مقدمه:
دکتر ضیا صدر الاشرافی
لینک های:”رد دیوان شعرِشاهنامه“، در سایت ها نوشتۀ تحقیقی و تا کنون بی نظیرِ زنده یاد آقای ناصرپورپیرار، بخاطر تلاش ضد فرهنگی”فردوسی- پرستان” (که جوابی برآنها ندارند) دیگرموجود نیست، و نمیتوان این نقد بی-نظیر(مقایسه ای وعلمی) را درفضایِ مجازی یافت.
بنده خوشبختانه، آنرا قبلاً کپی کرده بودم و اصرار دارم برغم سانسورچی های شونیست و حقیقت ستیزان، آنهم درعصراطلاعات، آنرا باید درسطح وسیعی منتشرکرد، زیرا چنین تحقیقی درمورد شاهنامه، و خودِ فردوسی، تاکنون صورت نگرفته است.
نیچه، فیلسوفِ بُت-شکن، بدرستی میگوید: مهم این نیست که یکی دو بُت در درون شکسته شود، مهم اینستکه”خویِ بُت-پرستی” را درخود نابود سازیم.
که ازآن به “دین خوئی” تعبیرشده است.
دینِ جدیدی با “تثلیث” تازه (که دوهزارسال دیرآمده است!)، بنا به دین- خوئی، درخارج و داخل ایران، با الهام از سه “نیکِ” زردشت ظهورکرده است:
(نیکِ زردشتی: مطابقِ دستورِدین است).
۱- نمودِ ” پندارنیک” خودِ زردشت است/
۲- نمودِ “کردارنیک” کوروش”هخامنشی” است /
و ۳- نمودِ “گفتارنیک” اش هم، البته حکیم ابوالقاسم فردوسی، باشاهنامه اش می باشد.
رد دیوان شعرِشاهنامه : ناصرپورپیرار – pdf