خبرگزاری آناتولی در مصاحبه با یک کارشناس ایرانی درباره دلایل سیاهنمایی گسترده رسانههای فارسی زبان و طیفهای مختلف ایرانی به عملیات چشمه صلح پرداخته است.
علیرضا اردبیلی، کارشناس مسائل ایران و منطقه خاورمیانه و مدیر سایت تحلیلی تریبون در گفتوگو با آناتولی به چرایی سیاه نماییهای وسیع رسانه های داخلی و فارسی زبان خارجی علیه عملیات ضد تروریستی تورکیه در شرق فرات و همچنین عدم حمایت ایران از این عملیات که در راستای رفع تهدید مشترک برای دو کشور می باشد، پرداخته است.
– دلیل انتقاد و سیاه نمایی گسترده رسانه های فارسی زبان علیه عملیات چشمه صلح ترکیه چیست؟
«به نظر میرسد که بخش مهمی از جامعه ایران، گرفتار نگاهی منفی به جهان است و بیش از آنکه دغدغه منافع خودش را داشته باشد از گرفتاری ديگران دچار ذوق و شوقی کودکانه میشود. اين “بخش مهم” در همه سطوح پراکنده بوده و از ميان دولتيان و مذهبيان تا سکولارها و اپوزيسيون و نيروهای موسوم به اصلاح طلب و محافظه کار. حتی در جريان بمب گذاریهای پ ک ک و داعش در نقاط مختلف تورکيه، در فضای مجازی و برخی رسانه ها شاهد حمایت هایی از این بمب گذاریها بودیم.»
– با آنکه گروه تروریستی پ.ک.ک که به نام پژاک در ایران فعالیت میکند، تهدیدی مشترک برای ایران و ترکیه است، پس چرا تهران از شاخه این گروه تررویستی در سوریه چشم پوشی می کند؟
«حکومت جمهوری اسلامی ايران و بسياری از مخالفين رنگارنگ آن، با ترور و هر پديده ضدانسانی ديگری، بشرطی مخالفت جدی میکنند که دامن خودشان را بگيرد. مثلا اگر يک فرد حکومتی ترور شود، از نظر نيروهای اپوزيسيون، امر مهمی اتفاق نيفتاده است. يا مثلا وقتی عربستان سعودی در ويرانی يمن مباشرت فعال دارد، برای حکومت جمهوری اسلامی، امری مذموم است اما عين همين کار يعنی معاونت در ويرانی سوريه و کشتار مردم آن کشور، از نظر سران حکومت عادی جلوه داده شده و با القاب مختلفی (چون دفاع از “حرم”) ياد میشود.
از اينرو، حملات شعبه ايرانی پ ک ک بنام “پژاک” به نيروهای نظامی ايران در مرزهای غرب کشور، مسلما از نظر جمهوری اسلامی کار قابل قبولی نيست. اما سازمان مادر اين جريان تروريستی در تورکيه و بخش سوريه ای آن، حداقل به عنوان اهرمهای فشار مناسبی تلقی میشوند که میتوانند ابزار تحقق سياست های منطقهای ايران واقع بشوند.
از ادبيات رايج در ايران در چهل سال اخير، جا افتادن مفاهيمی چون “صدور بحران” به کشورهای رقيب است که به عنوان آلترناتيو مؤثر و راهی ميانبر بهجای “حل بحران” يا “مديريت بحران” تلقی میشود.»
– گروه تروریستی پ.ک.ک و شاخه آن در سوریه (پ.ی.د) چه تهدیدی برای منافع ایران و منطقه دارد؟
«کشورهای منطقه کم و بيش گرفتار ضعف ساختارها و سنت های دموکراتيک هستند. وجود جريانات سياسی مسلح (تروريست)، شانس اندک اين کشورها برای ليبراليزه شدن را بازهم تحليل میبرند و نيروهای محافظه کار جامعه را از عواقب دادن اختيار بيشتر به شهروندان، دچار هراس می کنند.»
