکثر ۴۰ هزار نفر توسط ارتش کشته شدهاند؟ شاید این تخمین اغراق باشد. میشود از مدل ریاضی کمک گرفت؟ با محاسبه لگاریتمی، و افزودن وزنهها میشود آن را نرمالیزه (عادی سازی) کرد. بدین ترتیب که میزان کشتار ۱٪ در متراکمترین جا (مناطق شهرنشین) و مثلا متوسط یک چهارم آن میزان در جاهای خلوت روستایی (۰,۲٪ = ۱٪x۱,۴) اتفاق افتاده است. چون شهرها ۲۰٪ و روستاها ۸۰٪ جمعیت را داشتند، که به عنوان ضریب یا وزنه تخمین محلی در نظر گرفته میشود (۰,۴٪ = ۰,۲٪x۸۰٪ + ۱٪x۲۰٪)، رقم ۱۶ هزار نفر تخمین زده میشود.
۳-ب: با تغییر ضریب یک چهارم در جاهای خلوت به یک سوم و یک پنجم، میتوان بازه حداقل ۱۴ هزار و ۴۰۰ نفر و حداکثر ۱۸ هزار و پانصد نفر را در نظر گرفت.
۳-ج- در صورتیکه رقم ۱٪ کشتار را فقط در شهرها اعمال بکنیم و تعداد یک نفر کشته در هر روستا را عموما در نظر بگیریم، تخمینا ۱۴ هزار و ۹۰۰ نفر میگردد.
۴- در صورت استفاده از ضریب یک هفتم در جاهای خلوت روستایی در محاسبات ریاضی بالا، میتوان به عدد ۱۲۵۷۵ نفر رسید. طرفداران شاه تعداد کشته شدگان توسط فرقه را ۱۲۵۰۰ نفر نوشته اند، آیا میشود وسوسه شد و نتیجه گرفت که «ادعای معکوس» بوده و آماری بوده است که آنها در اصل کشته شدگان فرقه را میدانستند ولی به کشتههای خودشان نسبت میدادند؟
آگهی
نتیجه بحث اعدامها
خلاصه کلام، مخالفین فرقه دموکرات رقم حداکثر ۸۰۰۰ نفر کشته را قید کردهاند و رقم ۱۲۵۰۰ نفر را بطور معکوس به طرف مقابل نسبت دادهاند. طرفداران فرقه دموکرات از ارقام حداقل ۱۵ هزار نفر صحبت کردهاند. با توجه به ساختار جمعیتی آن زمان که ۸۰٪ جمعیت را روستاییان تشکیل میدادند و تعداد آبادیهای مورد تعرض قرار گرفته و شدت و نحوه قتلهایی که انجام شده و ثبت شده است، تعداد مقتولین گمنام و ثبت نشده احتمالا کمتر از تعداد گزارش شده قتل مستقیم توسط ارتش نمیتواند باشد. و با در نظر گرفتن تعداد افراد صاحب مدال ۲۱ آذر که در داخل کشور ماندند (۱۷ تا ۱۸ هزار نفر)، لحاظ مدل ریاضی (۱۴ هزار و۴۰۰ تا ۱۸,۵ هزار)، لذا مجموع کشتههای مستقیم توسط عوامل و طرفداران حکومت پهلوی، کمتر از ۱۲۵۰۰ نفر نبوده و تخمینا رقم کشتهها از مخلوط گزارشهای آماری ذکر شده در بالا حدود ۱۴ هزار و ۴۰۰ نفر و در بازه ۱۲۵۰۰ تا ۱۷ هزار نفر بوده است.
