با تاکید بر اینکه اینجانب از حذف مرز ایران – ارمنستان حتما اندوهگین میشوم و بر حفظ این مرز تاکید دارم اما در راستای منافع ملی ایران نمی توانم واقعیات موجود و فرصتها و تهدیدها را نبینم و سیاست خارجی با حاصل جمع صفر را شاهد باشم موارد ذیل را عرضه میدارم :
ارمنستان مخالفت آشکاری با ایجاد دالان زنگزور نکرده اما در عین حال مسیرهای جایگزینی هم برای آن معرفی کرده و از طرح موسوم به چهارراه صلح سخن به میان آورده است اما از مواضع مکرر ایروان چنین برمیآید که این کشور تلویحا با کریدور زنگه زور مخالفتی
ندارد ولی با نظارت نیروهای صاحبان روسی بر آن و از خارج شدن این محور از حاکمیت ملی و تمامیت ارضی خود و بینالمللی شدن آن مخالف است و بر استقرار پست مرزبانی و گمرکی در این محور (و هر مسیر دیگری که از ارمنستان عبور کند) و کنترل آمد و شد و محمولهها و حفظ امنیت در این مسیر تاکید دارد.
آزربایجان، روسیه و تورکیه با تحت حاکمیت ارمنستان قرار گرفتن این محور و حفظ تمامیت ارضی ارمنستان مخالفتی ندارند اما بر عدم استقرار پستهای مرزی و گمرکی ارمنستان به دلیل تردد شبانهروزی اهالی آزربایجان و نخجوان و بینالمللی شدن این کریدور تاکید دارند، از این رو مدل کالینینگراد را توصیه میکنند. روسیه هم بر نظارت خود بر این مسیر اصرار میورزد که مورد پذیرش آزربایجان واقع شده و تورکیه هم با سکوت خود تلویحا به آن چراغ سبز نشان داده است.
اگرچه گفته میشود آمریکا و اتحادیه اروپا نیز با کریدور زنگه زور مخالفند اما موضع مخالفت موکدی از سوی آنها در این رابطه مشاهده نشده و با توجه به موافقت و حمایت تورکیه که متحد غرب و عضو ناتو از این راهرو که متضمن منافعی در قفقاز و آسیای مرکزی برای آنهاست و ایران و روسیه را هم دور میزند و این دو کشور را به کریدور زنگه زور وابسته و کریدور میانی را هم تقویت و مقرون به صرفهتر میکند، به نظر نمیرسد که غرب مخالفت جدی با آن داشته باشد.
از آنجایی که تجاوز روسیه به اوکراین انسداد خطوط شمالی کریدور شمال – جنوب و بروز مشکل در انتقال انرژی برای روسیه در این محور را موجب شده است، روسیه را بیش از پیش نیازمند کریدور زنگزور میکند. بنابراین مسکو با تحت فشار قرار دادن ایروان مصرا خواستار ایجاد این کریدور ارتباطی از طرف ارمنیهاست و آزربایجان نیز به منظور تقویت مناسبات خود با تورکیه و خروج از وابستگی به مسیر ایران برای رسیدن به نخجوان و دیگر مزایای مرتبطه پروژه زنگه زور را پیگیری میکند.
همواره این سوال بدون پاسخ مانده که اگر باوجود انسداد مرزی با ایران، ارمنستان که تخت گاز به سوی غرب میرود و دیگر بازیگران و ذینفعان منطقهای و فرامنطقهای به عملیاتی شدن این کریدور چراغ سبز نشان دهند، جمهوری اسلامی ایران چه واکنشی نشان خواهد داد یا اینکه چه واکنشی میتواند، نشان دهد؟
چرا ارمنستان موضع گنگ و مبهمی در این رابطه دارد و صراحتا از حذف مرز زمینی خود با ایران در صورت اجرای طرح کریدور زنگزور سخن نمیگوید؟ در همین حال بدون توجه به مواضع ایران و روسیه با سرعت زیادی به سوی دولتها و ساختارهای نظامی و سیاسی و اقتصادی غرب طی طریق میکند؟
برخی تصور میکنند درصورت عدم پذیرش کریدور زنگه زور از سوی ارمنستان، آزربایجان منفردا یا به کمک روسیه یا تورکیه یا هر دو زنگه زور را با توسل به زور تصرف و در آنجا کریدور احداث خواهد کرد! در حالی که احداث کریدور و بهرهبرداری از آن امنیت میخواهد و با اقدام نظامی امنیت وجود نخواهد داشت بنابراین حمله نظامی در کار نخواهد بود. ازسوی دیگر آزربایجان قصد ندارد به نقض تمامیت ارضی کشور دیگری متهم شود.
ارمنستان هم مانند روسیه با کارت ایران بازی میکند تا امتیازات لازم را از روسیه و تورکیه و آزربایجان و غرب دریافت کند و همچون روسیه دستش رو خواهد شد.
