در جوامع توسعه یافته و جهان اول سیاست علم_هنر_توانایی و ابزاری برای خدمت رسانی به جامعه است و تمامی سیاست مداران سعی دارند تا کمترین ضرر و بزرگترین نفع را به جامعه برسانند. در واقع در جوامع توسعه یافته عموم جامعه همیشه بیشترین منفعت را از امر سیاسی برده و اکثر ضررها و آسیبهای سیاسی متوجه خود افراد و احزاب سیاسی است.
ولی در خاورمیانه و سایر جوامع و مناطق جهان سوم سیاست مداران در اکثر مواقع کمترین ضرر و هزینه را متحمل شده و ضرر و زیان و هزینه اصلی متوجه جامعه و آحاد مردم می شود.
شاید یکی از دلایل اصلی این باشد که در جوامع توسعه یافته ی دموکراتیک مردم به عنوان صاحب اختیاران سیستم و کشور به رسمیت شناخته شده و قاضی نهایی در امر سیاست و حکمرانی خود مردم هستند. از این رو سیاست مداران همواره سعی در جلب رضایت مردم داشته و موضوع مقبولیت موضوعی اساسی و تعیین کننده به شمار می رود.
ولی در جوامع و سیستمهای غیر دموکراتیک چیزی به عنوان مردم و فصل الخطاب بودن نظر و تصمیم آنان فارغ از ژستها و شعارهای فریبکارانه و کذایی، وجود واقعی ندارد. بلکه توده های انسانی موجود در این جوامع همواره نقش پیرو را داشته و وظیفه آنان تبعیت بی چون و چرا از سیاست مداران و دولت مردان است.
در واقع در خاورمیانه تمامی سود و منفعت امر سیاست متعلق به سیاست مداران و تمامی ضرر و زجر و مشکلات ناشی از آن مستقیما متوجه مردم می گردد. به همین علت مردم به عنوان غایبان واقعی میدان سیاست همیشه و در هر شرایطی با کمترین بهره از میدان سیاست،با بیشترین آسیب و ضرر را مواجه می شوند.
فالانژیسم با حذف مردم از صحنه سیاست و جایگزینی گماشتگان و تابعان خود به جای مردم” جامعه ای حبابی “ایجاد نموده و با حذف انسان صاحب حق و اختیار، امر سیاست را بدون حضور و رضایت و حمایت مردم اداره می کند
چرا که سیاست بدون همراهی و مقبولیت مردمی همیشه سیاستی ماکیاولیستی بوده که همواره سعی دارد تا منافع و قدرت تعدادی خاص را تضمین نموده، استمرار بخشیده و نهادینه سازد. چرا که سیاست به دلیل ساختار عمومی_تخصصی خود در صورت حذف عموم (مردم صاحب حق و انتخاب و اختیار) در طول زمان تبدیل به ابزاری برای رانت و زورگویی و فساد می شود که دائما در حال تولید بحران و بدبختی برای عموم مردم است
اگر سیاست منهای تخصص به معنای پوپولیسم است، سیاست منهای عموم (مردم) به معنای فالانژیسم است. از این روی تمامی دیکتاتورهای جهان سوم فارغ از ایدئولوژی ادعایی شان دارای خوی و رفتار فالانژیستی هستند. بزرگترین قربانی این فلانژیسم حاکم در جوامع جهان سوم مردمان آن جوامع و نسل هایی است که پی در پی باید با تبعات بیماری فالانژیسم سر کرده و ضرر ببینند.
چرا که فالانژیسم با حذف مردم از صحنه سیاست و جایگزینی گماشتگان و تابعان خود به جای مردم” جامعه ای حبابی “ایجاد نموده و با حذف انسان صاحب حق و اختیار، امر سیاست را بدون حضور و رضایت و حمایت مردم اداره می کند. همین دلیل باعث می شود که مردم سیاست گریزی پیشه نموده و همواره بزرگترین ضررهای ممکن را از ناحیه سیاست متحمل گردند.
قایناق: آیدینلیق تئلگرام کانالی