آمار تبعیدیها
به نوشته مسعود بهنود، تعداد محکومیتهای شدید به روایتی ۳۲۰۰ نفر و روایتی دیگر ۸۰۰۰ نفر و تعداد تبعیدیها ۳۶۰۰۰ نفر بودند.[۵۱]
حدود یک سال بعد از شکست نهضت آذربایجان، وزیر خارجه ایران در مکاتبه داخلی با وزیر کشور به ترجمه گزارشی از روزنامه هرالد تریبون به کوشش وزیر مختار ایران در واشنگتن در خصوص تبعیدیها میپردازد: «ازآنجایی که دولت ایران از بروز اغتشاش جدیدی در آذربایجان بیمناک میباشد، هزاران اشخاصی را که مظنون به فعالیت کمونیستی میباشند به جنوب ایران تبعید مینماید. عدۀ زیادی همه روزه در تبریز بازداشت گردیده و موقتا در داخل چهاردیوار باغ حاج فرج نگهداری میشوند تا اینکه یک دادگاه شش نفری به وضع یکایک رسیدگی نموده و، در صورت ثبوت تقصیر، قرار محکومیت مبنی بر توطئه بر علیه حکومت صادر نماید. از اول سپتامبر [۱۹۴۷ یا شهریور ۱۳۲۶] تاکنون چهار هزار نفر به این طریق تبعید شدهاند و مقامات شهربانی تخمین میزنند که در ظرف شش هفتۀ آینده ممکن است چهار هزار نفر دیگر نیز به نواحی جنوبی اعزام گردند».[۵۲]
در مورد کیفیت زندگی همین تبعیدیها، تعدادی از افسران سابق ارتش در تلگرافی به نخست وزیر وقت در اواسط پاییز ۱۳۲۶ چنین نوشتند: «فدویان، افسران سابق ارتش، طبق رأی صادره از دادگاه زمان جنگ تبریز فقط محکوم به حبس ابد شدهایم و حال آن که شهربانی تبریز در ماه گذشته بدون توجه به مندرجات رأی محکمه به زندان بندرعباس تبعید[مان] نموده».[۵۳] همین افسران در ادامه نوشتند که «شکی نیست که ساکن مناطق سردسیر شمالی به علت عدم استعداد طبیعی در نقاط گرمسیری جنوبی آنهم در بدترین محلها و در زندان به زودی از بین خواهد رفت و حقیقتاً این عمل در مورد ما به منزلۀ اعدام است که تاریخ اجرای آن قدری به تأخیر افتاده باشد».[۵۴]
همین مسئله در صحن علنی مجلس در تابستان ۱۳۲۷ مطرح گردید: «آنها [بازماندگان فرقه] را همینطور که ما دیدیم به نقاط دوردست ایران تبعید کردند که الان در این گرما مشرف به موت هستند».[۵۵]
سرکوب بازماندههای فرقه و طرفداران دموکراتها منحصر به بازداشت مستقیم، اعدام فوری یا تبعید نمیشد.
۱-اموال این افراد هم مصادره شد. نامۀ محرمانۀ مدیرکل اداره دارایی و اقتصادی آذربایجان به وزیر دارایی در اوایل سال ۱۳۲۶ روال این مصادرهها را وصف میکند: «از کلیۀ اموال و دارایی کسانی که در دورۀ یکساله در امور حکومتی آذربایجان دخیل بودهاند صورت کامل برداشته شود و آنچه مورد نیاز ارتش است برابر پروانۀ مرکز تسلیم ارتش و باقیمانده ضبط گًردد و این دستور به همۀ اموال متجاسرین اعم از مهاجر و فراری و کسانی که قبلا در ایران بوده و تبعۀ ایران شناخته میشوند و یا آزاد یا مخفی فقط به تشخیص این که متجاسر بوده یا با آنها همکاری کردهاند شامل میشود و در اجرای آن باید اموال منقول و غیرمنقول یعنی خانه و مستغلات شهری و دهات و اثاثیۀ خانۀ اینگونه اشخاص را توقیف و ضبط نمود».[۵۶]
۲- آزار و اذیت خانوادههای طرفداران فرقه دموکرات بسیار گسترده بود. مثال، ابوالقاسم جوان صاحب کارگاه قالی بافی ۷۰۰ نفری در تبریز[۵۷] که به استثمار کودکان در کارگاهش شهره داشت، بعد از استقرار حکومت خودمختار مجبور به ترک آذربایجان شد. وی بعد از تسلط ارتش به اوضاع به تبریز برگشت و بنا بر شنیدههایی ایشان و دار و دسته فرصت طلب اطرافش کودکان خانوادههای حامی فرقه دموکرات را مورد تجاوز قرار دادند.[۵۸] بایستی توجه کرد که بی حیثیتی کودکان و بطور ویژه دختران معمولا در فرهنگ آذربایجانی بی آبرویی مطلق تلقی میگردد و خانوادهها از ابراز آن خودداری میکنند.
