هویت ما / اکبر آزاد

هویت ما / اکبر آزاد

تورکان آزربایجان و در ادامۀآن سرزمین آزربایجان موردتهاجم سیستماتیک و برنامه ریزی شدۀ مضاعف، بلکه چندین جانبه قرار دارد. این تهاجم هم از سوی بظاهر دوستان، و هم از سوی دشمنان صورت میگیرد.

 

همانطور که همگان میدانند، این ضدیت با تورکان آزربایجان در ایران از زمان تشکیل دولت قاجاریه خصوصاً جنگهای روسیه- قاجاریه شروع شده و هنوز هم ادامه دارد. زمانی بود فقط دشمنان و بعضی از عوامل خود فروخته در دوران حکومت قاجارها از جمله میرزا یعقوب و پسرش میرزا ملکم و به طور کلی عوامل ماسونی عضو در تاریکخانه و فراموشخانۀ میرزا ملکم، همچنین اغلب اعضای لژهای ماسونی دوران مشروطه و تمام عوامل ریز و درشت رژیم پهلوی نظیر سید حسن تقی زاده، عبدالرحیم خلخالی، سید احمدکسروی، ایرج افشار، نفیسی، اقبال آشتیانی، بهار، قزوینی، محیط طباطبایی، ممتحن و… صدها شخص ریز و درشت دیگر.

رفتارهای تهاجمی این عوامل به تدریج به عادت ثانویه تبدیل و در آموزش عمومی و رسانه های جمعی تثبت شد که هنوز هم ادامه دارد و باز تولید میشود. در دوران معاصر هم افراد نظیر شیخ الاسلامی، حدادعادل، طباطبایی، ولایتی و… ضدیت و مخالفت با تورکان را تداوم بخشیده اند.

 

علاوه بر اینها باید تأکید کرد که تمام جریانهای چپ و کمونیستی متأثر از اردوگاه شوروی و چین کمونیست هم، به شیوه خود و در قالب الفاظ و عبارات به ظاهر انقلابی و در عمل همسو باجریانهای ماسونی فوق الذکر، با زبان و فرهنگ تورکی ضدیت میکردند و کمابیش همچنان ضدیت میکنند.

دلیل عمده این ضدیتهای کمونیستهای ایرانی با عنصر تورک و زبان و فرهنگ تورکی، علاوه بر پرورش یافتن در چهارچوب آموزش عمومی حاکم؛ تبعیت از سیاستهای روسیۀشوروی و چین کمونیست بود.

تضاد روسیۀشوروی و چین کمونیست با خلقهای تورک منطقه دو دلیل عمده داشت و دارد:

۱-کینۀشکستهایی دارندکه روسها و چینیها در طول تاریخی از امپراتوریهای تورک متحمل شده بودند.

۲-اختلاف منافعی که روسیۀشوروی و چین کمونیست با خلقهای تورک تحت سلطۀ و اسارت خود، از جمله با تورکان اویقور، قازاق، قیرقیز، اؤزبک، تورکمن، تاتار، تورکان آزربایجان و… داشتند و دارند.

 

مهاجمان ضد فرهنگ و زبان تورکی، ابتدا و به طور معمول از بیرون برعلیه هویت مردم تورک آزربایجان و موجودیت جغرافیای آزربایجان فعالیت میکردند. این دشمنان از یک سو میگفتند: اهالی آزربایجان بر اثر هجوم قبایل تورک آسیای میانه تغییر زبان داده و تورک شده اند.

مثلاً عده ای میگفتند باهجوم تورکان غزنوی و سلجوقی تورک شده اند. ویا عده ای چنین تبلیغ میکردند که گویا با هجوم مغولها و ایلخانیان ویا استقرار آغ قویونلوها، قارا قویونلوها تورک شده اند، عده ای هم تشکیل دولتهای صفوی، افشار ویا قاجارها و… را سبب تورک شدن اهالی آزربایجان و سایر نقاط ایران میدانستند و میدانند. و حضور تورکان در ایران را حداکثر به زمان استقرار غزنویان و سلجوقیان (حدود هزارسال پیش) مربوط میدانستند و شواهد تاریخی قبل از آنرا نادیده گرفته و انکار میکردند و میکنند.

