ریشه ها و مفهوم “تات و تووال” Tat o Towal در تورکی قشقایی / مسلم رضایی

ریشه ها و مفهوم “تات و تووال” Tat o Towal در تورکی قشقایی /  مسلم رضایی
ریشه ها و مفهوم "تات و تووال" Tat o Towal در تورکی قشقایی مسلم رضایی

ترکیبی به شکل “تات و تووال” و “تات و توواج (؟)” در میان قشقایی ها وجود دارد.

 

اما تات چیست؟ تووال چیست؟

در تورکی قشقایی، تات به معانی “غیرتورک، تاجیک، فارس، روستایی، دهاتی، شهری، غریبه، بیگانه، ناشی، ناآشنا به اصول و رسوم تورک، کسی که منسوبیتی به قبایل و طوایف تورک ندارد، کسی که ترکی نمیداند، گنگ” به کار میرود. معانی مختلف کلمه تات در زبان روزمره و نیز فرهنگ، ادبیات و ضرب المثل های قشقایی وجود دارد. نظیر “تات دئوه گؤرموش” (تاجیک/روستایی/شهری شتر دیده است کنایه از چیز عجیب دیدن، ناآشنا بودن)؛ “تات تات ائدمک” به معنای غریبگی و بیگانگی کردن، صمیمی نبودن، ناشی بازی درآوردن. «اوغلوم کنده گئدن اولدو تاتی دویارددی، قیزیم چؤرگ ائدن اولدو ایتی دویارددی»، ضرب‌المثلی که کند (ده، روستا) و تات با هم به کار رفته است.

 

 

دیگر اینکه در میان مخصوصا نسل مسن تر قشقایی واژه ای به نام فارس و فارسی وجود ندارد. قشقایی ها کلمه “تات/تاجیک” را در معنای “فارس/فارس زبان” و کلمه “تاجیکی” را در معنای “زبان فارسی” استفاده میکنند.

مولوی کلمه تاجیک را متضاد با کلمه تورک به کار برده است: “چستی کن و تورکی کن نی نرمی و تاجیکی، یک حمله و یک حمله آمد شب و تاریکی”.

 

ماذون نیز کلمه تاجیک را به معنای شهری/روستایی/فارس زبان متضاد با کلمه “ائل” به کار برده است: “بیر مدت دیر دوکوهکده قالموشام، بیر طرفه چاخاردایدی سئل منی. زرد و ضعیف تاجیک صفت اولموشام، قورخیرام کی یوودمایا ائل منی”.

 

تات و تاجیک اگرچه در زبان تورکی قشقایی به طور مترادف به کار میروند اما تفاوتهایی نیز باهم دارند. تاجیک به طور خاص اشاره به قوم فارس/تاجیک زبان دارد. تات به طور عام اشاره تورکی ندان، تاجیک/فارس و غیر تورک دارد.

 

همچنان “تات” در زبان تورکی به معانی “الکن، گنگ، نامفهوم، نامانوس و کسی که تورکی نمیداند” نیز هست. از این حیث کلمه “تات” در تورکی، معادل کلمه “عجم” در عربی است. عجم در زبان عرب به معنای گنگ و نیز فارس زبان است. بر این اساس، تات و عجم معانی مشابهی دارند.

لغت “تات” در مفهوم “گنگ، گیج و نامفهوم”؛ در اصطلاح “تته پته ائدمک” در تورکی قشقایی به کار رفته است [تته پته ائدمک: نامفهوم و گنگ صحبت کردن، ناتنظیم حرف زدن، گیج شدن. “تته پته یه دوشمک”: دست و پا را گم کردن، از ترس قادر به تکلم نبودن، ترسیدن]. تات به شکل “تت” در اصطلاح مذکور وجود دارد. “تت” نیز شکلی از تات است که متون قدیمی تورکی به کار رفته است.

در برخی منابع، زبان “دری” خویشاوند یا مترادف تاجیکی/فارسی/عجمی به کار رفته یا نامی معادل زبانهای یادشده معرفی شده است. و جای تامل است شبیه آنچه کلمه “تات” در اصطلاح “تته پته کردن” به کار رفته، کلمه “دری” نیز در اصطلاح “دری وری کردن، دری وری گفتن” به کار میرود.

