یکروزی فریاد آزربایجانیها سالن سازمان ملل را بلرزه در خواهد آورد و چشمبند استعمارگران و پانفارسیسم را از چشم جهانیان کنار زده خواهد شد.

***

چرا اکثر رسانه های خارج از کشور در انحصار فارس زبانها می باشد؟

پرسنل یک خبر گزاری که در خارج خبر و یا گزارش تهیه و پخش می کند، باید ضمن تسلط بزبان فارسی ( بدون لهجه ) و تسلط نسبی بزبان آن کشور خارجی باید باشد، که در آن زندگی می کنند.

در واقع کسانی که قدمت اقامت بیشتری در آن کشورها را دارند، دارای موقعیت برتری برای استخدام در آن رسانه ها می باشند، حتی آزربایجانی هائی که برای استخدام به این خبرگزاری ها مراجعه می کنند در گام اول بخاطر داشتن لهجه تقاضای استخدام آنها رد می شود و اگر بخاطر نداشتن لهجه تورکی شروع بکار کنند، در مرحله آزمایشی سه ماهه به محض اینکه متوجه بشوند یک کمی به هویت خود پایبند هستند بلافاصله مانع ادامه کار آنها می شوند.

زیرا از دوران پهلوی اکثر خانواده های فارس زبان در مرکز قدرت و یا حامی دربار شانس بیشتری برای تحصیل و اعزام بخارج را داشتند و چون بفارسی بدون لهجه مسلط بودند طبیعتا بخاطر زندگی در کشورهای خارجی، نسبت به تورکها شانس بیشنری برای بدست گرفتن مدیریت این گونه خبرگزاری ها را داشتند.

در ضمن بخاطر تحصیل دبستان و دبیرستان در ایران، پایه های ذهنی پانیرانیسم و پانفارسیسیم توسط اشعاری مثل چون چو ایران نباشد تن من مباد، در مغز و مخ آنها چپانده شده بود، عملا اینان مثل آدمهای هیپنوتیزم شده همگی تصور می کنند که ایران و ایرانی ها ( ملت فارس ) نسبت به دیگر ملل موجوداتی استثنائی و برتری می باشند، ( البته با پشتوانه ثروت بادآورده نفت که مختص جامعه فارسی می باشد ) که گویا خداوند تبارک و تعالی این ملت را زمانی که خیلی سر حال بوده آفریده و اینان جزو اشرف مخلوقات هستند.

در رابطه با حضور و دخالت آنها در شبکه های اجتماعی مثل فیسبوک و اینستگرام

عملا صدای دیگر ملتها با کوچترین اشاره منفی کاربران پانفارسیست به پانفارسیستهای شاغل در این شبکه های مجازی، صفحه آنها بلافاصله مسدود می شود و حتی بعضی از آزربایجانی هائی که خیلی طرفدار دارند بخاطر نوشتن یک متن ساده مبنی بر اینکه چرا ما را آذری خطاب می کنید؟ و کلمه آذری مفهوم تحقیر آمیز دارد و برای انکار ترک بودن اختراع شده، صفحه آن شخص را در فیسبوک و غیره با بیش از دهها هزار طرفدار بطور کلی مسدود می کنند و به هیچ وجه هم امکان باز گشائی مجدد آن وجود ندارد، پانفارسیسم لانه کرده در فیسبوک و دیگر شبکه های اجتماعی برای قلع و قمع اظهار نظرات دیگر ملل بلافاصله با کوچکترین توهین، حتی با دستاویز قرار دادن توهین خود فارسها به آزربایجانی ها، آنرا بهانه ائی برای مسدود کردن صفحه آزربایجانی ها قرار می دهند.

