یک صد سال، در ایران، تبلیغ کرده و به همه اقشار، طبقات و ملل باورانده اند که جوامع، حرکت های اجتماعی، اقشار و طبقات اجتماعی در فعالیت های اعتراضی، فعالیت های سیاسی، و … نیازمند رهبری و تحزب نیستند. چرا که هر شخصی، خودش، یک رهبر است.
یعنی، در سایه این سیاست، رهبران ایران، چه در زمان پهلوی ها و چه در زمان جمهوری ملایان پانفارس، احزاب و رهبران حزبی و رهبران سیاسی آینده را خود تربیت کرده اند و تربیت خواهند کرد. ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لر، کرد و … حق نخواهند داشت که احزاب مستقل ملی و رهبران ملی متعلق به ملت خودشان را تولید و تربیت بکنند.
در نتیجه، همیشه در زیر سایه رهبری پانفارسیسم بسر خواهند برد و به پانفارسیسم خواهند باخت.
آن ها، نه تنها به مردم عادی، بلکه به دانشگاهیان و طبقات به ظاهر روشنفکر، نویسنده، رهبران احزاب پانفارس (سراسری) تلقین کرده و باورانده اند که هر کس، به تنهایی و خودش، یک رهبر است. به تولید، نشر و باز نشر این توهم روانشناسانه، دامن زده اند.
آن دو رژیم توانسته اند، به این وسیله، ضرورت کار حزبی، تشکیلاتی و داشتن رهبر یا سیستم رهبری در میان ملل غیر فارس در ایران و در میان کارگران، معلمان، دانشجویان، ملایان، پزشکان، مهندسان، وکلا و … را تقبیح کرده و از اتحاد و همبستگی افراد و آن جوامع، برای تامین منافع ملی و جمعی خودشان جلوگیری بکنند.
در نتیجه، مردم و حتی تحصیل کردگان عالی در ایران، مخالف تحزب، رهبر و سیستم رهبری در میان ملل، اقشار، طبقات و گروه های خارج از دستور و منافع حاکمیت و حاکمان هستند.
در نتیجه، همه ملل، اقشار و طبقات اجتماعی غیر دولتی و غیر حاکمیتی، از مدیریت حرکت ها و خواست های اجتماعی و جمعی خودشان، برای رسیدن به اهدافشان، ناتوان مانده اند.
وقتی از مفهوم “رهبر” یا “سیستم رهبری” سخن می گوییم، به مناسبت آشنایی ذهنی افراد، در اذهان اغلب افراد و جوامع ملی، “شاه با قدرت مطلق” و “ولایت مطلقه فقیه” متبلور می شوند. این دو سابقه و تجربه تاریخی از رهبر و سیستم رهبری، در ایران یک صد سال اخیر، اغلب ما را از تفکر در باره رهبر و سیستم رهبری متنفر و دور می کند.
یعنی ما در اذهان خود، با چند تجربه ناموفق تاریخی-سیاسی از نقش و جایگاه کنترل ناشده رهبر و سیستم رهبری رو برو هستیم که همان تجربه های نا خوشایند، عامل بازدارنده ای در مقوله تفکر به رهبر و سیستم رهبری هستند.
آن تجربه های ناموفق و تلقین های تبلیغاتی آن دو سیستم رهبری مستبد و دیکتاتوری، اجازه نمی دهند تا ما به تفکر در باره تولید رهبر یا سیستم رهبری ملی-بومی بپردازیم. چون از تکرار خطا می هراسیم.
