ماههاست بحث إعلام همه پرسي استقلال در شمال عراق موضوعي جهاني و خبر اول مدياي جهاني و جغرافياي ايران گرديده و طبيعي است حركت ملي ازربايجان را نيز متاثر نمايد. ده ها و شايد صدها مقاله و تحليل ريز و درشت از هر طيف و جرياني را در اين مدت از نظر گذراندم و استدلالات و ارزوهاي موافقان و مخالفان اين حركت را نيز ارزيابي نمودم، انچه كمتر و شايد هرگز در اين حركت بظاهر شتابزده ديده نشد و اهميتي نيز بدان داده نشد بحث چرايي اين حركت بود.
بيشك مسعود بارزاني و تمامي همفكرانش در خصوص مسائل سياسي و منطقه اي انقدرها ناشي و بي تجربه نبودند كه بدون توجه به تاريخ إعلام زمان رفراندوم و جغرافياي اجراي ان بي دقتي نمايند ، ولي چرا اين رفراندوم انجام گرفت ، انهم در خارج از جغرافياي اقليم .
بايستي به چند حركت موازي و مكمل هم در اين راستا دقت نمود. بارزاني ها و حاكمان اقليم شمال عراق دقيقا ميدانستند كه انضمام كركوك و موصل به جغرافياي اقليم بسيار دشوار و چه بسا غير ممكن خواهد بود ،براي اين منظور سناريويي زيركانه و بر مبناي حركتي كاملا خودسرانه و صرفا كاريزماتيك از ناحيه مسعود بارزاني به نمايش در امد. هيچ دولت و حكومتي بجز اسرائيل نيز اين رفراندوم اعلام استقلال را برسميت نشناخت،اما موضوع ديده نشده در اين سناريو انجاست كه چنين حركتي كه حتي برگه هاي رأي گيري ان در تركيه چاپ شده و يا تمامي سفراي مستقر در اقليم از اين جريان خبر دار بوده اند ولي واكنشي جدي در رد ان، انگونه كه در سخنراني سياستمداران و مسؤولان دولتها در بعد از رفراندوم انجام گرفت، صورت نپذيرفت؟ چگونه ممكن است عقل سليمي باور نمايد كه جهان غرب و امريكا با رفراندوم استقلال اقليم مخالف باشد ولي نزديك بيست سال در آنجا سفارتخانه و كونسولگري داشته باشد؟ اين چگونه إقليمي است بدون استقلال از عراق داراي پارلمان محلي،وزارتخانه جنگ،. وزارتخانه أمور خارجه،علوم و قضاييه باشد؟ چطور ممكن است منطقه خود مختاري كه هنوز با دولت مركزي و همسايگانش مشكل سياسي و ارضي دارد بتواند خود سرانه وارد معاملات نفتي و استراتژيك مانند خريد اسلحه و پذيرش مستشار نظامي نمايد ؟
نكته نهفته در اين جريان بسيار مهم و تاريخي است. دولت هاي غربي و در راس ان امريكا براي ارزيابي پذيرش دولتي كوردي در منطقه سناريويي با نمايش خود سري مسعود بارزاني اماده نمودند، اگر مخالفتي نمي شد كه كوردستان متولد ميشد ولي اگر مخالفتي انجام گرفت طبيعي است بارزاني خود سرانه اين كار را انجام داده نشان داده خواهد شد.
بزرگترين پيروز اين حركت كوردهاي عراق شدند ، زيرا تمامي ملتها با كوردها همدردي نمودند و حتي توركهاي بي بصيرت ازربايجان جنوبي نيز با اما و اگرهايي جانب كوردها را گرفتند. اگر امروز كوردها نتوانستند در كركوك مقاومت نمايند دليلش نداشتن وابستگي سرزميني بدان بوده است،لاكن اين ننگ در تاريخ ثبت گرديد كه كوردها از شهرشان كركوك رانده شدند و بخشي از ان سناريو ذاتا مشروعيت بخشيدن به تعرض ارضي اقليم به كركوك و موصل بوده است.
همدلي جهاني با كوردها در فرار از كركوك و بر حق نشان دادن انها بخش ديگري از اين سناريو بود كه با موفقيت كامل انجام گرفت. بي تفاوتي و همصدايي توركان ازربايجان جنوبي در اين سناريو و در قالب حمايت از حق تعيين سرنوشت و أزادي انتخاب ،كلاهي متمدنانه و كاملا جهت دار بود كه از ناحيه باصطلاح روشنفكران حركت ملي نيز همراهاني يافت و اين پيروزي بسيار بزرگي براي كوردها بود كه توانستند در سايه اين سناريو ضمن مشروعيت به تصاحب سرزميني تاريخي و جغرافيايي توركان تاييديه اي براي ايجاد دولت كوردي نيز كسب نمايند. انچنانكه در زمان حكومت يكساله مهاباد با تأييد مرحوم پيشه وري توانستند تاريخي در جغرافياي ازربايجان براي خود رقم بزنند، امروز نيز با دروغ حق تعيين سرنوشت توانستند مشروعيت ايجاد دولتي كوردي در دل سرزمينهاي توركان را براي ٣٠سال بعد بدست بياورند. اگر ملت تورك ازربايجان نتواند به شعور سياسي و ملي خود دست يابد در اينده اي نزديك در بازيهاي خطرناكي مجبور به انتخاب بين بدتر و بدترين براي خود شود و اگر غفلت ورزد مجبور به تقسيم سرزمينش با دشمنان قسم خورده اش خواهد شد.
امروز حياتي ترين عنصر براي توركان ازربايجان بازگشت به هويت توركي خويش ميباشد و براي اين مهم بايستي از استقلاليت جنوب ازربايجان بعنوان تنها راه نجات خويش و مليت ايش دفاع نمايد. اگر امروز نتوانيم فردا هرگز نخواهيم توانست.
سعيد داوري نيكو