در حالی که سوابق و شواهد تاریخی حضور تورکان در ایران و آزربایجان به قبل از سلجوقیان بازمیگردد و در پیش از ظهور اسلام هم تا ۷۰۰۰ هزار سال پیش از این به عقب باز میگردد. اینان در حالی که هویت تورکی مردم آزربایجان را انکار میکردند و میکنند؛ یک هویت جعلی تحت عنوان «آذری» جعل و بر آن تأکید داشتند و دارند.

طبق شواهد قطعی، «مبلغان اولیۀ تئوری جعلی آذری» در ایران، تورکیه، کشورهای عربی، هندوستان و… با محافل ماسونی فرانسه، انگلیس، بلژیک، روسیه، آمریکا و… در ارتباط مستقیم و عضو آنها بوده اند ویا بخاطر داشتن روابط گسترده، از آن محافل متأثر بوده اند.

 

هم اینان با ترفندهای گوناگون حدود آزربایجان را نیز تهدید میکردند و میکنند. ترفندهایی که به تدریج نام آزربایجان را از اطلاق به اراضی تاریخی ای که همیشه آزربایجان نامیده شده اند و در کتب مختلف تاریخی و جغرافیایی ثبت است، حذف میکردند و میکنند.

 

بخشی از اراضی تاریخی آزربایجان براساس تغییر مرزهای سیاسی در تقریبا دویست سال اخیر و قرارگرفتن در ترکیب کشورهای عراق، تورکیه، ارمنستان، گرجستان و روسیه، نام آزربایجان را از دست داده است. حتی در بعضی موارد ترکیب جمعیت در این اراضی را نیز تغییر داده اند. مانند تغییر ترکیب جمعیت در مناطق تورک نشین عراق، ارمنستان، روسیه و….

 

آن قسمت از آزربایجان هم که در ترکیب ایران باقی مانده، در قالب تقسیمات متعدد کشوری، در ترکیب استانهای اردبیل،گیلان، زنجان، تهران، مرکزی، همدان، اصفهان و کردستان قرار داده شده و عملاً نام آزربایجان از آن اراضی حذف شده است.

البته برای رفع چنین تعدیاتی یک راه حل حداقلی و نسبی وجود دارد:

با در نظر گرفتن مرکزیت تبریز؛ تمام اراضی که به طور پیوسته با تبریز قرار دارند و در بین مردمان ساکن در آن اراضی، فرهنگ و زبان تورکی آزربایجانی جریان دارد، آزربایجان محسوب میشود. متأسفانه در بخشهایی از این گونه اراضی آزربایجان، ترکیب جمعیت با تحمیلات گوناگون تغییر داده شده و مشکل مضاعف گشته است که لازم است از این زاویه به حدود تاریخی آزربایجان که در کتب تاریخی مختلف ثبت و ضبط شده است، تأکید شود.

همچنین این را نیز باید در نظر داشت که تورکان آزربایجان با سایر تورکان ساکن ایران که به دلایل تغییر ترکیب جمعیت دربعضی از اراضی، مهاجرت ویا وجود بعد مسافت که از سرزمین آزربایجان فاصله دارند ویا به گویشی متفاوت با گویش تورکی آزربایجانی تکلم میکنند، برادری زبانی و فرهنگی دارند و سرنوشت همۀ تورکان ساکن ایران خواهی – نخواهی جدا نیست، بلکه به هم پیوسته میباشد! البته در درجۀ اول لازم است تورکان هرمنطقه ای در ایران، خودشان برای حفظ هویت خود به طریق اصولی، مسالمت آمیز و به دور از خشونت بکوشند و در عین حال همبستگی و غلایق خود با تورکان سایر مناطق را فراموش نکنند.