استفاده موازی و منفی از کلمات “تات و دری” در فرهنگ و ادبیات اقوام ایران، اشاره به قومی بیگانه و زبانی نامانوس دارد. و گروه‌هایی که اکنون زبان تورکها را خارجی و وارداتی میدانند بر اساس فرهنگ ادبیات و حافظه تاریخی اقوام ایران چنین پیداست که خودشان بیگانه و نامانوس بوده اند.

 

به لحاظ تاریخی کلمه تات در زبان تورکی در گذشته های دور نیز کاربرد داشته است.
لغت “تات” در کتیبه های گؤک-تورک (732 میلادی) به مفعوم بیگانه و تاجیک به کار رفته است؛ “تاتینا تگی بونی کؤرو بیلینگ”: حتی تات و بیگانگان اینرا ببینید و بدانید (کتیبه کول تکین، ضلع جنوبی، سطر 12).

در دیوان لغات تورک (1074 میلادی) تات به مفاهیم “بیگانه، کافر، تاجیک/فارس” آمده است: “تات در نزد تورکان واژه ایست برای نامیدن هر کس که [فقط] فارسی بلد باشد. در گویش تخسی و یغمایی کافران که میان اویغوران زندگی میکنند نیز چنین نامیده میشوند. چنانکه میگویند: “تات تاوغاچ” یعنی فارس و چینی. این واژه که نام فارسهاست برای نامیدن چینینان و کافران [فارسی] میان اویغوران نیز به کار میرود (دیوان اللغات ترک ص 408 محمدزاده صدیق1383).

 

سوملیم تات sumlım tat: یعنی عنصر فارس که هیچ تورکی نداند. به تورکی نافهمان دیگر نیز سوملیم sumlım گویند (دیوان اللغات تورک ص 281 محمدزاده صدیق 1383).

 

 

در توضیح فعل “سوملوشدی” چنین آمده: “تات قاموغ سوملوشدی: فارسها همگی به گویش خود تراطن کردند [حرف زدند]. به هر کس دیگر نیز که به غیر از زبان تورکی سخن گوید سوملوشدی، سوملوشور گویند” (دیوان اللغات تورک ص 381 محمدزاده صدیق 1383).

 

از عبارات فوق چنین پیداست که تکلم و سخن گفتن به شکل متعالی، واضح و قابل فهم، در شأن و منزلت زبان تورکی بوده است و برای غیر تورکی از فعل سوملوشماق استفاده شده است.

تات در مفهوم “کسی که زبان تورکی را نمیداند” یکی از مهمترین و در عین حال تامل برانگیزترین و دقیق ترین کاربردهای این کلمه در میان قشقایی هاست. نکته اینجاست که دانستن زبان تورکی یکی از اصول اصلی تورک بودن است. حتی کسانی که به لحاظ تباری تورک هستند اما زبان تورکی را نمیدانند نیز مشمول “تات” میشوند و به صورت “تات اولموش/تات اولموشلار” [بیگانه شده، زبان ما را نمیداند] معرفی میشوند. ازینرو بسیاری از افراد و گروه‌هایی که زبان تورکی را از دست میدهند در واقع فاقد هویت تورک میشوند و از رده مردمان تورک خارج میشوند.

بار و وزن زبانی که بر روی کلمات تورک و تات قرار دارد بسیار مهم و شایان توجه است و اشاره به این دارد که زبان تورکی بخش اصلی و محوری هویت تورکهاست و کسانی کی تورکی نمیدانند در رده تات (بیگانه، غیرخودی، ناشناس) قرار میگیرند.

طبق منابع کلاسیک و معاصر زبان تورکی؛ معانی، کاربرد و بار معنایی کلمه “تات” در بین تورکها تغییر چندانی نکرده است.

درباره کلمه تابغاچ و تووال

در دیوان الغات تورک نام تابغاچ برای ماچین آمده است: “تاوغاچ Tawğaç نام ماچین است. این مکان چهار ماه با چین فاصله دارد. چین در اصل سه بخش است؛

1. چین علیا است که در مشرق است و به آن «تاوغاچ» می گویند.