بارها در طول این سالها به سهم خویش تاکید کردهام هیچوقت روسیه و ارمنستان متحد استراتژیک ایران نمیشوند. دست روسیه بارها رو شده اما روسوفیلها در ایران زیر سبیلی رد کردهاند. دست ارمنستان هم تا حدودی رو شده اما ارمنیفیلهای وطنی نپذیرفتهاند! منافع و امنیت ملی کشورها بر اساس منافع متقابل مبتنی بر موقعیتهای ژئوپولیتیک و ژئواستراتژیک قابل احصاست.
در موضوع خطوط حملونقل و انرژی مولفههای نزدیک بودن، امن بودن و ارزان بودن همواره مورد توجه کشورهای ذینفع بوده، هست و خواهد بود. نگارنده به عنوان کارشناسی که دستکم از بدو فروپاشی شوروی و ظهور کشورهای نو استقلال مشترکالمنافع در رابطه با تحولات این منطقه قلم میزنم و سخن میگویم و تجربه کار ستادی و صفی در منطقه دارم معتقدم که دستگاههای تصمیم ساز و روسوفیلها و آرمنیوفیلها هیچوقت به نظر کارشناسان واقعی توجه نمیکنند و بیشتر از دیدگاههای ناکارشناسان متملق و فرصتطلب و به نرخ روز نان خور بهره میجویند و هزینههای زیادی بر مردم و کشور و نظام تحمیل میکنند و به کارشناسان مستقل و آگاه و دلسوز هم همین ناکارشناسان برچسبهای مختلف میزنند. تعداد قابلتوجهی هم در ایران که سواد و تجربه لازم را ندارند همواره از بحرانسازی ارتزاق میکنند.
همواره راه ایران به غرب اروپا از تورکیه بوده است. از طریق دریای خزر، آزربایجان، روسیه و اوکراین هم به شرق اروپا بوده و هست که اکنون به دلیل تجاوز روسیه به اوکراین این مسیر مسدود است. حتی اگر منظور رفتن به دریای سیاه هم باشد از طریق آزربایجان و گرجستان بهراحتی میسر است.
با کریدور زنگه زور روسیه و غرب و تورکیه و کشورهای حاشیه خزر و چین موافقند. ارمنستان هم احتمال زیاد با این طرح موافق است تا از محاصره ژئوپولیتیک خارج شود و صرفا بر حاکمیت و تمامیت ارضی خود بر این مسیر ۴۵ کیلومتری که از اراضی این کشور میگذرد، تاکید دارد که حق قانونیاش است.
اگر ارمنستان خودش با آزربایجان و روسیه و تورکیه توافق کند ایران چه واکنشی نشان خواهد داد یا میتواند نشان دهد؟
راههای ارمنستان به ایران و گرجستان برای استاندارد شدن نیاز به چند میلیارددلار (از ۱۰تا ۳۰ میلیارد دلار صحبت می شود) سرمایهگذاری دارد. حتی اگر کریدور زنگه زور هم محقق نشود به هر تقدیر آزربایجان از طریق ارمنستان به نخجوان و تورکیه متصل خواهد شد. ارمنستان هم به آزربایجان و تورکیه وصل خواهد شد. تورکیه هم به ارمنستان و آزربایجان و دریای خزر و آسیای میانه متصل خواهد شد.
اگر نگرانی از ناتو هم وجود دارد باید تاکید کنم که تورکیه کشور همسایه ایران بیش از هفت دهه است که عضو و پایگاه ناتو است یعنی ایران در همسایگی ناتو قرار دارد.
نگرانی از حذف مرز ایران – ارمنستان بیشتر بهانه است. مخالفان کریدور زنگه زور به دلیل نگاه امنیتی و ایدئولوژیکی صرف به مسائل منطقه قفقاز جنوبی و خارج نزدیک ایران و حتی جهان و حتی نگاه امنیتی به تورکهای آذربایجانی ایران فیالواقع نگران اتصال تورکیه به آزربایجان و کشورهای تورک آسیای میانه و تقویت سازمان کشورهای تورک و نقشآفرینی ناتو در منطقه و خروج آزربایجان از وابستگی به مسیر حملونقلی و انرژی ایران برای رسیدن به نخجوان هستند.
در حالی که با برخورداری از سیاست خارجی متوازن و غیرتنشزا و تعامل دو و چندجانبه ایجابی و تقویت اعتماد متقابل با کشورها به ویژه کشورهای پیرامون بیشتر نگرانیها قابل رفع هستند و تهدیدهای متصوره به فرصتها تبدیل میشوند.
باید خاطرنشان کنم که کسانی که نگران راه اندازی کریدور زنگه زور هستند نباید فراموش کنند که تورکیه سالهاست از طریق خط آهن هزار کیلومتری قارص – آخالخالاکی (در گرجستان) – بندر باکو – دریای خزر – ترکمنستان و قزاقستان با آسیای مرکزی مراودات حمل ونقل کالا دارد و محموله های ناتو به کشورهای آسیای مرکزی از همین طریق به این منطقه منتقل شده است.