 

اشاره شد در گذشته عده ای از بیرون موجودیت تورکان ایران را، خصوصاً تورکان آزربایجان را مورد هجوم قرار میدادند، انکار کرده و زیر سئوال میبردند! اکنون وضعیت دگرگون شده و هجمه ها مضاعف بلکه چندین برابر شده است. یعنی علاوه بر اینکه حمله های عوامل بیرونی ضدتورک و ضد آزربایجانی به قوت خود باقیست. عده ای هم پیدا شده اند که از درون تورکان آزربایجان و موجودیت آزربایجان را مورد حمله قرار میدهند و خواسته یا ناخواسته در صدد متزلزل کردن صفوف نسبتاً منسجم تورکان آزربایجان هستند.

اینان بطور عمده به دو دسته بزرگ تقسیم میشوند:

1-کسانی که به ظاهر بر عنصر زبانی تأکید دارند و عملاً سعی میکنند عنصر آزربایجان را کمرنگ کنند.

2-کسانی که بر سرزمین آزربایجان و زبان«آذری» تأکید دارند و سعی میکنند زبان و هویت تورکی را کم اهمیت جلوه دهند.

 

کسانی که به ظاهر بر هویت و زبان تورکی در ایران تأکیدمیکنند، نقش آزربایجان و تورکان آزربایجان را که بعنوان نیروی محرکۀ موجودیت تورکان ساکن ایران میباشد، بی اهمیت جلوه میدهند ودر صورت توانستن مایل به حذف آنها از معادلات هستند. سر سلسلۀ این جریان که خود را به  [چته]«تورک ائلی» موسوم میکنند شخص مجهول الهویه ای به نام«مئهران بهاری» میباشد و حدود ۱۰ الی ۱۵ نفر هم به نوعی نظرات و ادعاهای او را تکرار میکنند. اشخاصی نظیر فاهران پورنجفی بالوو(Balov Fahran Purnecefi) بابک جوانشیر(Babək Cavanşir)، گونتای جوانشیر(Güntay Cavanşir= برگوتای ایلتیریش Bergutay İlteriş) و…

 

اینان با نگرش فله ای به موجودیت تورکان ایران، «اقوام تورک» ساکن ایران را صرفاً بعنوان «تورک»معرفی میکنند و خصوصیات زبانی، فرهنگی، دینی، تاریخی و فاصلۀ جغرافیایی محل سکونت آنان را بی اهمیت جلوه میدهند.

 

پر واضح است همانطور که تورکان در تورکیه، تورکمنستان، قیرقیزستان، اؤزبکستان، قازاقستان، افغانستان و… دارای ویژگیهای خاص خود هستند و لازم است از سوی دیگر تورکان به رسمیت شناخته و محترم داشته شود؛ تورکان ساکن در مناطق مختلف جغرافیای سیاسی ایران هم دارای ویژگیهای خاص خود هستند و باید از سوی همه محترم شمرده شوند. مبلغان[چته]«تورک ائلی» با کم اهمیت جلوه دادن و انکار ویژگیهای تورکان ساکن در مناطق مختلف ایران، یک هویت انتزاعی برای آنان تبلیغ میکنند و در عمل با تبلیغات خود سرعت آسیمیلاسیون همۀ تورکان را افزایش میدهند.

 

در کنار مبلغان جریان[چته]«تورک ائلی» بعضی از دیگر جریانات هم به نوعی وبه ظاهر با تأکید بر عنصر تورک سعی دارند از اهمیت منطقۀ تورک نشین آزربایجان بکاهند و «یک هویت انتزاعی برای تورکان ایران» تبلیغ میکنند که در عمل همان نتیجه جریان [چته]«تورک ائلی» حاصل میشود و به روندآسیمیلاسیون تورکان در ایران، سرعت میبخشد.

یکی از جریانات شاخص مبلغ این تفکر، تشکیلاتی بنام « اتحاد دمکراتیک آزربایجان- بیرلیک» میباشد که آقای یونس شاملی و همکارانش در آن متشکل هستند. این تشکیلات در عین حال که منسوبیت به آزربایجان را در نام خود دارد، ولی عملا سعی دارد آزربایجان و تورکان آزربایجان را کم اهمیت جلوه دهد.