2. چین وسطی (مرکزی) که سرزمین خطای (ختن) نام دارد.

3. چین سفلی است که «بارخان» نام دارد. و آن کاشغر است. با این حال، اکنون تاوغاچ معروف به «ماچین» است. «خیتای» را نیز «چین» گویند.” (دیوان اللغات ترک ص 268 محمدزاده صدیق1383).

نیز آمده تاوغاچ تیره ای از تورکان است که در این دیار زندگی (چین) زندگی میکنند. و نیز به بنانهای بزرگ و قدیمی نام تاوغاچ داده اند. و از اینجاست که لقب خانان نیز تاوغاچ خان است یعنی دارای سلطنت عظیم و قدیم (دیوان اللغات تورک ص 268 محمدزاده صدیق1383).

کلمه “Tabgaç” که به معنای چین و چینی در کتیبه های گوک-تورک ها در منطقه اورخون به کار رفته است. بیلگه تونیوکوک، وزیر دولت گؤی-تورکها چنین میگوید: من بیلگه تونیوکوک در تابغاچ متولد شدم. در کنفدراسیون قبیله ای Tuo-ba، قبایلی مانند هون، دینگلینگ، قیرقیز، جوجوان، ووهوان و سیانپی وجود داشته است.

سلسله وی شمالی (386-534 پس از میلاد) را تأسیس کردند و تقریباً 150 سال بر چین تسلط یافتند. از این رو تورکها چین را تابغاچ می نامیدند. نام «تابغاچ» تا دوره چاغاتای پسر چنگیزخان در آسیای مرکزی استفاده می‌شد.

جالب اینجاست که نام تابغاچ در کتیبه های گؤگ-تورک برای سلسله تانگ نیز به کار رفته است: “ایلیگ بارچا، تابغاچ ائلینگه کیردی”: دولتها همه، وارد/تابعه خاندان تانگ شدند.

تورکها تا مدتها پس از دوره امپراطوری گؤگ-تورک به استفاده از کلمه تابغاچ به جای چین و چینی ادامه دادند. نام تابغاچ که منابع چینی از آن به عنوان “توپا” یاد می کنند، توسط محمود کاشغری به عنوان «بزرگ، ارجمند» توضیح داده شده و توسط فرمانروایان قراخانی که در دوران او بر جغرافیای ترکستان تسلط داشتند، به عنوان “تفغاچ” استفاده می شده است.

شرق شناس و تورکولوگ مشهور لوئیز بازین، تابقاچ را کلمه ای تورکی دانسته و به معنای مالک و صاحب معنی کرده است [تاب+غاچ]. در حقیقت بخش اول لغت تابغاچ یعنی “تاب” به معنی مال و ثروت است و امروزه در زبانهای تورکی در کلمه “تاوار tavar / داوار davar/ دووارdowar” موجود است.

در تورکی قشقایی کلمه “دووار” به طور خاص به گوسفند و به طور عام به گله، رمه و دام اطلاق میشود. اما در تورکی باستان “دووار” به معنی مال و ثروت است و چون ثروت اصلی تورکها گوسفند و دام بوده است، گوسفند و دام با مال و ثروت مترادف و هم معنا به کار برده شده و معنی اصلی کلمه دووار یعنی مال و ثروت در معنای فرعی دووار یعنی دام و گوسفند مستتر شده است. وگرنه در ترکی برای گوسفند لغت مجزای “قویون” وجود دارد. کلمه “تاوار” به صورت “تاواریش” نیز وارد زبان روسی شده و به معنای هم ثروت، شریک و رفیق است که کمونیستها از “تاواریش” معادل “رفیق” استفاده کرده اند.

طبق منابع چینی، Tabgaç که محمود کاشغری در یک جا به ترک بودن آنها اشاره دارد، بخشی از هیونگ-نو است و موتون (مته خان)، خاقان ماقبل میلاد تورکها را حاکم سابق آنها نیز میدانند. برخی از یافته‌های قوم‌نگاری و زبان‌شناختی از منابع چینی سرنخ‌هایی درباره تورک بودن آنها به دست می‌دهد. برای مثال، وجود تنگریسم (تانری خدای ترکان)، سمبل گرگ، افسانه‌های مهاجرت، احترام به طبیعت کوه و جنگل نشان از اعتقادات تورکی آنها دارد.

