زمانی در کودکی ما آب رودخانه گرگان آنقدر پر بود که بهترین محل برای بازی بچه های روستاهای کنار رودخانه بود، از جمله اوبه پدری من گامیشلی و اوبه مادریم آغزلی (منزل جدم خواجه نفس و…).
بهترین محل تفریح ما شنا کردن در رودخانه، شیرجه زدن از بلندی رودخانه و مسابقات شنا توی رودخانه بود. در آن زمانی که تازه شنا کردن را یاد می گرفتیم بزرگترین دلهره ما هم غرق شدن در آب روخانه بود.
آب رودخانه آنقدر پر بود که بهترین محل سرگرمی بچه ها بود، بچه هایی که حتی اسم پارک را هم نشنیده بودند. ما اولین عروسکهایمان را با گلهای کنار رودخانه ساختیم. اولین سرسره ها را لب رودخانه بازی کردیم و …
سالها گذشت و من هم به گروه آدم بزرگها ملحق شدم و سرنوشت دست مرا کشید و برد به دور از وطن.
یک روز نشسته بودم که دلم برای رودخانه تنگ شد. از دایی هایم در آغزلی خواستم که عکس رودخانه را برایم بفرستند. آهی کشیدند و گفتند:
– آن رودخانه ای که تو می گویی؟ به رویاها پیوسته است. دیگر جز و گل و لای چیزی از آن بر جای نمانده.
عکسش را فرستادند. حیرت کردم. یعنی چطور می توانست آن رودخانه پرآب، خشکیده باشد کف رودخانه آنقدر بالا آمده بود که اگر نمی گفتند این عکس گرکان است باورم نمی شد.
دلیلش را بعدا فهمیدم: چندی از کله گنده ها در سمت شرقی تورکمن صحرا و گلستان سدهایی ساخته اند تا زمینهای خصوصی و مزارع خود را آبیاری کنند و ماهی پرورش بدهند و… و جلوی عبور آب را گرفته اند.
رودخانه لایروبی هم نمی شود و نتیجه این می شود که رودخانه پر جوش و خروش گرگان که زمانی ترنم بهار را در گوش تورکمن صحرا نجوا می کرد امروز به معبری خسته و شکسته تبدیل شده است.
حیرت کردم که چرا مردم ما در برابر این بی عدالتی و محو کردن طبیعت پیرامونشان هیچ اعتراضی نکرده اند و در رسانه ها هیچ صدایی از آنها برنخاسته است.
به عنوان یک تورکمن اخبار خشک شدن دریاچه ارومیه را از برادران تورکمن آزربایجانی خود بسیار می شنیدم و اخبارش را دنبال و با آنها ابراز همدردی می کردم غافل از این که رودخانه خود ما هم خشکیده است.
اخبار خشکیدن رود کارون را می شنیدم و تاسف می خوردم برای آن کارونی که زمانی برایش ترانه ها ساخته اند اما رودخانه گرگان ما در قطره قطره خاطراتمان نگین بسته بود رو به خشکی گذاشته بود و در رسانه های دنیا هیچ انعکاسی نداشت.
و امروز با ورود سال ۱۳۹۸ بارانها و بادهای سهمگین آنچنان بر تورکمن صحرا و خراسان و گلستان یورش آورده اند که آن سدها توان مقابله با خروش سیلها را ندارند. رودخانه های اترک و گرگان لایروبی نشده اند و ظرفیت پذیرش آبها را ندارند.
همانهایی که مسیر حرکت آب مردم را گرفته موجب خشک شدن رودخانه شده اند، به قلع و قمع جنگلهای خراسان و گلستان و تورکمن صحرا نیز دست زده بودند، آن درختهای تنومندی که در برابر سیلها می ایستادند و از سرعت و حرکت آنها می کاستند، دیگر در قید حیات نیستند.
امروز گنبد و آق قلا و کوموش دپه اسیر چنگال بی رحم سیل شده است. احتمال فرو ریختن سدها وجود دارد. حتی بندرتورکمن نیز که کمی دور از مسیر رودخانه و سیلاب است در مهلکه قرار گرفته است.
مسئولین مردم را به ترک خانه هایشان دعوت می کنند. اما تورکمن کجا را دارد که برود؟
برخی از مسئولین دلسوز با دست خالی و امکانات محدود به یاری مردم می شتابند. اما با منطقه ای که کلش را آب گرفته چه می شود کرد: بیش از صد هزار زمین مزوعی زیر آب، دههای روستای بدون برق، راههای مسدود شده بی ارتباط.