کلام آخر، اگرچه تعداد زندانیان منسوب به فرقه دموکرات همچون تعداد اعدامیها، کشتهها و تبعیدیها دقیق نیست، ولی یک چیز حقیقت داشت و آن اینکه حداقل دو نفر از اعضای فرقه دموکرات بودند که عمری را در زندان گذراندند: صفرخان قهرمانی که ۳۲ سال در زندان بود و احمد برادران آهنگر به مدت ۲۴ سال.[۵۹]
پانویسها:
[۱] جیمس دوکو که (خبرنگار فیگارو)، خواندنیها، «آنچه در آذربایجان بچشم میخورد»، شماره مسلسل ۲۷۲، سال ۷، ش. ۶۸، روز ۲۵ فروردین، ۱۳۲۶ ص. ۸-۹، به نقل از روزنامه ایران ما، ترجمه رومن.
[۲] بینام، خواندنیها، «یاد ۲۱ آذر»، سال ۱۴، ش. ۲۳، روز ۲۱ آذر ۱۳۳۲، ص. ۱۲
[۳] Schenectady Gazette, Dec 7, 1945.”30 Killed by Iranian Rebels in New Attacks”, Link.
مهر آذر سورن، تارنگار فردا، «آمار کشتگان فرقه دموکرات آذربایجان و جعلیات پان ترکیستها»، ۲۹ فوریه ۲۰۱۲ لینک.
[۴] آرشیو موزه مجلس شورای ملی؛ بهزاد محمدخانی، نهضت میهن پرستان آذربایجان، ص. ۲۷۵-۲۸۹؛ آرشیو نگارنده.
[۵] منابع اطلاعاتی عبدالله مجتهدی احتمالا عبارت بودند از علمای تبریز، افراد همکار با دموکراتها نظیر میرزا ابولحسن فروغ (نایب رئیس بانک ملی شعبه تبریز)، رفت و آمد به مجلس ادبی (که سهشنبه شبها برگزار میشده)، ملاقات مسافرانی که از جاهای مختلف آذربایجان به تبریز میآمدند، تعلق مجتهدی به خاندان پرجمعیت و فرهنگی تبریز، دسترسی به برادرش میرزاابوالقاسم مجتهدی رئیس عدليه خوی و برادر پزشکش. ضمن اینکه ایشان به شایعات رایج که خود به طنز «اخبار رادیو بازار» یا «اخبار اراجیف» مینامید نیز گوشی داشته است. در کنار اینها مطالعه روزنامه آذربایجان و رصد رادیوهای آنکارا، لندن و تهران منابع دیگری برایشان بوده است. ن. ک. رسول جعفریان، سندی مانا از بحران آذربایجان، جوان آنلاین، روز ۱۲ آذر ۱۳۹۱، لینک.
[۶] رسول جعفریان، بحران آذربایجان.
[۷] این روش را مدیون خبرنگار نیویورک تایمز هستم که در آغاز شروع ویروس کوید در ووهان چین در ابتدای سال ۲۰۲۰ به آنجا سفر کرد تا آمار واقعی کشته شدگان کوید را پیدا کند. هرچند که بعدا دانشگاه هاروارد از روشهای دیگری همچون عکسهای ماهوارهای برای رصد تعداد ماشینها در اطراف بیمارستان استفاده کرد و روشهای علمی دیگری نیز بکار گرفته شد، ولی روش این ژورنالیست که متأسفانه نتوانستم اسمش را پیدا کنم این بود که تعداد گلدانهایی که برای خاکستر مردگان فروش رفته بود را مد نظر قرار داد.
[۸] اطلاعات، «مراسم اعطای نشان جاوید به خانواده افسران شهید»، ش. ۶۲۹۵، روز ۱۹ اسفند ۱۳۲۵، ص. ۸؛ و اطلاعات، «بازماندگان شهدای وطن، نشان جاوید گرفتند»، ش. ۶۲۹۷، روز ۲۱ اسفند ۱۳۲۵، ص. ۱.
[۹] تاریخ جاوید یا شرح حال شهدای نظامی و غیر نظامی منطقه لشکر ۳ آذربایجان، وزارت جنگ، جلد دوم، اسفند ۱۳۲۷، چاپخانه شفق؛ و بهزاد محمدخانی، نهضت میهن پرستان ارسباران، ضمیمه ۲؛ تعداد ۴۴ نفر را نشان میدهد. احتمال دارد که این مجموعه «تاریخ جاوید» در ۳ جلد شامل آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و زنجان و طارم باشد؛ سایر جلدهای این مجموعه کشته شدگان نظامی و غیر نظامی در شهریور ۱۳۲۰ و سایر استانها را شامل میشود. از این مجموعه فقط جلد دوم بدست آمد.
