به مناسبت ١٩ اردیبهشت روز دانشجو در آزربایجان / عیسی عزیزی بالابیگلو

به مناسبت ١٩ اردیبهشت روز دانشجو در آزربایجان / عیسی عزیزی بالابیگلو
به مناسبت ١٩ اردیبهشت روز دانشجو در آزربایجان عیسی عزیزی بالابیگلو

آنچه در این نوشته مختصر به آن پرداخته خواهد شد وضع کنونی فعالیتهای دانشجویان آزربایجانی و جایگاه و عاملیت گفتمان هویتطلب آزربایجانی میباشد.

فعالیتهای دانشجویی آزربايجانی به ظهور دانشگاه در آزربايجان برمیگردد، تاسیس نخستین دانشگاه در زمان فرقه دمکرات آزربايجان (٢٥_١٣٢٤) سرآغازی بر فعالیتهای دانشجویی شد.

اما با سرکوب شدید و شکست فرقه دمکرات فعالیتهای دانشجویی با محوریت زذربايجان به انفعال رفت و تا اواخر حکومت پهلوی نیز تحت تاثیر گرایشات مختلف خود را نشان میداد.

با وقوع انقلاب و ایجاد بستر فعالیتهای آزربايجانی در دانشگاه فرصت حضور پیدا کرد، اما اینبار نیز انقلاب فرهنگی و بسته شدن دانشگاه و نیز جنگ مانع گسترش و اثبات جنبش دانشجویی آزربايجان گردید.

اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد نقطه عطفی بر فعالیتهای دانشجویی در آزربايجان به حساب میآید، چرا که در این دوران با قطع امیدی از گرایشات مختلف محوریت خود را بر پایه ناسیونالیسم آزربايجانی بنا کرد.

اما آنچه تحت عنوان جنبش دانشجویی آزربایجان از آن یاد میشود شاید در زمان حاضر شکل تعلیل رفته حرکتهای دهه هفتاد در آزربايجان میباشد و تنها چیزی که در دانشگاهها از جانب فعالین هویتطلب [تورک] آزربایجانی شاهد آن هستیم فعالیتهای پراکنده، تحت فشار و بسیار محدود فرهنگی، بیانیههای گاهوبیگاه و در حد اعلا، گرفتن وقت صحبت چند دقیقهای در حضور مقامی مسئول میباشد که آن را جهت تبدیل به یک جنبش فراگیر و نهادینه شدن با مشکل مواجه ساخته است.

 

 

اما چند عامل در افول حرکات دانشجویی آزربایجان یا به عبارت بهتر عدم رشد مناسب و تبدیل شدن آن به جنبشی فراگیر دخیل بودند و هستند که به چند مورد مهم آنها به اختصار اشاره میشود:

۱. بسته بودن فضای فعالیت سیاسی بر فعالین آزربایجانی چه در سطح جامعه و چه در درون دانشگاهها:

 فشار بیش از اندازه و اجازه ندادن به گفتمان هویتطلب برای اینکه به شکل گفتمانی سیاسی خواستهای خود را مطالبه کند و تفکرات سیاسی مختص خود را نشر دهد و هزینه بر کردن مطالبات هویتطلبی هم در جامعه و به ویژه در دانشگاهها، مانع از شکلگیری هستههای فکری قوی در دانشگاهها که آگاهی اولیه لازمه هر جنبش دانشجویی را نشر میدهند، گشته است و لذا فعالیتهای دانشجویان آزربایجانی تنها محدود به فعالیتهای فرهنگی شده است. و هستههای فکری در صورت وجود نیز امکان حضور و بیان آزاد ندارند.

۲. عدم باور به امکان موفقیت فعالیتهای جمعی و ارجح بودن منافع فردی بر آرمانهای جمعی:

این معضل معضلی است که تمام جامعهی ایران را درگیر خود ساخته است. حافظهی تاریخی مردم ایران حداقل در دوران معاصر مملو از شکستهای تلخ و به نتیجه نرسیدن فعالیتهای جمعی میباشد. انقلاب مشروطه و آرمانهای بر باد رفته آن، دولت اصلاحات و وعدههای کذب آن، اصولگرایان که همواره در حکم گزینه بدتر ظاهر میشوند و ابزار قانعکنندگی اصلاحات شدهاند و اتفاقات و جریانات فراوان دیگر که تاریخ معاصر ایران را به تاریخ شکستهای پی در پی و حسرتهای تلخ تبدیل کردهاند.

مردمی با چنین تاریخی دیگر توان امیدوار بودن را ندارند، دیگر نمیتوانند به شکل جمعی رویاپردازی کنند و آیندهای بهتر را تصور نمایند، دیگر نمیتوانند به صورت جمعی برای هدفی مشترک گام بردارند. چنین مردمی یا سراغ الگویی در گذشته میروند و از خلق آیندهای متفاوت کاملا عاجزند یا به طور کل دغدغههای جمعی و جامعه را فراموش کرده و فقط به فکر لذت و منافع شخصی خود میباشند، آنچه که امروزه به عینه در جامعهی خود شاهد آن هستیم.

جوانانی که در جستجوی لذت در دام تبلیغات سرمایهداری گرفتار شدهاند و با مصرفگرایی دنبال لذتی هستند که به واسطهی سرخوشی آن از معضلات اجتماع و عذابوجدان ناشی از مشاهده آنها و تفکر به آنها فرار کنند.

همین امر سبب شده تا اکثر دانشجویان نه تنها به فعالیتهای هویتطلبانه بلکه به هیچ نوع فعالیت دانشجویی رغبتی نداشته باشند و بیشتر درگیر مسائل شخصی خود باشند.

