نکته اول: خلیلی فقط جزئی از اجزاء است.
توهین به ترکمنها موردی نیست که فقط به شخص جناب خلیلی رئیس فدراسیون سوارکاری ایران منحصر باشد. در واقع یک معضل فردی نیست مقصر آن هم فقط شخص خلیلی نیست.
توهین به قومیتهای ایرانی از زمانی که رضاخان سیاست «ملت واحد سازی» در ایران را شروع کرد و شروع به سرکوب اقوام و ملیتهای غیر فارس کرد آغاز شد. از همان زمان است که تحقیر اقوام تورک و کورد و لر و تورکمن و بلوچ … به امری ملزم و حیاتی در سیاست ایران و متعاقب آن امری معمولی در فرهنگ ایرانی تبدیل شد. از آن زمان تا به حال با تمسخر لهجه های اقوام و ملیتها جوکهای زیادی هم علیه آنها ساخته شد.
تورکمنها را نیز همیشه سعی کردند قومی مهاجر نشان بدهند و یا ریشه ورود آنها را به ایران به حمله مغولها ارتباط بدهند. در حالی که تورکمنها حداقل تاریخ هزار ساله در این سرزمین دارند.
امپراطوری سلجوقی که صد و پنچاه سال در این جغرافیا حکومت کرده و بزرگتری فلاسفه و دانشمندا ایرانی را ببار آورده اند و با پیشرفت در علوم و فنون در کل دنیا شرف و افتخاری برای دنیای اسلام کسب کرده اند، به خاطر تورکمن بودنشان در کتابهای درسی تاریخ یادی نمی شود.
دکتر عبدالرحمن دیه جی
اگر قرار باشد هر قومی را که هزاره ای قبل از سرزمینی دیگر مهاجرت کرده به این جغرافیا آمده باشند، مهاجر بنامیم، ابتدا باید آریاییها را مهاجر بمانیم چون هزار و پانصد سال قبل از تورکمنها با شکست دادن مادها به این جغرافیا مهاجرت کردند، البته خود مادها هم با شکست آشوریها آمده بودند.
از دیدگاهی تاریخ تورکنمها در این سرزمین، قدمت بسیار طولانی تری دارد. بنا به نگرش برخی از تورک شناسان تورکمنها از نسل سومرها هستند که تاریخی بیش از پنچ هزار سال در این جغرافیا دارند و اگر حتی آن نظریه را نپذیریم تورکمنها حداقل هزار سال تاریخ روشن در این سرزمین دارند.
ملتی که هزار سال در یک جغرافیا زندگی کرده باشند هرگز مهاجر محسوب نخواهد شد، حتی قومی که ریشه ای صد ساله در خطه ای داشته باشد و قبرهای پدرانشان آنجا شکل گرفته باشد مهاجر محسوب نمی شود.
پیش از حمله مغولها تورکمنها در این سرزمین حکومت خوارزمشاهی و غزنوی و سلجوقی و … را داشتند. نود در صد حاکمان ایران تورکمن بودند.( اینجا ضرورتی به تک تک شمردن آنها نیست. اگر کسی تردیدی دارد می تواند به کتابهای تاریخی نگاه کند). غیر از هخامنشیها و ساسانیها ( نژادی ترکیبی) و پهلویها و چند حکومت محلی عربی بقیه همه تورکمن– تورک بوده اند. سلاطین سلجوقی و نادرشاه افشار و…
از دوره پهلوی به بعد بسیاری از حقایق تاریخی کتمان شده و همیشه سعی بر این بوده که اقوام غیرفارس تحقیر و اطلاعات در مورد آنها از صفحه تاریخ زدوده شوند. به عنوان مثال از امپراطوری سلجوقی که صد و پنچاه سال در این جغرافیا حکومت کرده و بزرگتری فلاسفه و دانشمندا ایرانی را ببار آورده اند و با پیشرفت در علوم و فنون در کل دنیا شرف و افتخاری برای دنیای اسلام کسب کرده اند، به خاطر تورکمن بودنشان در کتابهای درسی تاریخ یادی نمی شود.
این سیاستی است که از دوره رضاخان شروع شده ، در دوره محمد رضا پهلوی و جمهوری اسلامی تداوم یافته است.
امروز امثال خلیلی یکی از افرادی هستند که در چنین سیستم و مکتبی پرورش یافته اند و توهین به قومیتها برای آنها امری طبیعی است. بی شک تمام شخصیتهایی که در این مکتب پرورش یافته اند ( جزء استثناهایی که در هر جامعه یافت می شوند) به صورت علنی یا غیرعلنی به تحقیر اقوام و ملیتهای ایرانی می پردازند.
تنها تفاوت مسئله توهین خلیلی این است که یکی از همنیشنانش فایل صدای او را لو داده و بازتاب اینترنتی و اجتماعی داشته است. اما ما صدای بقیه را به این شکل نمی شنویم.
تا وقتی که سیاست تحقیر اقوام و ملیتها پایان نیابد و به همه شهروندان به عنوان شهروندان درجه یک نگاه و حقوق انسانی اقوام رعایت نشود گاه و گدار شاهد این توهینها خواهیم بود. مسئله فقط با استعفاء یا عزل خلیلی حل نخواهد شد.