[۱۰] آمار افرادی از دشمنان فرقه دموکرات که در استانهای آذربایجان شرقی، غربی، زنجان و شهرستان آستارا کشه شدند بدین ترتیب بود: تبریز ۲۰ نفر، اردبیل ۱۷ نفر، مراغه ۷ نفر، مرند ۲۳ نفر، میانه ۱۴ نفر، اهر ۱۰ نفر، سراب ۲۲ نفر، مشکین شهر ۱۸ نفر، خلخال ۲۳ نفر، دشت مغان ۱ نفر (کل آذربایجان شرقی ۱۵۵ نفر) ؛ رضائیه/ارومیه ۱۲ نفر، خوی ۶ نفر، ماکو۳ نفر، شاهپور/سلماس ۳ نفر، میاندوآب ۱ نفر (کل آذربایجان غربی ۲۵ نفر)؛ شهرستان زنجان ۴ نفر، خدابنده (قیدار) ۲ نفر، جاهای مختلف ۵۱ نفر، (کل استان زنجان ۵۷ نفر)؛ شهرستان آستارا ۲۹ نفر. ن.ک. آرشیو موزه مجلس شورای ملی؛ بهزاد محمدخانی، نهضت میهن پرستان آذربایجان، ص. ۲۷۵-۲۸۹؛ آرشیو نگارنده.
[۱۱] Sabri Tabrizi, Gholam-Reza (1990) Iran: A Child’s Story, a Man’s Experience
[۱۲] بی نام، تاریخ جاوید یا شرح حال شهدای نظامی و غیر نظامی منطقه لشکر ۳ آذربایجان، جلد دوم، وزارت جنگ، جلد دوم، اسفند ۱۳۲۷، چاپخانه شفق، ص. ۴۷.
[۱۳] آذربایجان، زیرنویس عکسهای صفحه دوم، ش. ۹۲، روز ۱۳ دیماه ۱۳۲۴.
[۱۴] محمد غروی اصفهانی، آیین اسلام، «یک آمار بسیار دقیق از فجایع دمکراتها در زنجان»، ش. ۱۴۴، روز ۶ دی ۱۳۲۵، ص. ۳.
[۱۵] شهرستان زنجان ۴ نفر، خدابنده (قیدار) ۲ نفر، جاهای مختلف ۵۱ نفر، (کل استان زنجان ۵۷ نفر)؛ شهرستان آستارا ۲۹ نفر. ن.ک. آرشیو موزه مجلس شورای ملی؛ بهزاد محمدخانی، نهضت میهن پرستان آذربایجان، ص. ۲۷۵-۲۸۹؛ آرشیو نگارنده.
[۱۶] جمیل حسنلی، آذربایجان ایران: آغاز جنگ سرد، ترجمه منصور صفوتی، تهران، نشر شیرازه، ۱۳۸۷، ص.۵۳۴-۵۳۵.
[۱۷] شیوا فرهمندراد، وحدت نافرجام، پیوست شماره ۸: گزارش اسکندری و رادمنش از مسافرتشان به باکو، ۱۴ مه ۱۹۶۲ / ۲۴ اردیبهشت ۱۳۴۱، ص. ۵۵۹.
[۱۸] داد، «آیا دولت ترکیه از پذیرفتن دمکراتها که پناهنده شده بودند خودداری کرده؟ »، ش. ۹۱۰، روز ۲۸ آذر ۱۳۲۵، ص. ۱.
[۱۹] بهروز حقی، خاطرت صفرخان قهرمانی.
[۲۰] سازمان اسناد ملی ایران، «تصویب نامه مربوط به عفو چند تن از ارامنه متهم به همکاری با فعالین وقایع خودمختاری آذربایجان»، ش. ۲۹۰۰۰۷۵۱۷، سربرگ نخست وزیر بتاریخ ۲۱ شهریور ۱۳۲۹.
[۲۱] Jamil Hasanly, At the Down of Cold War, P.379; Original Reference: AR CSAPPSM. f. 1. r. 89. v. 203, p. 20; v. 166. pp. 35-36; v. 158, p. 18.
همچنین جمیل حسنلی، آذربایجان ایران در جنگ سرد، ترجمه فارسی از روسی، منصور صفوتی، ص. ۵۳۴.