 

در نقطۀمقابل جریان [چته] «تورک ائلی» و تشکیلات « اتحاد دمکراتیک آزربایجان- بیرلیک» کسانی فعال هستند که بر آزربایجان، آزربایجانی، آزری و آزربایجانجا تأکیددارند. زبان تورکی عمومی و رایج در آزربایجان را به اصرار «زبان آزری» مینامند و استدلالشان اینست که اگر تورکان آذربایجانی خود را «تورک» معرفی کنند مغضوب اروپا خواهند شد. چون اروپاییها از تورکان عثمانی خاطرۀ خوشی ندارند. در نیتجه اگر تورکان آزربایجانی بر «تورک» بودن نام اتنیکی خود و «تورکی»بودن زبان خود اصرار ورزند، اروپانیان همانطور که برعلیه تورکان عثمانی و تورکیۀمعاصر موضع گیرکرده اند بر علیه تورکان آزربایجانی هم موضع گیری خواهندکرد

. کسان چون آقای حبیب ماکو، دکتر علیرضااصغرزاده و سایرین مبلغ این تفکر تسلیم طلبانه و منفعلانه میباشند. برخلاف نظر اینان؛ ما اگربخواهیم بعنوان یک ملت زنده، بحیات خود ادامه دهیم؛ باید چنان بر هویت اتنیکی و زبانی خود تأکیدو از آن دفاع کنیم که تمام ملت از جمله ملل اروپایی مجبور به تمکین وبه رسمیت شناختن هویت زبانی و ائتنیکی تورکان آزربایجان باشند. ما اگر توانسته ایم در ایران هویت تورکی خود را تثبیت کنیم، در کل دنیا هم خواهیم توانست تثبیت کنیم.

 

موضع دیگری:

کردستان سرزمینی است که در آن اقوام مختلفی از جمله کورد، تورک، لر و… زندگی میکنند. هرگاه بخواهیم کسی را به کردستان منسوب کنیم میگوییم کردستانی واین لزوماً به معنای منسوبیت کردی نیست و میتواند منظور گویند منسوبیت«تورکی» و یا «لُری» نیز باشد. چنانکه کردهای کردستان منسوبیت خود را «کُرد» و زبان خود را «کردی» معرفی میکنند و تورکهای ساکن کردستان منسوبیت اتنیکی خودرا «تُورک» وزبان خودیا «تورکی» معرفی میکنند و هر نمیگویند زبان ما «کردستانی» است !!!

 

آذربایجان هم سرزمینی است که در آن اقوام و اتنیکهای مختلف ازجمله تورک، کرد، تالش، لُر،آسور(آشور)، ارمنی و….! ساکن هستند. هر زمان ما بخواهیم اینان به سرزمین آزربایجان منسوب کنیم میتوانیم هم به آنها به شکل کلی «آزربایجانی» بگوییم ویا بطور مشخص تورک آزربایجانی، کرد آزربایجانی، تالش آزربایجانی،آسور(آشور) آزربایجانی، ارمنی آزربایجانی و… بگوییم.

این بدان معنا است که وقتی میگوییم «آزربایجانی» لزوماً و تنها به معنای «تورک آزربایجانی» نمیتواند باشد و میتواند هر یک از اتنیکها ساکن در آزربایجان را افاده کند. براین اساس، ما حتی «اصطلاح جعلی آذری» را بپذیریم؛ این اصطلاح نمیتواند صرفا به معنای تورکی رایج در آزربایجان ویا به معنای تورکان آذربایجان باشد، چون میتواند به معنای زبان هریک از اتنیکهای ساکن در آزربایجان نیز باشد. همچنین اصطلاح «آزربایجانجا» که برای نامیدن «زبان تورکی آزربایجانی» توسط رژیم کمونیستی استالین ابداع شده بود؛ اصطلاحی غلط است. چون میتواند به معنای زبان هریک از اتنیکهای ساکن در اراضی آزربایجان نیز باشد.

haray
ADMINISTRATOR
PROFILE

یازیلار

سون یازیلار

باش یازارلار

چوخ سئویلن لر

ویدیولار

  • https://carina.streamerr.co/stream/ozharay
  • Haray Radio