– با آنکه عملیات قبلی تورکیه در شمال سوریه (شاخه زیتون و سپر فرات) به نفع منافع ایران نیز بوده، پس چرا در این عملیات ایران از آن حمایت نمی کند؟
«سران ايران و بخش مهمی از اپوزيسيون آن، دچار اين توهم هستند که در صورت وجود مشکلات امنيت در ميان کشورهای همسايه، ايران به سان يک جزيره میتواند ثبات و امنيت اختصاصی خودش را داشته باشد و شايد حتی فکر میکنند که ناامنی و مشکلات امنيتی داخلی و خارجی همسايگان، گزينه ارجح تری از نظر تأمين امنيت برای ايران است. فلذا وجود يک زنجيره ۹۰۰ کيلومتری از تروريست های زير مجموعه پ ک ک در مرزهای جنوبی تورکيه برای سران جمهوری اسلامی و بخش مهمی از مخالفين آن، امر ناخوشایندی تلقی نمیشود.»
– آیا رسانه های ایران در این موضوع مستقل عمل میکنند. یعنی احتمال دارد که دیدگاه رسانه ها متفاوت از حکومت (یا دولت) باشد؟
«ايران يک کشور توتاليتر از نوع کره شمالی يا کوبا نيست و اگرچه آزادی رسانه ها در ايران رعايت نمیشود اما تنوع کافی در ميان رسانه ها و نظرات مطرح در آنها قابل انکار نيست. با اين وجود، موضوعات متعددی در رابطه با سياست های داخلی، منطقه ای و جهانی هستند که همه اين رسانه ها کم و بيش از خط حاکم دولتی تبعيت میکنند. برخورد با همسايگان عرب و تورک ایران هم از اين موضوعات است که هميشه میتوان نگاه نسبتا يکدست رسانه ها را شاهد بود. مکانيزم رسيدن به اين يکدستی میتواند متفاوت باشد.»
– آیا در نگاه به عملیات ضد تروریستی تورکیه تفاوتی میان طیف اصلاح طلب و یا اصول گرای ایران وجود دارد؟
«در نگاه به مدل توسعه تورکيه در دو دهه اخير، تفاوت مشهودی در نگاه نهادهای دولتی، رسانه ها و صاحب نظران ايران وجود دارد اما چنانچه قبلا اشاره کردم، يا داوطلبانه يا در نتيجه تمکين به جبر اعمال شده از سوی سانسور دولتی، نوعی اجماع حاکم است.»
– چنین پروپاگاندای رسانه ای علیه تورکیه و عملیات “چشمه صلح” چه تاثیراتی میتواند بر شهروندان جامعه ایران داشته باشد؟
«فهم درستی از نظر اصول مملکتداری و اداره کشور و يا پديده هايی مثل رابطه آزادی با مسئوليت در ايران، کالای نايابی است. مثلا کمتر کسی نام اصل “انحصار دولتی اعمال خشونت” را که در هر جامعه متمدنی شناخته شده و در عمل، اعمال میشود، شنيده است. بيگانگی با چنين مفاهيم کليدی در حيات هر جامعه متمدنی، امر برخورد با “تروريسم” را از يک اصل غيرقابل عدول اجتماعی، به يک مسئله منفعتی منفی تبديل کرده است. يعنی ترور به صرف صدمه زدن به مخالفين و رقبا (در داخل يا خارج از کشور) میتواند به چيز خوبی تبديل شود يا حداقل به چيزی تبديل شود که میتوان در باره اش، سکوت اختيار کرد.
روشن است که شرايط حاکميت چنين نگاه های ناسالمی، شهروندان کشور اعم از حاکم يا تحت تبعيض و صرف نظر از سهم جمعيتی خود، نتوانند روابطشان را تنظيم کنند. وقتی همه متوليان دستگاه دولت و بخش قابل توجهی از مخالفين آن از تروريسم و حق فعاليت سازمان های تروريستی در کشورهای همسايه دفاع میکنند، شانس کشور خود برای ساختن يک جامعه عاری از ترور را هم کاهش میدهند.»