دوستی که در موسسه یونس امره تهران مشغول آموزش زبان ترکی بود، میگفت که اکثر اساتید ترکیهای از ما میخواهند تا آنها را به دیدن بنای شیخ صفی اردبیلی ببریم و همواره میگویند: «شاها گیدهلیم، شاها گیدهلیم»
فعالان آذربایجان یکصدم علاقهای را که به حکومتهای تورک پیش از میلاد یا حکومتهای ترک چین دارند به حکومت تورک قیزیلباش صفوی ندارند. این بیمیلی هرچند دلایلی دارد، اما نشانگر عدم شناخت ما از وزن سیاسی صفویه در سپهر سیاسی فعلی است و وزن سیاسی آن حکومتهای تورک مورد علاقه ماها، به گرد صفویه هم نمیرسد.
دولت ایران و ایرانگرایان با درک این اهمیت سعی در مصادره صفویه به نفع خود دارند ولی جمهوری آزربایجان هوشیارانه به اهمیت صفویه پی برده، خود را وارث واقعی آن حکومت معرفی و بافتههای ایرانگرایان را پنبه کرده است. برای همین وقتی کتابی مانند داستانهای اسرارآمیز تبریز منتشر میشود که به گذشته باشکوه آزربایجان در دوره صفویه میپردازد، اینها به هم میریزند و اکثر شخصیتهای سیاسی از آن کتاب استقبال میکنند.
پنچ مرداد در تقویم رسمی ایران، روز بزرگداشت شیخ صفی اردبیلی است. برای همین دیروز از مسئولان حکومتی و استانی اردبیل تا عباس جوادی و مایک دوران (معاون وزیر دفاع آمریکا در دوره جرج بوش) از شاه اسماعیل یاد کردند.
حکومتیها فقط میگویند که صفویه شیعه بود، در حالیکه آنها پیرو اهل حقیقت و طریقت بودند. ایرانگرایان نیز میگویند که صفویه صرفا تورک نبوده، اختلاطی از همه اقوام بود. عباس جوادی، شاه اسماعیل را اختلاطی از کورد، ایرانی اردبیلی، گیلک، تورک و یونانی شرقی معرفی کرده است. این دکتر کمسواد متوجه نشده که ایرانی اردبیلی و یونانی شرقی نباید همردیف با تبارهایی مانند کورد، تورک و گیلک قرار میگرفت، زیرا اردبیلی بودن جدای از آذربایجانی بودن نیست که مایک دوران بدان اشاره کرده است.