آیا تربیت و پرورش رهبر و سیستم رهبری اجتماعی در میان مردمان و بخصوص در میان ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لر، کرد و … یک ضرورت تاریخی-اجتماعی-سیاسی است یا همان طور که حاکمان شاه و ملا تلقین کرده اند، هر کس، بشخصه، در جامعه، یک رهبر است و نیازی به رهبر و سیستم رهبری ملی-بومی نیست؟
چرا جوامع ملی، طبقات و اقشار اجتماعی، از تفکر به تولید رهبران ملی خود فاصله گرفته اند و می هراسند؟
رهبر و یا سیستم های رهبری در چه اشکالی دیده می شوند؟ و کدام نوع رهبر یا سیستم رهبری نباید مجال و فرصت رشد و تسلط داشته باشند؟
بستر تولید رهبر یا سیستم های رهبری در کجا است و رهبران چگونه تربیت و آماده می شوند؟
چرا ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لر، کرد و … در ایران یک قرن اخیر، توانایی تولید رهبر یا سیستم رهبری خارج از اراده حاکمیت شاه تاجدار و شاه عمامه دار را نداشته اند؟
یعنی، چرا رهبران، در ایران کنونی، از ملت حاکم (فارس) که برخی آن ها را اشغالگر می نامند، بیرون می آیند و ملل غیر فارس، اقشار و طبقات اجتماعی، از تولید رهبران مورد نظر خود عاجز هستند؟
در نبودن رهبر و سیستم رهبری ملی، نقش و جایگاه رهبر یا سیستم رهبری در میان ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لر، کرد و … چگونه پر می شوند؟
چرا شاه و ملا تبلیغ و تلقین کرده اند که برای جوامع ملی و طبقالت اجتماعی رهبر یا سیستم رهبری ضرورت ندارد؟
چرا ما، ملل، طبقات و اقشار اجتماعی، از نظر روانی پذیرفته ایم که رهبر یا سیستم رهبری قبیج و زشت است و ما نباید رهبر یا سیستم رهبری ملی خودمان را تولید بکنیم؟
در نبود رهبر و سیستم رهبری، حقوق و خواست های ملل و جوامع، طبقات و اقشار اجتماعی چگونه تامین و تظمین می شوند؟ یا چگونه به اهداف جمعی سر و سامان می دهیم و دست می یابیم؟
آیا امکان جلوگیری از تسلط رهبران دیکتاتور و فاسد وجود دارد؟
در کجا و در چه شرایطی می توان از توالی و بازتولید رهبر یا سیستم رهبری دیکتاتوری یا فاسد جلوگیری کرد؟
چگونه می توان به مردمان متوهم و قربانیان پروپاگاندای یک صد سال اخیر که از رهبر و رهبری، تجربه شیرین و آرزومندانه ای نداشته اند و ندارند، تفهیم کرد که نمایندگی روستا، شهر، به ثمر رساندن خواست ها و اعتراضات کارگریان و معلمان، دانشجویان و دیگر اقشار و طبقات اجتماعی، نیازمند رهبر یا سیستم رهبری است؟
چگونه باید به افراد توضیح داد که مقام ها و پست های مدیریتی در ادارات و سازمان های دولتی و غیر دولتی، شهرداران، بخشداران، فرمانداران، استانداران، وزراء، ریاست جمهوری، رهبر یا شاه، نمونه هایی از رهبر و سیستم رهبری هستند و جوامع بشری در شرایط و زمان کنونی، نمی توانند از شر وجودی آن ها خالی باشند؟
لذا باید، ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لر، کرد و … کارگران، معلمان، کشاورزان، بازاریان، دانشجویان، اساتید دانشگاهی، ملاها، پزشکان، مهندسان، مکانیک ها، نجارها، آهنگران، قالیبافان و … سندیکاها، اتحادیه ها، احزاب ملی خودشان را تولید و پرورش داده و رهبر یا سیستم رهبری خودشان را تولید بکنند تا بتوانند از دولتی که هر روز به میزان قدرت خود می افزاید و از حقوق ملل، اقشار و طبقات می دزدد، جلوگیری بکنند؟
انصافعلی هدایت
تورنتو – کانادا
نهم (09) ماه می 2019
edayat222@yahoo.com
تورنتو – کانادا
نهم (09) ماه می 2019
edayat222@yahoo.com