۱. اکانتی با عنوان قم_نیوز در توییتر فارسی همزمان با آغاز جنگ در جبهه قره باغ و آزادی برخی از مناطق اشغالی خاک جمهوری آزربایجان توییتهایی را در حمایت دولت ارمنستان منتشر میکند و خبر از شهادت جمعی از مردم مسلمان ارمنستان و اعتراض جمعی از طلاب قم به تجاوزگری دولت آذربایجان میدهد! اکانتی که وابسته به یک خبرگزاری رسمی فعال در شهر قم است و از ظواهر امر برمیآید که نزدیک به طیف مذهبی است.
– از آن سو تلویزیون ایران اینترنشنال هم در این وانفسا برای اینکه از قافله عقب نماند برای تحلیل این مناقشه از یک به ظاهر کارشناس ارمنی دعوت به عمل میآورد که سطح اطلاعات وی آنجایی آشکار میشود که حیدرعلیف را رئیسجمهور آزربایجان میخواند و مواضعی جانبدارانه را در قبال اشغالگریهای دولت ارمنستان اتخاذ میکند و در این بین این رسانه هیچ نیازی نمیبیند تا نمایندهای از جامعه آزربایجان ایران هم در این مصاحبه حاضر باشد.
– اگر چه با اعتراضهای مردمی خبرگزاری قم_نیور در نهایت مجبور به حذف این اخبار و عذرخواهی میشود، اما آنچه که جلب توجه میکند همصدایی بین قم و لندن است، اولی پایتخت ایدئولوژیک ایران و دومی مرکز اصلی رسانهای اپوزیسیون برانداز ایران است، وقتی سخنگویان هستههای سخت قدرت و نمایندگان اپوزیسیون یک سخن را تکرار میکنند. اما این همصدایی نه عجیب است و نه تازه وقتی که پای آزربایجان در میان باشد!
۲. قبل از پیروزی انقلاب ۵۷ تبریز به خونخواهی شهدای قم به پاخاست تا قیام ۲۹ بهمن تبریز در سال ۵۶ صفحه اول انقلاب نام بگیرد، اما سال ۵۸ وقتی تبریز در اعتراض به اصل ولایت فقیه با محوریت حزب خلق مسلمان و آیتالله شریعتمداری به پاخاست قم نه تنها به یاری تبریز برنخاست بلکه عامل اصلی سرکوب بود و طیفی از روحانیون وابسته به قدرت را به جای روحانیت مستقل بر کرسی نشاند و کسوت مرجعیت را هم از دوش او برداشت.
– قبل از آن هم در قضیه تحریم تنباکو و نهضت مشروطه تبریز که صدای حقطلبی و دفاع از حقوق مردم از قم و حوزه علمیه بلند شده بود تبریز قاطعانه و شجاعانه در صف نخست حمایت از این دادخواهی قرار گرفته بود هرچند به وقت ضرورت صدایی از مرکز در حمایت از او بلند نشد.
– این مقدمهای است بر تبارشناسی تاریخ سکوت در ایران چه در نهضت تنباکو، چه در مشروطیت، چه در فرقه دموکرات آزربایجان، چه در انقلاب ۵۷ و چه در خرداد ۸۵! و این تبارشناسی با این مواضع اهمیت دوچندانی مییابد وقتی متوجه شویم که آنها مبداءتاریخی سکوت را هم تغییر دادهاند و هیچ اشارهای به سکوت، حمایت و همدستی مرکز در سرکوب آزربایجان نمیشود.
– با اتکاء به همین تاریخسازی است که آنها خود را همیشه در موضع حقبه جانب دیدهاند و ما را بدهکار! این تلنگری است برای تبارشناسی دوباره تاریخ سکوت در ایران که شاید مهمترین سرفصل آن ۲۱ آذر ۱۳۲۵ باشد یک علامت سکوت بزرگ که نشانهای است از همدستی قم و تهران در سرکوب آزربایجان، روحانیت در کنار دربار و سال ۵۸ باز یک سکوت بزرگ دیگر که ماحصل همکاری قم و تهران است در سرکوب آزربایجان.