[۲۲] مسعود بهنود، از سیدضیاءتا بختیار، ص. ۲۷۶.
[۲۳] آذربایجان دموکرات فرقه سی، ج. ۲، باکو ۱۹۶۹، ص. ۵.
[۲۴] خلیل ملکی، خاطرات سیاسی، ص. ۳۷۶.
[۲۵] سعید منیری، حاجی زاده، تهران، انتشارات فرزانه، ۱۳۶۱، ص. ۷۲-۷۳.
[۲۶] میرقاسم میکاییل اوغلی چشمآذر، آذربایجان دموکرات پارتیاسینین یارانماسی و فعالیتی، کیریل الفباسیندا، باکی، علم نشری، ۱۹۸۶ ایل، ص. ۱۴۶.
М. М. Чешмазəр, Азəрбасајҹан Демократик партијасынын јаранмасы вə фəалиjjətи , Баки, Элм, 1986, S.146.
[میر قاسم میکاییل اوغلی چشم آذر، تاسیس و فعالیت حزب دموکرات آذربایجان، باکو، نشر علم، ۱۹۸۶، ص. ۱۴۶، به زبان ترکی آذربایجانی و الفبای سیریلیک].
[۲۷] این آمار به زبان فارسی نخستین بار توسط بهروز حقی منتشر شد. ن.ک. بهروز حقی، زندگی صفرخان قهرمانیان، ص. ۱۷۱. این کتاب در اصل به زبان ایتالیایی بوده و به روسی ترجمه شده است. معادل عنوان فارسی منبع: مارییا آنتونیئتا ماچیوکی، ایران در بحران، رم، سال ۱۹۵۲، مسکو، ۱۹۵۳، ص. ۱۷۱.
Maria Antonietta Macciocchi, Persia in Lotta, Roma, 1952.
Мария Мачокки, Иран в борьбе / Пер. с итал. Г.Д. Богемского. – Москва : Изд-во иностр. лит., 1953.
[۲۸] ابولحسن تفرشیان، قیام افسران خراسانی، ص. ۱۱۰.
[۲۹] A. R. Yazar, Tanin, “Iran Azerbaycani”, 1 Temmuz 1945, S. 5-6.
آ.ر. یازار، روزنامه طنین (ترکیه)، «آذربایجان ایران»، ۱ جولای ۱۹۴۵ / ۷ تیر ۱۳۲۴، ص. ۵-۶.
[۳۰] جمیل حسنلی، گونئی آذربایجان: مسکووا، باکی و تهران: ۱۹۴۰-۱۹۴۵، ف. ۳.
Fernande Beatrice, PhD thesis, p72-73; both referring to State Archive of Political Parties and Social Movements of the Republic of Azerbaijan (GAPPOD AzR) F. I, Op. 89, D. 18, p. 1-34.
[۳۱] ویلیام ایگلتون، جمهوری کرد۱۹۴۶، ترجمه محمد صمدی، سال ۱۹۶۳، سال ترجمه: نامعلوم، ص. ۵۴.
[۳۲] جمیل حسنلی، گونئی آذربایجان: مسکووا، باکی و تهران: ۱۹۴۰-۱۹۴۵، ف. ۳.
[۳۳] این رقم ۶۰ هزار نفر معقول به نظر میرسد. آوانسیان نوشت: «حزب توده در آذربایجان در حدود شصت هزار عضو داشت» (آوانسیان، خاطرات، ص. ۳۶۸، یادداشت ۲۰ نوامبر ۱۹۶۷ / ۲۹ آبان ۱۳۴۶) و ایرج اسکندری نوشت «۶۵ هزار و هفتصد نفر اعضای حزب توده یکباره به فرقه ملحق شدند» (اسکندری، خاطرات، ص. ۵۶۸-۵۶۹).
[۳۴] آذربایجان، «مطبوعات تهران»، ش. ۱۱، روز ۲ مهر ۱۳۲۴، ص. ۲.
[۳۵] پیشهوری، آذربایجان، «شرفلی ایل دونومی»، ش.۲۸۹، تاریخ ۱۲ شهریور ۱۳۲۵، ص. ۱.؛ ترجمه فارسی مقاله در رهبر، «گذشت یک سال پر افتخار»، ش. ۸۲۴، روز ۴ مهر ۱۳۲۵، ص. ۱و ۵.