مزید بر این چین و کشورهای آسیای مرکزی و آزربایجان و تورکیه پیگیر جدی همین مسیر تحت عنوان کریدور میانی یا ترانس خزر هستند!
از سوی دیگر درصورت عدم تحقق کریدور زنگه رور به هر تقدیر آزربایجان از طریق اراضی ارمنستان به نخجوان و تورکیه ٰٰ(با قدری افزایش هزینه) متصل خواهد شد.
ارمنستان هم که در وضعیت نیمه محاصره قرار دارد این هدف را دنبال میکند که خطوط مواصلاتی اش با آزربایجان و بهویژه تورکیه با مرز ششصد کیلومتری گشوده شود و این اتفاق به هر طریق رخ خواهد داد.
ضمن اینکه اولویت ارمنستان امضای توافق با آزربایجان، گشوده شدن مرزهایش با تورکیه و آزربایجان و همگرایی با غرب است که در این صورت بی نیاز از روابط با ایران میشود. زیرا می تواند از این طریق نیازهای کشورش را بهویژه در زمینه های انرژی از طریق دو کشور بهویژه آزربایجان با هزینه کمتری تامین کند. بدیهیست نیازی به انرژی روسیه هم نخواهد داشت.
هرگونه موضع گیری خصمانه ایران در رابطه با کریدور زنگه رور نتایج احتمالی زیر را در پی خواهد داشت :
۱- یخی ماندن روابط ایران -آزربایجان و سیر احتمالی آن به سوی قطع روابط فیمابین
۲- به سردی گرائیده شدن روابط ایران – روسیه و سیر احتمالی آن بهسوی یخ شدن روابط فیمابین
۳- به کنج رانده شدن بیشتر ایران در قفقاز جنوبی
۴- سرد شدن روابط ایران-تورکیه
۵- چالشی شدن روابط ایران-ارمنستان در صورت موافقت این کشور با احداث کریدور زنگه زور-، زیرا ارمنستان موضع شفافی در مورد کریدور زنگ، روز اتخاذ نمیکند و صرفا روی حق حاکمیت خود و نظارت نیروهای ارمنستان بر مسیر کریدور تاکید میکند.
۶- هرگونه اقدام نظامی احتمالی ایران در واکنش به تحقق کریدور زنگه زور موجب کشانده شدن پای آمریکا و ناتو به قفقاز جنوبی و اوکراینیزه شدن منطقه خواهد شد. در حالی که روسیه هم رودروی ایران قرار بگیرد و چه بسا به دلیل منافع مشترک با غرب در کنار آنها خواهد بود.
لذا ایران باید راه دیپلماسی واقع بینانه را در پیش بگیرد نه سخن پراکنیهای زیانبار و مواضع خصمانه. (عده ای در طول سال های اخیر در این گونه مواقع اشتهایشان فزونی میگیرد و هوس باز گردندان هفده شهر قفقاز و سرزمینهای ازدست رفته در دوره روسهای تزاری در سال های ۱۸۱۳ و ۱۸۲۸ در قالب پیامانهای گلستان و تورکمنچای به سرشان میزند و شمشیر از رو میکشند و دیده گان بسته، لسان چرخانده و دهان را گشوده و صدا را اکویی میکنند و این مطالبات را فریاد میزنند!) البته صاحب این قلم شکسته مخالف بازگشت آن اراضی نیستم بفرمایند عودت دهند اما شعار دادن بدون حساب و کتاب و غیرواقع بینانه را برنمی تابم. دست آخر هم نه تنها این مطالبات تامین نمیشود بلکه فرصتهای بیشتری هم ازدست میرود و هیچ کس هم پاسخگو نیست چنانکه تا کنون پاسخگو نبوده اند.
جمهوری اسلامی ایران در پرتو سیاست خارجی آرمانگرایانهی غیرواقعبینانه و غیرکارشناسانه و یکسویه و غیرمتوازن و نهادن همه تخممرغهای خود در سبد روسیه و چین فرصتهای زیادی را در قفقاز (به ویژه در آزربایجان) و آسیای مرکزی و در مجموع در حوزه خارج نزدیک خود در رابطه با ارتباطات و صدور و ترانزیت انرژی از دست داده است و در صورت ادامه این مسیر فرصتهای اندک باقیمانده نیز از دست خواهند رفت.
تامین منافع ملی ایران و استفاده حداکثری از موقعیت ژئوپولیتیک و ژئواکونومیک کشورمان مستلزم ایجاد تحولاتی در اندیشه و رویکردها و استراتژی سیاست خارجی است (به ویژه که روابط ایران و آزربایجان نیازمند نوسازی بر پایه اعتماد و احترام متقابل است). در شرایط کنونی اقدامات سختافزاری احتمالی به زیان ایران است.
اگر ارمنستان در عدم تمایل به کریدور زنگه زور و از دست ندادن احتمالی مرز خود با ایران جدی است یک پیمان دوجانبه در خصوص تعهدش به اینکه مرز خود با ایران را حفظ خواهد کرد به امضا برساند.