آیا شنیده اید که آیت الله نورمفیدی جایی و یا در رسانه ای گفته باشد که چرا اهل تشیع و تسنن از حقوق مساوی برخوردار نیستند؟ چرا از قابلیتهای تورکمنهای در سطح کشوری استفاده نمی شود. چرا ته به حال یک بار از استاندار تورکمن استفاده نکرده ایم؟ چرا مسئولین رده بالای استانی کلا از اهل تشیع و غیرتورکمنها است؟
دکتر عبدالرحمن دیه جی
نکته دوم: حمایت مسئولین استانی فقط موردی است نه ریشه ای و ساختاری
در مواجهه با توهین جناب خلیلی علاوه برروشنفکران و اهل قلم و نمایندگان مجلس تورکمن مسئولین استانی نیز عکس العملهایی داشته اند که به عنوان یک عکس العمل موردی قابل تقدیر است.
اما مشکل تورکمن با این عکس العملهای موردی حل نمی شود. آیت الله نورمفیدی هم در واکنش به توهین از وجود همبستگی و اتحاد در میان اقوام استان گلستان سخن رانده اند.
و اما سوال بنده این است آیا تا به حال از زبان مسئولین استانی و نماینده ولی فقیه در استان شنیده اید که در قبال تبعیضها علیه تورکمنها واکنشی نشان داده باشند؟ آیا شنیده اید که آیت الله نورمفیدی جایی و یا در رسانه ای گفته باشد که چرا اهل تشیع و تسنن از حقوق مساوی برخوردار نیستند؟ چرا از قابلیتهای تورکمنهای در سطح کشوری استفاده نمی شود. چرا ته به حال یک بار از استاندار تورکمن استفاده نکرده ایم؟ چرا مسئولین رده بالای استانی کلا از اهل تشیع و غیرتورکمنها است؟ چرا در استخدامها علیه تورکمنها تبعیض قائل می شوند؟ چرا با تورکمنها هم به عنوان شهروند درجه دهم رفتار می شود.نخیر نشنیده اید، بر عکس همیشه عکس آنها صحبت کرده اند.
یادم هست در دوره ای که دکتر معین برای انتخابات ریاست جمهوری کاندید شده بود، ما به عنوان جمعی از اصلاح طلبان تورکمن به صورت مشروط از دکتر معین حمایت کردیم و خواستار آن بودیم که در صورت پیروزی چند از تا حقوق انسانی و ملی تورکمنها هم رعایت شود.
این مطالباتمان را به مطبوعات هم کشیده بودیم. آن موقع آقای نورمفیدی در سخنرانی نماز جمعه علیه ما این جملات را بکار بردند: آنهایی که در این شرایط حرف از حقوق اقوام می زنند عوامل آمریکا هستند. ( یعنی ما به خاطر دفاع از حقوق تورکمنها شده بودیم عامل آمریکایی ای که در خواب هم نمی دیدیمش).
نتیجه این که مسئولین استانی فقط زمانی از ما حمایت می کنند که قرار باشد کاسه کوزه ها فقط سر یک نفر به اسم خلیلی شکسته شود، اما برای تغییر کلی در نگاه این سیستم و اعتراض به بی عدالتیهایی که شب و روز شاهد آنیم صدایشان در نمی آید.
مسئولین در این فرصت از مسئله اتحاد و همبستگی اقوام در استان گلستان صحبت می کنند و امثال خلیلی را خلل وارد کنندگان بر آن نشان می دهند. هیچ یک نمی گویند که این چه وحدت و همبستگی ای است که قومی در آن از حقوق شهروندی درجه ا ول استفاده می کند و قومی دیگر همیشه مرئوس و فرمانبر و مظلوم قرار می گیرد! به نظر می رسد که آنها سکوت مایوسانه تورکمنها را در قبال ظلمها و تبعیضها، نوعی همبستگی و اتحاد قلمداد می کنند.
هیچ یک نمی گویند که این چه وحدت و همبستگی ای است که قومی در آن از حقوق شهروندی درجه اول استفاده می کند و قومی دیگر همیشه مرئوس و فرمانبر و مظلوم قرار می گیرد!
دکتر عبدالرحمن دیه جی
متاسفانه تا وقتی که نگاه و سیاست این سیستم عوض نشود با محکوم کردن و حتی عزل خلیلی مشکل ما حل نمی شود. این معضل ماری هزار سر است که یک سر آن را که جدا کنی سری دیگر از خاک بر خواهد آمد.
نکته سوم: تورکمنها باید به اعتراضهای مدنی خو بگیرند.
ما تورکمنها از دوره رضاخان به بعد زندگی سلحشورانه خود را رها کرده ایم. اما چون در سیستمی دموکراتیک با آزادی احزاب پرورش نیافته ایم، به اعتصاب و تحصن و تظاهرات خو نگرفته ایم.
اگر این توهین به آزربایجانیها و تورکها و کوردها… صورت می گرفت حتما مردم به خیابانها می ریختند. اما در فرهنگ سیاسی ما اعتراضهای مدنی جایی نیافته است.
همان فرهنگ سلحشوری ما هنوز هم به گونه ای در میان ما روان است. طوری که عقده ها و خشمهایمان را آنقدر در قلبهایمان انباشته می کنیم که ناگهان یک روز انفجار می یابد و برخوردهای سرسخت و خشنی انجام می دهیم.
اما در دنیای امروز برای احقاق حقوق خود باید به حرکتهای مدنی نیز عادت کنیم. به شکر خدا به برکت شبکه های اجتماعی جوانان تورکمن امروز خیلی فعالتر از گذشته هستند. شبکه های اجتماعی مجازی فرصتی برای ارتباط بیشتر مردم ایجاد کرده اند. اما این کافی نیست.
تورکمنها باید نحوه آزادسازی تدریجی انرژی درونی را تمرین کنند و همه چیز را نباید برای روز انفجار نگه دارند.
دکتر عبدالرحمن دیه جی