[۳۶] بینام، خواندنیها، «یاد ۲۱ آذر»، ش. ۲۳، روز ۲۱ آذر ۱۳۳۲، ص. ۱۱؛ و خانبابا بیانی، غائله آذربایجان، ص. ۶۹۱.
[۳۷] حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج. ۱، ص. ۱۵۱.
[۳۸] حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج. ۱، ص. ۱۵۲.
[۳۹] جمس دوکو که (خبرنگار فیگارو)، خواندنیها، «باتفاق نماینده پاپ در رضائیه»، شماره مسلسل ۲۷۴، سال ۷، ش. ۷۰، روز ۱ اردیبهشت، ۱۳۲۶ ص.۱۰-۱۴ بویژه ص. ۱۰، به نقل از روزنامه ایران ما، ترجمه رومن.
[۴۰] جمس دوکو که (خبرنگار فیگارو)، خواندنیها، «دو ساعت با شاه ایران»، شماره مسلسل ۲۷۳، سال ۷، ش. ۶۹، روز ۲۹ فروردین، ۱۳۲۶ ص. ۷-۸، به نقل از روزنامه ایران ما، ترجمه رومن.
[۴۱] فرشید نوحی، اقدام، «چگونه پیشهوری فرار کرد؟ »، ش. ۱۰۲۲، تاریخ ۲۸ آذر ۱۳۲۵، ص. ۱و۳. ؛ همچنین خواندنیها، «پیشهوری چگونه فرار کرد»، شماره مسلسل ۲۳۹، ش. ۳۶، تاریخ ۳ دی ۱۳۲۵، به نقل از اقدام.
[۴۲] مسعود بهنود، از سیدضیاءتا بختیار، ص. ۲۷۶. لازم است دقت گردد که مسعود بهنود مورخ نیست و نویسنده داستانهای تاریخی میباشد. وی در دوران پهلوی به نفع دربار و پس از انقلاب اسلامی بر علیه آنها قلم زد. ن. ک. ایرج مصداقی، «بهنود پدیدهای که از نو باید شناخت»، پژواک ایران، تاریخ ۱۶ بهمن ۱۴۰۱، لینک.
[۴۳] نسخه روسی این کتاب تهیه گردید. ماریا ماچاکی نویسنده و ژورنالیست کمونیست ایتالیایی بوده که به ایران سفر کرده و با افراد چپ در ایران ملاقاتی داشته است. اساسا آمار ارائه شده براساس یک شنیده در طی مصاحبهای که نویسنده با اعضای چپ کرده ارائه شده است.
Мария Мачокки, Иран в борьбе / Пер. с итал. Г.Д. Богемского. – Москва : Изд-во иностр. лит., 1953., C. 171.
معادل عنوان فارسی منبع: مارییا آنتونیئتا ماچیوکی، ایران در بحران، رم، سال ۱۹۵۲، ترجمه روسی در مسکو، ۱۹۵۳، ص. ۱۷۱.
[۴۴] رحیم نامور، یادنامه شهیدان، انتشارات حزب توده ایران، چاپ اول سال ۱۳۴۳، و یا چاپ دوم، سال ۱۳۵۶ (۱۹۷۷)، ص. ۱۸. این کتاب کشته شدگان حزب کمونیست ایران، فرقه دموکرات ایران و حزب توده ایران را مطالعه کرده و اسامی نظامیان و سیاسیون چپ و فعالین حزب را با تحقیقات میدان جمع آوری کرده و آمار داده است. رقم نهایی کشته شدگان بر اساس تخمین بوده است.
[۴۵] شجاعت، بتاریخ ۵ آگوست۱۹۵۳ [۱۴ مراد ۱۳۳۲] نقل شده در م. ق. چشم آذر ۱۹۸۶، منبع پیشین.
[۴۶] خاطرات [اعترافات] دکتر حسین جودت [تبریزی] از تاریخچه حزب توده ایران در سالهای ۱۳۲۰-۱۳۵۷ بتاریخ ۲ آبان ۱۳۶۲ نقل شده در بی نام، حزب توده: از شکلگیری تا فروپاشی ۱۳۲۰-۱۳۶۸، ص. ۱۶۶.
