گسترش ناامیدی جمعی نسبت به نتایج انتخابات یک اپیدمی جمعی در کل ایران است و مختص شهر یا ارگان خاصی نیست، از نهاد ریاست جمهوری تا ساختمان بهارستان و کرسی شوراهای شهر غباری از یاس و ناامیدی مردم را در برگرفته است.
اتفاقاتی چون حوادث آبان ماه، حادثه هواپیمای اوکراینی، افت شاخص بورس، افزایش نرخ دلار، تورم افسار گسیخته، افسردگی و استرس کرونا، مرگ و میر ناشی از کرونا و ده ها عامل دیگر موجب شده است تا نه تنها رغبتی به انتخابات وجود نداشته باشد، بلکه هرگونه تبلیغ آن را نیز نوعی دهن کجی به افکار عمومی تلقی کنند.
چه بخواهیم و چه نخواهیم این واقعیت جامعه کنونی ماست، اما در این بین برخی شهرها و مناطق فلسفه به کل متفاوتی دارند، از جمله غرب آزربایجان و بخصوص اورمیه و سولدوز در کسب کرسی های مجلس و شوراهای شهر ماهیت متفاوتی دارند.
فعالان مدنی این مناطق نیک می دانند که شرکت صد درصدی یا صفر درصدی این مناطق اثر خاصی در چهارچوب تصمیمات کلان کشوری نخواهد داشت، به واقع قهر سیاسی این چند شهر باعث آری یا نه به کلیت حکومت نخواهد شد.
اولا اینکه این شهرها در مقیاس بسیار کوچکی قرار دارند به نسبت شهرهایی چون تهران، اصفهان، مشهد و تبریز و…، دوما اینکه به دلیل اینکه غالب این مناطق روستانشین یا طایفه ای هستند به نمایندگان قوم و خویش خود با حرارت تمام رای خواهند داد، لذا تحریم انتخاباتی در این مناطق عبث است.
اما اگر تورک ها قهر سیاسی کنند، و کوردها کرسی ها را چه در شوراها و چه در مجلس کسب کنند، آن وقت اتحاد شوم ایرانشهری های در کمین نشسته با این عناصر شروع خواهد شد، آنها فقط به خاطر تورکی حرف زدن شهردار سابق اورمیه، زمین و زمان را در هم دوخته بودند، اکنون فرض کنید اکثریت شوراها هم کورد باشد، آیا دلیل کافی نیست تا نیش تاریخی خود را بر قلب آزربایجان فرو برند؟
با این حال غالبا قهر سیاسی از سوی تورکان این شهرها، خصوصا شهر اورمیه صورت میگیرد، و هرگز کوردهای ساکن این مناطق حرفی از تحریم نزده اند، بلکه به دلیل تبلیغات توهمی و خطرناک گروهک های تندروی کوردی، کوردهای این مناطق انتخابات را فرصتی برای تصاحب خاک آزربایجان می دانند و این مساله به دلیل همراهی جبهه ایرانشهری با آنان تشدیدتر شده و تحریم را خنثی می سازد.
لذا اگر تورک ها در انتخابات پیروز شوند، خوش ببین نباشید، اتفاق خاصی رخ نخواهد داد، آنها چون از فیلتر شدید امنیتی رد میشوند معمولا بلی قربان گو خواهند بود، لذا انتظارات آرمانی از نماینده ها در فضای کنونی توهم است، اما حداقل انتخاب تورک ها با رای اکثریت این پیام را به دشمنان می رساند که “حواسمان به آزربایجان ” هست، همین و بس! و آنها فعلا مجبور به عقب نشینی خواهند شد.
اما اگر تورک ها قهر سیاسی کنند، و کوردها کرسی ها را چه در شوراها و چه در مجلس کسب کنند، آن وقت اتحاد شوم ایرانشهری های در کمین نشسته با این عناصر شروع خواهد شد، آنها فقط به خاطر تورکی حرف زدن شهردار سابق اورمیه، زمین و زمان را در هم دوخته بودند، اکنون فرض کنید اکثریت شوراها هم کورد باشد، آیا دلیل کافی نیست تا نیش تاریخی خود را بر قلب آزربایجان فرو برند؟
خطر در دو چیز است:
یکی ایدولوژی توهمی و بسیار افراطی گروهک های ناسیونالیست کوردی که به هر قیمتی غرب آزربایجان را تکه ی جدا شده برای پازل کردستان توهمی می دانند و دومی همراهی افراطی و برنامه ریزی شده ی باستان پرستان خارجی و ایرانشهری های داخلی با این جریانات.
نیک می دانیم که انتخابات به تنهایی نشانگر هویت یک منطقه نیست، هویت آزربایجان غربی دلیل و سند نمی خواهد، آنجا آزربایجان است و بس، حتی شهری مثل مهاباد که کل شورای شهر آن کورد است باز آزربایجان است! لذا به خودی خود انتخاب کورد یا کوردها خطر نیست.
خطر در دو چیز است:
یکی ایدولوژی توهمی و بسیار افراطی گروهک های ناسیونالیست کوردی که به هر قیمتی غرب آزربایجان را تکه ی جدا شده برای پازل کردستان توهمی می دانند و دومی همراهی افراطی و برنامه ریزی شده ی باستان پرستان خارجی و ایرانشهری های داخلی با این جریانات.
آنها منتظر فرصت هستند تا هویت شهرهای آزربایجان را تغییر دهند، حال با تغییر اسامی خیابان ها و محلات، با تغییر اسامی شهرها و استان ها، با تغییر ماهیت صدا و سیما و سایر ادارات.