- In تاریخ, دونیا
- آگوست 28, 2018
یک تارموی شاهزادهی قاجار میارزد به هزاران اندرزگوها که دیرندگی نامشان را مدیون گرایشهای ایدئولوژیک نظم مستقر هستند. دکترایوازطاها
به مناسبت سالروز وفات عباس میرزا دکترایوازطاها
تقویمها و سالنامههایی که در هزاران نوع و تیراژ میلیونی چاپ و توزیع میشوند وسیلهی بازتولید گفتمان مسلطاند. سالنامهها این نکته را عادیسازی میکنند که سالمرگ سید علی اندرزگو مهمتر از سالمرگ بزرگمردی چون عباس میرزاست.
حال آنکه یک تارموی شاهزادهی قاجار میارزد به هزاران اندرزگوها که دیرندگی نامشان را مدیون گرایشهای ایدئولوژیک نظم مستقر هستند. نظمی که در منظومهی نامهایش سرتیپ وحید دستجردی و شیخ فضل الله نوری در صدر نشستهاند و سید جعفر پیشهوری و عمادالدین نسیمی در ذیل هم جایی نیافتهاند. آذربایجان در تقویم شهریورماه جز شهریار هیچ نامی در میان نامها ندارد.
فرازی از درد دل عباس میرزا با پییر آمدی ژوبر فرستادهی ناپلئون:
«نمیدانم این قدرتی که شما [مغربزمینیان] را بر ما مسلط کرده چیست و موجب ضعف ما و ترقی شما؟ شما در قشون، جنگیدن و فتح کردن و بکار بردن قوای عقلیه متبحرید و حال آنکه ما در جهل و شغب غوطهور و به ندرت آتیه را در نظر میگیریم. مگر جمعیت و حاصلخیزی و ثروت مشرقزمین از اروپا کمتر است؟ یا آفتاب که قبل از رسیدن به شما به ما میتابد تأثیرات مفیدش در سر ما کمتر از شماست؟»
عباس میرزا با لحنی حاکی از درماندگی خطاب به ژوبر میگوید که «اجنبی، حرف بزن! بگو من برای هشیار کردن مردم چه باید بکنم.» وی صرفا به تشخیص درد اکتفا نمیکند و برای درمانش دانشجویانی به اروپا میفرستد. نخستین بار دو نفر در سال ۱۸۱۱م. و پنجنفر نیز در سال ۱۸۱۵م. برای تحصیل در زمینههای پزشکی، فنی و مهندسی، علوم و ادبیات، نقاشی و نظامی به انگلستان فرستاده میشوند.