توركها غائبين جريانات سياسي منطقه-سعيد داوري نيكو

نزديك دو هفته از دخالت دولت مركزي عراق براي اجراي حاكميت دولت مركزي در استانهاي كركوك، موصل و الأنبار ميگذرد. در اين دو هفته تمامي خبرها از خروج پيشمرگها از كركوك و ديگر شهرهاي اشغال شده توسط كوردها پس از ظهور داعش حكايت مينمايد. اين جمله ي مسعود بارزاني كه گفته بود پيشمرگه از هيچ يك از شهرهاي ازاد شده از دست داعش توسط كوردها خارج نخواهد شد، سياست و فلسفه ايجاد داعش براي تكميل پروژه كوردستان سازي منطقه را اشكار نمود و قبلا نيز در اين خصوص تاكيد نموده بودم،لاكن چرا از صاحبان أصلي اين سرزمينهاي اشغال شده خبري نيست؟ چرا توركمنها أصلا به حساب نمي ايند؟ انهايي كه ازاد سازي كركوك ،موصل و التين كوپري را سقوط انها قلمداد نمودند دقيقا با اشغال گران و عاملان نسل كشي توركها و عربهاي عراق هم كأسه اند، كساني كه هويت توركي كركوك و باقي شهرهاي منطقه را قرباني سياست كورديزه كردن نمودند در خدمت استعمار جهاني عمل نمودند. اگر امريكا و دنياي غرب واقعا بدنبال أزادي و دموكراسي براي ملتهاي جهان ميباشد چرا در منطقه خاورميانه بجز كوردها با ديگر ملتها هماهنگ نميباشد؟ جمعيت نزديك به ٤ ميليوني توركمنهاي عراق قبل از سال
٢٠٠٠ميلادي در سال ٢٠١٧به يك ميليون و هشت صد هزار كاهش مييابد و جمعيت سه و نيم ميليوني كوردهاي عراق به ٥ ميليون نزديك ميشود،براستي چرا هيچكس دليل اين تغييرات را نمي پرسد؟ كوردها ملتي كه هرگز وطني نداشته اند، در تاريخ جاي پا و يا اشارتي نداشته اند و صرفا براي تأمين و يا عدم موازنه قدرت به جغرافياي امروزيشان كوچانيده شدند و متاسفانه توسط حاكمان و امپراطوران تورك صفوي و عثماني در سرزمينهاي تاريخي توركان جا خوش كردند، امروز با جاده صاف كني براي امريكا و غرب در صدد تعريف كشور و دولتي كوردي در قلب سرزمينهاي توركان بر أمده اند. امريكا براي دوام هژموني سياسي و اقتصادي خويش از سياست جنگ مداوم استفاده مينمايد و براي افزايش دامنه نفوذ و قدرت خويش پس از فروپاشي كمونيزم با محوريت شوروي سابق اقدام به تغيير جغرافياي خاورميانه و شمال افريقا نمود، در اين راستا ميبايستي بهانه هايي براي ايجاد و بزرگنمايي تهيه مينمود و با علم نمودن وجود سلاحها شيميايي و كشتار جمعي و نقض حقوق بشر توانست انقلابات بهار عربي را در شمال افريقا و خاورميانه،انقلابهاي رنگين را در اروپا ي شرقي و حمايت از استقلال دولتهاي محلي را در اروپا ي غربي و رفرم را در كشورهاي أسيايي بمنظور بر هم زني نظم گذشته و ايجاد نظم نويني در جهان را عملياتي نمود. نتيجه اين تغييرات جهاني تماما بر عليه ملتهاي تورك منطقه رقم خورده و يا در حال انجام ميباشد. ملت تورك بواسطه صاحبخانگي و أصلي ترين عنصر منطقه دليلي براي إثبات خود نديده و در پي مصالحه نيز بر نيامد، در مقابل دشمنان ابدي ملت تورك با لابي گري راسيسم فارس و روس توانستند سرزمينهايي ارمني، كوردي در قلب سرزمينهاي ملتهاي تورك ايجاد نمايند. ايجاد دولتهاي كوردي و ارمني باعث شده است تا موازنه امنيتي در منطقه پايين ايد و اكثريت درامدهاي منطقه براي تقويت امنيتي و نظامي كشورها هزينه شود، در اين شرايط طبيعي است كه مزدوران جاي صاحبان أصلي در منطقه را اشغال نمايند و حاكمان منطقه اي نيز از بر هم خوردن موازنه براي تقويت قدرت و ديكتاتوري خود استفاده ببرند و توركان بواسطه تفكر عدم نياز به استقلال و لابي گري ، بازندگان أصلي منطقه باشند. براي خروج از تسلسل حذف فيريكي و معنوي توركان منطقه بايستي انفعال را كناري نهاد و بصورت فعال ظهور نمود. تمامي مناطق مسكوني توركان در كشورهاي منطقه براي استقلال به سازمان هاي جهاني سر بزنند و حق حاكميت خود بر سرزمينشان را گوشزد نمايند، در اين صورت طبق قانون بايستي مدعيان براي إثبات ادعا دلائل آرائه دهند نه توركان و در عين حال استقلال ملتهاي تورك عملي نيز نشود بصورت رسمي قيد خواهد شد و در صورت تلاش و حركت ملت تورك در اينده نيز عملي خواهد شد.
سعيد داوري نيكو ٢٨/١٠/٢٠١٧ تورونتو