۳. نوع ارتباط فعالین دانشجویی با فعالین خارج از دانشگاه:

متاسفانه یکی از نقاط ضعف بارز فعالیتهای دانشجویی هویتطلبانه در آزربایجان حداقل تا پنج سال پیش عدم توازن در ارتباطات برون دانشگاهی و ضعف در برقراری ارتباط سالم با فعالین برون دانشگاهی میباشد.

ارتباط فعالین دانشجویی با فعالین هویتطلب خارج از دانشگاه به جز موارد نادر عموما دو شکل متفاوت داشته است یا ارتباط به نوعی رابطه مرید مرادی مبدل گشته است و استقلال فعالین دانشجویی زیر سوال رفته است یا به طور کلی قطع رابطه با بیرون از دانشگاه و انزوا طلبی مورد توجه قرار گرفته است که هر یک به طریقی تاثیر منفی خود را بر فعالیتهای دانشجویی گذاشتهاند.

مهمترین آسیبی که نوع اول رابطه بر فعالیتهای دانشجویی وارد کرده است، تضعیف انسجام فعالیتهای دانشجویی و ایجاد تنش بین فعالین دانشجویی بوده است و گونه دوم که به نوعی عدم رابطه میباشد انزوای فعالین دانشجویی و ضعف خلاقیت و بنیانهای فکری را به همراه داشته است.

۴. عدم وجود هدف مشخص و ضعف در آرمانگرایی:

جریان هویتطلبی به طور عام و فعالیتهای دانشجویی به طور خاص بر بستر فعالیتهایی در زمینههای ادبیات و تاریخ شکل گرفتهاند، لکن کیست که نداند مطالبات هویتطلبانه جز با داشتن آرمان سیاسی و اهداف سیاسی مشخص قابل دسترسی نیست؟

درست است که بخش اعظمی از عدم دسترسی به چنین آرمانی ناشی از فشارهای موجود بر فعالیتهای هویتطلبانه است. اما قصور دانشجویان هویتطلب در تلاش برای خلق فضا و ایجاد گفتمان غیر قابل انکار است.

متاسفانه از زمان پروفسور «محمدتقی زهتابی» و «دکتر جواد هیئت» فعالیتهای دانشجویی همچنان بر پاشنههای قدیمی میچرخد و درست است که در آن دوران هر گونه فعالیت فرهنگی نوعی تابوشکنی و خلق فضا محسوب میشد اما ادامه همان تیپ فعالیتها متاسفانه حتی با کیفیتی نازلتر تاکنون چیزی جز از دست دادن فرصت و پسرفت محسوب نمیشود و ادامه همین نوع فعالیتها گامی رو به جلو محسوب نمیگردد.

با توجه به موارد ذکر شده سوالی که پیش میآید، این است که آیا اصلا فعالین هویتطلب عاملیتی دارند؟ آیا اصلا فعالین هویتطلب توان ایجاد حرکتی قوی در دانشگاهها را دارند؟ حرکتی که توان تغییر و به کرسی نشاندن مطالبات خود را داشته باشد.

در پاسخ به این پرسشها باید گفت اگر چه جریان هویتطلبی در دانشگاهها با ضعف مواجه است اما پتانسیل بالقوه قویای دارد که یقینا در صورت استفاده از آن به عامل تعیین کننده تبدیل میشود.

این قدرت بالقوه دو منبع و دلیل اساسی دارد. اولی تکیه جریان هویتطلبی بر حس ناسیونالیزم [تورکان] آزربایجانی و توان بسیج گسترده آن با توجه به این حس ناسیونالیزم است.

عامل دوم عدم پاسخگویی به مطالبات آزربایجانیان طی سالیان از جانب حکومت و بایکوت و نادیده گرفتن آن از جانب سایر جریانات سیاسی کشور است. لذا جریان هویتطلبی به عنوان اصلیترین جریان مطالبهگری برای اکثر آرربایجانیان از جایگاه ویژهای برخوردار است.

راهکار استفاده از این قدرت بالقوه و دمیدن روحی تازه بر فعالیتهای دانشجویی فارغ از متد و روش باید دو اصل کلی و ظاهرا متناقض را رعایت کند:

۱. آرمانگرایی و داشتن آرمان سیاسی

۲. در هم آمیختن با جریانات مطالبهگر اجتماعی و تلاش برای پاسخ دادن به مشکلات اقشار متفاوت جامعه

جریانات دانشجویی هویتطلب برای گذار از مرحله فعلی و استفاده از توان تاثیرگذاری بالقوه خود ناگزیر به بیان مطالبات خود در قالب خواستهای مشخص سیاسی میباشند. از طرفی چون به عنوان هویتطلب از هویت یک ملت سخن میگویند ناگزیر به دفاع از حقوق آحاد مختلف ملت [توزک] آزربایجان اعم از کارگران، کودکان، زنان ومیباشند و این دفاع نهتنها در مقام حرف بلکه باید در مقام عمل خود را نشان دهد. در غیر اینصورت چیزی جز ریاکاری و دروغ نیست و باورپذیر نخواهد بود.

لذا جریان هویتطلبی باید بتواند چنان اهداف سیاسی برای خود مشخص کند که هم حافظ مطالبات اساسی جریان هویتطلبی و هم دفاع کننده از حقوق اقشار مختلف جامعه آزربایجانی باشد. 

برقراری چنین توازنی در هدفگذاری آینده فعالیتهای دانشجویی میتواند روزنه امیدی به ایجاد تحولی اساسی و سازنده در روند یکنواخت فعالیتهای دانشجویی هویتطلبانه باشد.

 عیسی عزیزی بالابیگلو

haray
ADMINISTRATOR
PROFILE

یازیلار

سون یازیلار

باش یازارلار

چوخ سئویلن لر

ویدیولار

  • https://carina.streamerr.co/stream/ozharay
  • Haray Radio