[۴۷] بدیعی بلوکنوت، ۲۱ آذر نهضتینین ۲۵ ایللیگینه حصر ائدیلمیش [به مناسبت ۲۵ سالگی نهضت ۲۱ آذر]، نشر حزب توده ایران، سال ۱۳۴۹ /۱۹۷۰، ص. بیشماره، زبان ترکی آذربایجانی الفبای ابجد؛ عنوان مقاله فرانسوی زبان «Auspices Sanglants» یا فاجعه خونین میباشد که بعد از ۱۹۴۹ / ۱۳۲۸ نوشته شده است.
[۴۸] برگرفته از متن سخنرانی پیشه وری به مناسبت جشن نخست ۱۲ شهریور، آذربایجان، «۱۲ شهریور بارهسینده آقای پیشهورینین نطقی»، ش. ۲۹۱، بتاریخ ۱۵ شهریور ۱۳۲۵ یا ۶ سپتامبر ۱۹۴۶، ص. ۴؛ همچنین ن.ک.
Səməd Bayramzadə, 21 Azər-70 Fotoalbom, Baki 2015, S.108.
یدالله کنعانی که نسخه اصلی این آلبوم را تهیه کرده اظهار داشت که این رقم را لطفعلی اردبیلیان (فلکی) از اعضای فرقه دموکرات نیز تایید کرده است (فایل صوتی، واتس اپ، روز چهارشنبه ۴ ژانویه ۲۰۲۳، ساعت ۲۱ به وقت تبریز).
[۴۹] وزارت کشور، «پیش نویس تلگراف وزیر کشور به استانداری آذربایجان»، ۱۸ مهر۱۳۲۶؛ نقل شده در محمد مالجو، کوچ در پی کار و نان، ص. ۶۱، در پروندۀ شمارۀ ۷۴.
[۵۰] طبق آمار امروزی استانهای زنجان ۱۲۱۰ آبادی، آذربایجان غربی ۲۸۶۹ روستا، آذربایجان شرقی ۲۹۱۱ روستا، استان اردبیل ۱۰۲۱ روستا و آستارا ۶۷ روستا، به تعداد کل ۶۸۶۸ روستا داشته است.
[۵۱] مسعود بهنود، از سیدضیاء تا بختیار، ص. ۲۷۶.
[۵۲] وزارت امور خارجه، «رونوشت ترجمه قطعه روزنامۀ هرالد تریبون مورخۀ ۱۵ اکتبر ۱۹۴۷ توسط سفارت کبرای شاهنشاهی در واشنگتن در پیوست تک برگی نامۀ وزیر امور خارجه به وزیر کشور به شمارۀ ۷۴۵۶»، ۱۴ دی ۱۳۲۶؛ نقل شده در محمد مالجو، کوچ در پی کار و نان، ص. ۵۹، در پرونده شماره ۴۸. اصل سند بدست آمد.
[۵۳] وزارت پست و تلگراف و تلفن، «تلگراف تعدادی از افسران سابق ارتش به نخست وزیر، از بندرعباس به طهران»، ۱۴ آبان ۱۳۲۶؛ نقل شده در محمد مالجو، کوچ در پی کار و نان، ص. ۶۰، در پروندۀ شمارۀ ۵۰. اصل سند بدست آمد.
[۵۴] همان.
[۵۵] مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره پانزدهم، جلسه ۹۰، تاریخ یکشنبه ۳ مرداد ۱۳۲۷، سخنرانی ناصرقلی اردلان نماینده سنندج. نقل شده در محمد مالجو، کوچ در پی کار و نان، ص. ۶۲.
[۵۶] وزارت دارایی، «نامۀ محرمانۀ مدیرکل دارایی و اقتصادی استان آذربایجان به وزیر دارایی به شمارۀ ۵/۴۹۰»، ۱۵ فروردین ۱۳۲۶؛ نقل شده در محمد مالجو، کوچ در پی کار و نان، ص. ۶۰، در پروندۀ شمارۀ ۵۱. اصل سند بدست آمد.
[۵۷] محمدرضا خلیلی عراقی، خاطرات سفر آذربایجان و کردستان، سال ۱۳۲۸، ص. ۴۱۴.
[۵۸] ناشناس، وبلاگ ملی حوکومت، «فرقه دموکرات آذربایجان-حکومت ملی آذربایجان-نسل کشی ۲۱ آذر- تاریخ آذربایجان-زبان مادری»، بتاریخ ۲۷ فوریه ۲۰۱۴. لینک