حدیث سیاستمداران ایران در یکصد سال گذشته، حدیث آن مرد است. کافی است بدانند موضوعی میتواند نفع اندکی به تورکها برساند و لو اینکه نفع زیادی نیز نصیب خودشان شود. باز از خیر آن خواهند گذشت.
اوایل دوره پهلوی بحث تغییر الفبای رایج ایران به الفبای لاتین در میان روشنفکران داغ بود و تورکیه پیشتر به تغییر الفبا دست زده بود.
نخستوزیر فروغی نوشت: “من از کسانی هستم که خط ایرانی را ناقص و دارای معایب میدانم. اما باید یک مدت عوض شدن خط تورکها و ابقا خط حالیه خودمان را برای مصالح سیاسی مغتنم بشماریم و استفاده کنیم.
یعنی اختلاف خطی که بین تورکهای تورکیه و تورکهای آذربایجان حادث میشود، وسیله دور شدن آذربایجانیها از تورکهای تورکیه و مزید بینونیت بین آنها قرار دهیم. و لو اینکه بالمال مصلحت ماهم در اصلاح و تغییر خط باشد.”
مجلس سیزدهم پر از نمایندگان ضدسلطنت بود. آنها میخواستند اختیارات شاه را محدود کرده و از نظامیگری مفرط بکاهند. آنها در بیرون مجلس مورد پشتیبانی چشمگیر جبهه آزادی و هئیت مالی آمریکایی به سرپرستی میلسپو بودند.
جبهه آزادی از سیویک سردبیر نشریه مانند؛ مردم(حزب توده)، باختر(خانواده فاطمی اصفهان)، ندای عدالت(حزب عدالت) و امید(امینی) تشکیل میشد. آنها کاهش خدمت سربازی از بیستوچهارماه به دوازده ماه را پیشنهاد کردند.
همه چیز برای تصویب این طرح مهیا بود که یکی از مخالفان طرح گفت: “یک چهارم تا یک سوم سربازان تنها به زبان تورکی سخن میگویند. پس، شش الی دوازده ماه وقت لازم است که آنها زبان فارسی را فراگیرند تا بتوانند دستورات را درک کنند.” درخواست کنندگان طرح از درخواست خود صرفنظر کردند تا همچنان ارتش بتواند به تورکها فارسی یاد دهد.
دولت سازان ایران معاصر خوب میدانند که در یک سیستم دموکراتیک ترکها و سایر اقلیتهای ملی ایران به حداقل حقوق انسانی خود دست خواهند یافت و صد البته خودشان نیز زندگی لایق یک فرد را تجربه خواهند کرد ولی حاضرند یک چشم خود را در قبال دو چشم ما از دست بدهند.
منابع:
هدایت سلطانزاده، زبان، ایدئولوژی و هویت ملی، به نقل از: مجله یغما، سال 1327، شماره 7، از ماکاتیب خصوصی مرحوم فروغی
یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، نشر نی، ص۲۵۳