این روزها در خبرها از سیاست دولت چین درباره جداسازی کودکان تورک اویغور میشنویم که از والدین خود جدا شدهاند و در اردوگاه های اجباری تربیتی نگهداری میشوند. سیاستی که سالهاست به قصد نابودی فرهنگ و ارزشهای تاریخی–دینی تورک ها در چین انجام پذیرفته و تا حال نیز ادامه دارد.
همین طرح جداسازی فرزندان از پدر و مادر برای تغییر زبان و فرهنگ تورک آزربایجانی نیز ازسوی به اصطلاح منورالفکران نژادپرست آریامهری در ایران مطرح بود و هست که عینا دولت چین امروزه به بهانه مسلمان بودن و تورک بودن در چین بکار میبرد.
در ایران آریایی و شیعه زرتشتی نیز این روند غیر انسانی را در رفتار و کردار صدها تحصیل کرده و از فرنگ برگشته و قلم بدست وابسته همچون دکتر محمود افشار، محمد علی فروغی، ذبیح الله صفا، دکتر جواد شیخ الاسلامی ها و طباطبایی ها می توان مشاهده نمود.
اساسا سیاست یک ملت یک زبان یک فرهنگ نتیجه تاثیر این اعمال، کردار و سیاست های این قشر در ایران بود که تا حال نیز این سیاست ها در جمهوری به اصطلاح اسلامی به شدت تمام ادامه دارد.
شیخ الاسلامی یکی از آن چهره هایی بود که اعتقاد داشت زبان تورکی و عربی خطرناکتر از دیگر زبان های موجود در ایران است که نباید خطر این دو زبان را دست کم گرفت.
شیخ الاسلامی باور داشت که ترویج زبان فارسی در آزربایجان و محو زبان تورکی اگر با برنامهای دقیق پیش برود ؛ قادر است ظرف پنجاه یا شصت سال آینده زبان و فرهنگ مردم تورک را از ایران پاک کند.
بر اساس همین باورهای نژاد پرستانه، وی در کتاب “زبان فارسی در آذربایجان ” می نویسد : « اگر زبان ترکی توانسته باشد زبان زیبای آذری را در مدّتی کمتر از هفتاد سال از صحنه تفوّق بیرون کند، با بودن رسانه های مقتدر گروهی و امکانات آموزشی وسیع که در دسترس زمامداران قرن کنونی در هر کشوری هست، میتوان زبان فارسی را در عرض مدّتی مشابه (مثلاً پنجاه یا شصت سال) به نفوذ و گسترش سابقش رساند و با رخنه دادن آن به عمق شهرها و روستاهای آذربایجان و زنجان، این مشکل ملّی و سیاسی را برای همیشه حل کرد.
او خواهان برنامهریزی دقیق و زمانبندی مناسب و مدیریت مستمر برای اجرای این برنامه ها برای انهدام و اضمحلال زبان تورکی در ایران بود.
او در همین کتاب ادامه می دهد : « در جزء وسایلی که برای کامیابی در این زمینه میتوان بهکار برد؛ تأسیس کودکستانهای مجانی و یاددادن زبان فارسی به عنوان زبان نخست به کودکان شهرنشین و روستائی استانهای آذربایجان و زنجان و خوزستان است، چون زبانی که از بچگی در ذهن اطفال ملکه شد؛ دیگر به این زودی مغلوب زبانهای محلّی نخواهد شد.
جواد شیخ الاسلامی پیشنهاد میدهد که نوجوانان و جوانان آزربایجانی و زنجانی و خوزستانی را از خانواده های خود جدا کرده و به خانواده های فارس زبان بسپارند تا از این طریق این خانوادهها نوجوانان و جوانان در آینده فارس زبان بار بیایند.
او می افزاید: می شود جوانان کم سال آذربایجانی و زنجانی و خوزستانی؛ اعمّ از دختر و پسر را به سیستم مبادله جوانان که در اروپا مرسوم است؛ برای یکی دو سال در خانواده های محترم فارسی زبان که زبان متداولشان فارسی باشد؛ به عنوان مهمان پذیرفت و از این راه به ترویج و تحکیم زبان فارسی میان این گروه سنّی (۱۲–۱۶ سال) کمک نمود.
همانطور که پیداست روش اجرایی و پیشنهادی او برای محو زبان و فرهنگ تورکی و عربی کاملا فاشیستی و نژادپرستانه است که نام امروزی اش “نسل کشی فرهنگی زبانی ” نام دارد.
خوشبختانه از دوره جنگ جهانی دوم نه رضاشاه و نه فرزندش نتوانستند ثبات کامل سیاسی اجتماعی اقتصادی و مشروعیت خود را برسرتاسر کشورایران حاکم کنند تا بتواند قاطعانه و مقتدرانه سیاست جدایی فرزندان تورک و عرب و بلوچ و کرد را اجرا و کودکان را به مناطق فارس نشین اعزام تا در دامن خانواده های اصیل آریایی فارس زبان پرورش یابند.
اما متاسفانه با پول و ثروت سایر ملل در ایران توانستند با سیاست ها و شیوه های متفاوت تری مثل تحقیر و توهین بی حد و حصر در مدارس، در کتب درسی، آموزشی، دانشگاهی، تولیدات فرهنگی با ایجاد برنامه های به ظاهر طنز در صدا وسیما صدمات جبران ناپذیری به مادیات و معنویات دیگر ملل بزنند و با تغییر نام های جغرافیایی سرزمین های مناطق غیر فارس نشین موفق به نسل کشی زبانی فرهنگی این ملل موفق گردند.
این سیاست آسیملاسیون و تهاجم همه جانبه فرهنگی امروزه هم با اجرای طرح هایی چون بسندگی زبان فارسی با امکانات و حمایت های دولتی توسط ماسون هایی همچون حداد عادل –رئیس فرهنگستان زبان فارس– و صادق لاریجانی ها، علی اکبر ولایتی ها و در راس این ها سید علی خامنه ایی با اشکال و شگردها و نام های مختلف ادامه و دوام دارد.
حال با کمی دقت می توان به راحتی دریافت که سیاستهای امروز دولت کمونیستی چین در قبال تورکان مسلمان اویغور دقیقا همان سیاست های رژیم آریایی و شیعه زرتشتی در قبال تورکها، عربها و بلوچ های مسلمان است.
لازم به ذکر است که یاد آوری شود که ایران هیچگاه به خاطر منافع و روابط اقتصادی– سیاسی با کشور چین حاضر نشده سیاست های سرکوب گرانه و قتل عام وحشیانه و نیز نسل کشی انسانی علیه تورک های اویغور مسلمان چین را محکوم نماید و از تورکان مسلمان در چین حمایت کند.
همچنان که در کشتار مسلمانان در قره باغ آزربایجان شمالی توسط ارمنستان و کشتار مسلمانان چچنستان در فدراسیون روسیه نیز روزه سکوت به نفع اعمال ضد بشری دول مذکور گرفته است.