در منابع چینی، تابغاچ به اشکال توبا و توپا به کار رفته و قبیله ای از اتحادیه سیینپی [Syenpi] هستند.
در مورد نام تووال باید به این نکته اشاره کرد که طبق آنچه گفته شد در میان اتحادیه اقوام شمالی و تورکها قبیله ای به نام توبا و توپا وجود داشته است. [امروزه نیز در سیبری ترکهایی به نام تووا و توفا وجود دارد].

اما چرا تورکها، تابغاچ ها را همردیف تاتها دانسته و معرفی کرده اند؟

این به دلیل از دست دادن زبان و فرهنگ اصلی تابغاج ها و حل شدن آنها در زبان و فرهنگ چین بوده است.
تابغاچ/تاوغاج از قبایل شمالی چین بوده و در میان اتحادیه اقوام شمالی و تورکها بوده است. مانند بسیاری از قبایل شمالی این قبیله نیز در چین صاحب حکومت شده و به تدریج در فرهنگ چینی حل شده است. و طبق آنچه مرسوم است چون در بسیاری از کشورها نام خاندان حاکم به عنوان نام کشور نیز به کار رفته تا مدتها نام تابغاچ مترادف با چین (چین شمالی) به کار رفته است.

با توجه به گسیختگی فرهنگی سیاسی تابغاچ ها و یا تووال ها از جامعه تورک و پیوستن آنها به صف دشمنان تورکها یعنی چینیها، چنین به نظر میرسد که تورکها؛ تووال ها را همردیف تاتها و در مقام بیگانه و دشمن قلمداد کرده اند و به صورت “تات و تووال” [غیر خودی، بیگانه، اقوام تابعه] نامیده اند.

مورد دیگر اینکه کلمات «تاب، تاو، توو» در هر دو لغت تابغاج و تووال وجود دارد. تبدیل تاب به تاو یا توو در زبان تورکی و سایر زبانها یک تبدیل صدایی قانونمند است.

تاب و توو در لغت تورک به معنی پیچیدگی، خمی، کجی و انحنا است.  توولو (کج، ناراست)، توولاماک (پیچاندن، مجازا گول زدن) در ترکی قشقایی رایج است.

در تورکی قدیم نیز کلمات «تب» (کج، نا راست) و تبلیگ یا ته-ولوگ tävlüg (حیله گر، حقه باز، فریبکار، نا‌ راست) وجود داشته است.
صفت «تپ، تب» هنوز در تورکی قشقایی رایج است و به معانی مختلفی از جمله مویی که نامرتب و کج و معوج شده و قابل شانه کردن نیست به کار میرود.

و مهم تر اینکه در متون و اسناد تورکی قدیم، صفت منفی «تبلیگ،ته-ولیگ» (ناراست، دروغگو، حیله گر و جاعل) برای چینی ها به کار رفته است.

طبق فرمولی که مثالهای آن در زبان تورکی فراوان است از کنار هم قرار گرفتن دو کلمه مترادف اصطلاحی جدید ساخته میشود مانند درف و دول (لوازم آشپرخانه)، یئملی ایچملی، قوش قجیر، چاهی چؤرگ، قیراق بوجاق و …

تات و تووال نیز ترکیبی از کلمات مشابه است که در تورکی قشقایی به معنای بیگانه، غیرتورک، تاجیک و امثالهم میباشد.

اگرچه ارتباط دقیق میان تووال ها با تابغاچ ها به طور قطع مشخص نیست اما ارتباط موازی “تات و تووال” در تورکی قشقایی با “تات و تبغاچ” در دیوان اللغات ترک بسیار واضح است؛ اصطلاحی که با وجود هزار سال فاصله بین آنها هر دو به معنای غریبه، بیگانه، غیرتورک و کسی که تورکی نمیداند می باشد.

 

مسلم رضایی
فیروزآباد، مرداد 1401

haray
ADMINISTRATOR
PROFILE

یازیلار

سون یازیلار

باش یازارلار

چوخ سئویلن لر

ویدیولار

  • https://carina.streamerr.co/stream/ozharay
  • Haray Radio