تقریباً یکصد و اندی سال است که سه نیرو یکّهتاز عرصۀ سیاست عملی ایران هستند.
این سه نیرو عبارتند از: فراماسونها یا همان پانایرانیستهای فعلی، اجتماعیون عامیون
سنگفرشهای راه جهنم / قادر کیانی
یا همان کمونیستهای امروزی، و مذهبیها.
پانایرانیسم ایدئولوژی رسمی حکومت پهلویها بود و پانایرانیستها پنجاه و اندی سال حاکم بلامنازع این کشور بودند، مذهبیها بعد از انقلاب سال ۵۷ اقتدار عالی سیاسی را به دست گرفتند، و کمونیستها اگر چه موفق نشدهاند حکومت را از آن خویش کنند اما نه تنها به صورت اپوزیسیون در عرصۀ سیاست عملی ایران فعال بودند بلکه در برخی از سیاستهای پانایرانیستها و مذهبیها تأثیر بسزایی داشتهاند.
برای روشن شدن این نکته کافی است نظری به لایحۀ اصلاحات ارضی محمدرضا پهلوی و اصول آن همچون سهیم کردن کارگران در سود کارخانهها و … و اصل ۴۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی و نیز سیاست خارجی ضد امپریالیستی و … انداخته شود.
این سه نیرو هیچ کدامشان «غیر» و «دیگری» را نپذیرفته و به صورت فیزیکی و شخصیتی در پی حذف آن هستند. بنابراین هر سه ضد دموکراتیک و ضد زندگی انسانی هستند. پانایرانیستها با فرمانروایی مستبدانۀ خویش، و با به اجرا گذاشتن سیاست یکسانسازی فرهنگی و زبانی در پی نابودی و حذف اقوام غیر فارس ایران بودند. هم اکنون نیز همان سیاستها در جمهوری اسلامی هم تداوم دارند.
کمونیستهای معتقد به انگارههای ماتریالیسم تاریخی، حرکت تاریخ را از فرماسیون کمون اولیه تا کمونیستی جبری، تکاملی و مترقی میدانند و در عین حال خودشان را هماهنگ و همگام با این حرکت، و مترقی محسوب میکنند و بقیه را ارتجاعی، که مستحق حذف فیزیکی و شخصیتی میباشند.
اکنون بعد از یکصد و اندی سال کارنامۀ ضد دموکراتیک و ضد انسانی، پانایرانیستها رضا پهلوی را و مذهبیها برادر مسعود را برای رهبری این ملت نگونبخت در بعد از جمهوری اسلامی در نظر گرفتهاند.
اما تذکر این نکته با توجه به آموزههای علوم سیاسی و تجارب تاریخ معاصر ایران خالی از فایده نخواهد بود. هر گفته، نوشته، موضعگیری و … بهظاهر دموکراتیک و انسانی اینها دروغی بیش نیست.
در واقعیت ملموس و عمل، آنچه رخ خواهد داد آماده کردن و چیدن سنگفرشهای راه جهنم خواهد بود که این ملت سیاهبخت را یکسره به جهنم خواهد رساند.
قادر کیانی،
دانشآموختۀ علوم سیاسی