در فارسي به صورت ملي گرايي توركان و همچنين بصورت پانتوركيزم قابل « توٌركچولوك » -لغت توركي
ترجمه ميباشد معمولا در نتيجه تبليغ باستانگرايان فارس، لغت پانتوركيزم به معني ناسيوناليزم افراطي
توركان معني ميشود و در واقع در مقابل پانفارسيزم كه يك جريان با گرايشات نژادپرستانه مي باشد قرار داده
شده است بدين سبب لغت توٌركچولوك را ما با كلمه مليگراييتوركان تعبير ميكنيم و اين جريان در واقع
هدفش تامين حداقل حقوق فرهنگي زباني و اجتماعي توركان مي باشد و اين كتاب به روشني برنامه هاي ملي
گرايي توركان را نشان ميدهد و به عبارتي مانيفست توركان ملي گرا مي باشد.
-ضيا گؤكالپ در سال 1876 در دياربكر به دنيا آمد، تحصيلات خودرا در اين شهر و سپس در استانبول ادامه
داد، در اين دوره او به فعاليتهايآزاديخواهانه و مليگرايانهپيوست و در 1908 در شاخهدياربكر گروه اتحاد و
ترقي به فعاليت مشغول گرديد و در همين زمان روزنامه پيمان را منتشر نمود. مقالات متعددي در اين سالها
را در سال 1923 تحرير نمود، ضيا گؤكالپ در سال 1924 « اوصول اساسي ملي گرايي توركان » نوشت، كتاب
در 48 سالگي وفات يافت و در آرامگاه ابدي خود در سلطان محمود استانبول دفن گرديد.
-خواندن اين كتاب براي هر شخصي كه در زمينه ادبيات توركي، زبان و گرامئر، فرهنگ لغت توركي ويا تاريخ
و فرهنگ توركان كار مي كند لازم مي باشد، گؤكالپ در اين كتاب نحوه جمع آوري فولكلور، نحوه نوشتن
فرهنگ لغات و استفاده ويا ابداع لغات جديد و همچنين چگونگي استفاده از لغات فارسي و عربي، در زبان
توركي را بطور مفصل تشريح مي كند.
-گؤكالپ نظريات اجتماعي ويژه اي دارد به نظر او تئوري كارل ماركس در يكجانبه نگري نسبت به نقش اصلي
نيروهاي توليدي و اقتصاد در حركتهاي اجتماعي اشتباه بوده و نظر دوركيم را در اهميت دادن به موضوع
وايجاد تشكّل ارج مي نهد، او همچنين گروه هاي صنفي مختلف جامعه « تصورات جمعي : كوللئكتيف تصوّرلار »
را بر عكس نظر كارل ماركس نه فقط كارگران در عين حال شامل اصناف و گرو ههاي ديگر اجتماعي ميداند.
-گؤكالپ گروه هاي اجتماعي را به سه دسته كلان، اتحاديه طوايف ونهايتاً ملت ميداند و اعتقاد دارد هر قوم
بايد اين سه مرحله را به نحوي طي كند او به فرهنگ اخلاقي ملت اهميت زيادي مي دهد و بخش هاي مختلف
اخلاق را شامل (اخلاق وطني، اخلاق شغلي، اخلاق خانوادگي، اخلاق جنسي، اخلاق مدني يا اخلاق شخصي،
و اخلاق بين المللي)، ميداند.
-گؤكالپ علم و دانش را جدا از مسئله مليگراييدانسته ولي فلسفه را موضوعي ميداندكه بايد با مليگرايي
توركان همخواني داشتهباشد. و معتقداست هر ملتي كه در بين ملت خود فلسفه قويتر و انسانيتريدارد پيروز
خواهدشد. گؤكالپ فمينيزم، و دموكراسي اوليه را در ميان اقوام و حكومتهاي گذشته توركان جستجو مي كند
و علت پايداري حكومتهاي مقتدر توركان را در احترام گذاشتن به اين دو موضوع مي داند و اعتقاد دارد توركان[ در صورت شناخت
بهتر فرهنگ گذشته خود براحتي به دنياي متمدن قدم مي گذارد. [آذرئل، تابستان 1392