در دو سه روز گذشته خبری در شبکه های اجتماعی به نقل از سرپرست فرمانداری پارس اباد (موغانشهر) منتشر شده و عکس العملهای فروانی در پی داشته است و خبر این است:
« سرپرست فرمانداری پارس اباد (موغانشهر) از شهرهای مرزی استان اردبیل(شما بخوانید آزربایجان) در جلسه پیشگیری از خشونت، گفته است: “نزدیک به دو هزار نفر کُورد زبان به این شهر مهاجرت کرده و به عنوان کارگر مشغول کار شده اند.” »
بنابر پیش بینی سرپرست فرمانداری پارس آباد(موغانشهر) «به دلیل وجود تفاوتهای فرهنگی بین اهالی بومی و تورک پارس آباد(موغانشهر) و انبوه مهاجرین تازه وارد کُورد، ممکن است در آینده سبب بروز خشونت و ایجاد مشکلات فرهنگی و اجتماعی شود »
لازم به ذکر است در پارس آباد (موغانشهر)کارخانۀ مهمی وجود ندارد اما به برکت رودخانۀ «آراز» و زمینهای زرخیزش دارای استعداد کشاورزی فراوان است و مجموعۀ کشت و صنعت موغان محصولات کشاورزی فراوان و پر سودی تولید میکند. و طبیعتا این مهاجران نیز به عنوان کارگران کشاورزی ویا کارکنان شرکتهای غیر بومی فعال در دشت موغان مشغول به شده اند.
آیا این عجیب نیست ؟؟؟
بومیان دشت مغان از جمله اهالی پارس آباد(موغانشهر) برای اشتغال و امرار معاش در رنچ و عذاب هستند. به خاطر یک لقمه نان آوارۀ اقصی نقاط ایران هستند و در این بین مسیر آسیمیله شدن را طی میکنند.
اگر در پارس آباد(موغانشهر) «کار» هست، چرا برای صاحبان اصلی این سرزمین وجود ندارد؟
واضح است سیاست انتقال شرکتهای کار آفرین و کارگران تورک به مناطق غیر تورک نشین از جمله به مناطق عرب نشین و بلوچ نشین و انتقال کارگران کرد به مناطق تورک نشین بخشی از سیاست آسیمیلاسیون است.
در زمان رضا شاه میرپنج و پسرش هم این سیاست پی گیری میشد. از آنجمله برای تصرف و خارج کردن اراضی حاصل خیز از دست تورکمنها، غیر بومیها را از جمله بلوچهارا به عنوان کارگر کشاورزی به تورکمن صحرا منتقل میکردند و سیستم ستم شاهی از حضور غیر بومیان در تورکمن صحرا حمایت میکرد.
اتنقال برنامه ریزی شدۀ غیر بومیان خصوصا انتقال عشایر بختیاری به عربستان(خوزستان) شق دیگر از همان سیاست برنانه ریزی شده و تحمیل آسیمیلاسیون به تمام اقوام غیر فارس ساکن ایران و فارس سازی آنها بود و هست.