خلاصه دمکراسی از نوع پانیرانیستی و پانفارسیستی حتی در ناف دمکراسی آمریکا و اروپا هم گریبان گیر ملتهای غیر فارس است، و چون اکثرا فراریان بعد از انقلاب از خانواده ها و دور بریهای شاه پست های حساس در این اینگونه شبکه های اجتماعی را اشغال کرده اند، البته دقیقا با همان خصوصیات و ذهنیت عهد جوکهای یه ترکه بود، از آن نژادپرستان آکبند نتراشیده و نخراشیده می باشند که اعتراضات آزربایجانی ها را با کلمات سخیفی مثل : حالا کار بجائی رسیده که ترکها هم برای ما آدم شدند؟، آنها از نظر ذهنی طوری تربیت شده اند که ترکها را جزو آدم بحساب نمی آورند و حتی بعضی هایشان به آنها بچشم چهارپایان نگاه می کنند ( طبق محتوای جوکهای میلیونی یه ترکه، ساخته پانفارسیسم ) به پشتوانه ثروت باد آورده نفت این عجوزه های دماغ عمل کرده، خود را جزو اعجوبه های زیبائی آفرینش تصور می کنند، آنها فکر می کنند که آیه فتبارک الله احسن الخالقین، در وصف ملت فارس نازل شده، و خداوند به خاطر خلق ملت فارس به خودش آفرین و صد آفرین گفته، و در واقع خداوند به خودش گفته:عجب تخم دو زرده ائی کردم.

نفوذ پانفارسیسم در مراکز اسناد و آرشیوهای تاریخی

از ابتدا و از زمانهای قدیم پانفارسیسم سانان چاقوی جراحی بدست در این مراکز تاریخی آشیانه کرده اند و از هر نوشته تاریخی که بوی هویت تورک و آزربایجانی به مشامشان می رسد، بلافاصله آن صفحات را از کتابهای تاریخی حذف می کنند.

در ارگانهای اداری و موسسات حقوق بشری

کلیه اخبار و گزارشات مربوط به حرکت ملی آزربایجان و زندانیان تورک آزربایجانی توسط همین نوع پانفارسیست سانان که سالیان سال در این مراکز لانه کرده اند حذف و سانسور و به زباله دان ریخته می شوند و عملا همانند زندان اوین بر چشم جهانیان و رهبران جهان چشمبند زده اند، و اتفاقات آزربایجان بکلی از دید جهانیان پنهان نگهداشته می شود و وجود هزاران زندانی در بند آزربایجان و فریاد جوانان آزربایجان در میادین فوتبال برای زبان مادری و درخواست آزادی زندانیان حرکت ملی آزربایجان در جائی منعکس نمی شود.

ملت تورک آزربایجان با تمام توان برعلیه نژادپرسیتی پنهان و آشکار مبارزه خواهد کرد، و مسببین و حامیان نژادپرستی در ایران و خارج را چه بشکل اسلامی، چه بشکل سکولار دمکرات و چه بشکل چپ و چه بشکل راست را به پای میز محاکمه دادگاههای بین المللی خواهد کشاند، میلوسویچ های ایرانی باید مجازات شوند، و تاوان تحقیر و نابودی زبان و فرهنگ و کیستی ملت ترک آزربایجان را باید بپردازند.

انگیزه این نوشتار:

بعضی مواقع از کانالهای تلویزیون به موسیقی های قدیمی گوش میکردم ، اخیرا متوجه شدم که موسیقی ها خیلی بنظرم آشناست، تا اینکه بعد از دقت زیاد متوجه شدم اینها موسیقی هائی هستند که در گذشته در متن های فیلم های ایرانی شنیده ام بعد از دقت زیاد متوجه شدم که جناب آهنگساز نامی و شهیر پانفارسیسم اسفندیار منفرد زاده که پایش زودتر از دیگران به آمریکا و اروپا رسیده با سرقت و کپی پیست از این موسیقی ها و نواختن آن با ابزار آلات موسیقی موجود در ایران آنرا بنام موسیقی ابداع خود و بنام موسقی ایرانی به مردم قالب کرده، همانند سرقت موسیقی شاد و ظریف لامبادا با صدای افرادی مثل اندی کروس با چند بیت شعر بی سر و ته بعنوان موسیقی اصیل ایرانی به مردم قالب کرده و آنها هم از شنیدنش به قبر کورش و لوح کذائی حقوق بشرش افتخار می کنند.