هدف ارمنستان اشغال ارتفاعات تووز بود؛ نقطۀ مشرف بر کریدور پنجاه کیلومتری که رگ حیاتی انتقال انرژی آذربایجان است.
این باریکه محل عبور راهها و لولههاست: راهآهن و شاهراه باکو-تفلیس، لولههای نفت باکو-سوبسا و باکو جیهان، و لولۀ گاز باکو-ارزروم. به عبارت دیگر، تمام شاهرگهای حیاتی جمهوری آزربایجان از طریق این باریکه به تورکیه و اروپا متصل است.
حمله چرا اکنون؟
احتمالا انتخاب این زمان به روابط روسیه با تورکیه مربوط است. زمستان گذشته با سفر اردوغان به کیف روابط تورکیه و اوکراین بازهم ارتقا یافت. آندو در زمینههایی چون تولید هواپیما همکاری دارند و اوکراین موتورهای توربوپراپ و توربوجت موردنیاز تورکیه را تأمین میکند. هرچند که این موتورها اخیرا به تولید داخلی رسیدهاند.
جواب روسیه به این سفر، حملۀ مرگبار رژیم بشار به ادلب بود. اما برخلاف دفعات قبل که رژیم با چنین حملاتی امتیاز میگرفت، اینبار محاسبات پوتین-اسد اشتباه از آب در آمد.
تورکیه که پیشتر به دلیل نگرانی از سقوط هواپیماهای افشانزده با موشکهای روسی مماشات میکرد اینبار ناچار از ریسک و پاسخ شدید بود. چرا که سیوپنج سربازش کشته شده بودند.
پهبادهای ارتش چارهی کار بودند. این پهبادها که سقوطشان ضایعهی بزرگی به شمار نمیرفت، به دوهزار موضع نظامی سوریه حمله و سامانههای موشک پانتسیر روسی را نابود کردند.
جواب آهنین تورکیه موجب عقبنشینی سوریه بدون نازوغمزههای همیشگی شد و نوبت لیبی پیش آمد.
با ورود جدی تورکیه به صحنهی جنگ لیبی، خلیفه حفتر نصف کشور را از دست داد؛ شکست تحقیرآمیزی برای روسیه، مصر و امارات.
پوتین باید این شکست را جایی تلافی میکرد. در لیبی و سوریه زمینه و فرصت مناسبی برای تلافی وجود نداشت. و سرسختی تورکیه در مسئلهی لیبی که موجب لغو سفر همزمان وزرای خارجه و دفاع روسیه به آنکارا شده بود، نشان داد که پوتین نمیتواند با مذاکره از اردوغان امتیاز بگیرد.
پوتین جواب را در ارمنستان یافت که دولتش سرسپردهی موسکو است. احتمالا حمله به تووز، هم جواب شکست لیبی است و هم تضعیف تورکیه از طریق درگیرکردنش در چند جبهه.