در این روزها، مردمانی با رنگ ها، دین ها؛ بی دینی ها، نژادها، زبان ها و دیگر تفاوت ها، کمی خوشحالتر هستند. چرا که یکی از بحران های بلند مدت جامعه بشری رو به حل شدن می رود.
در یک اقدام عاقلانه و انسان دوستانه، دو رهبر کره شمالی و آمریکا، بعد از سال ها دشمنی و سر سختی در مقابل هم، با هم دیدار کرده و برای حل مسایلی که باعث ضرر و زیان های بسیار زیاد جانی و مالی در کره می شد، توافق کردند.
گر چه مردم و دولت کره مسلمان و شیعه نیستند اما مانند اکثر ایرانیان و دولتشان، افراطی و متعصب هستند. تمامی منابع مالی و انسانی کره شمالی را صرف تهیه و تولید بمب اتم و موشک ها کرده اند. آمادگی برای جنگ با همسایه ها و بخصوص با کره جنوبی، یکی از اهداف مقدس رهبران کره شمالی بود.
ایران هم در راهی می رود که کره شمالی و رهبران آن می رفتند. ایران در پی سیاست های اتمی، تروریستی، دخالت در امور داخلی کشورهای منطقه و کشتار مردمان مسلمان برای دستیابی به امپراتوری باستانی-ذهنی خود است، در حالیکه بیش از 60 درصد مردمان ایران را در زیر خط مطلق فقر نگه داشته اند.
هزاران تن از ملل تورک، عرب، بلوچ، تورکمن، کرد، لر، بختیاری، قشقایی، فارس و … بخاطر فقر و بیکاری، خود و اعضای خانواده یشان را بقتل رسانده اند.
کارخانه ها و کارگاه های تولیدی، یکی بعد از دیگری، تعطیل می شوند. نه تنها بر انبوه سیل بیکاران افزوده می شود، بلکه تولید داخلی از بین می رود. در حالی که نیازهای اجتماعی مردم وجود دارند و باید تامین بشوند.
تنها چیزی که امکان صادرات خواهد داشت، نفت و گاز خواهد بود که با “تحریم شدید و بیسابقه”-ای که “دونالد ترامپ”؛ رئیس جمهور آمریکا، وعده داده است، ممکن و میسر نخواهد بود.
در نتیجه، ارز زیادی هم برای واردات خارجی موجود نخواهد بود. برای همین، راه برای واردات جنس های ارزان و کم کیفیت خارجی باز خواهد شد.
این در حالی است که اگر ایران دوباره تحریم شود، مجبور خواهد شد، همه نیازهایش را با چندین برابر قیمت واقعی آن ها و از طریق قاچاق تامین کند. یعنی، ارزش واقعی هر یکصد دلار دارایی ایران در معاملات خارجی، به حدود 20 تا 25 دلار سقوط خواهد کرد.
در نتیجه، ایران نخواهد توانست به نیازهای روزانه بهداشتی و غذایی مردمانش پاسخ بدهد.
به علت عوامل روانی، تقاضا برای اجناس بالا خواهد رفت و همین هم باعث خواهند شد تا قیمت ها چندین برابر افزایش بیابند. تورم بشدت رشد کرده و ارزش پول ملی هم بشدت افت خواهد کرد.
خانواده هایی که در گذشته با یک میلیون تومان می توانستند، چیزهایی را تهیه بکنند، قدرت خرید یک چهارم تا یک پنجم گذشته یشان را خواهند داشت.
در پی این گرانی ها و کاهش ارزش پول ایران و نبود سرمایه خارجی، امکان سرمایه گذاری برای ایجاد اشتغال از بین خواهد رفت و بیکاری نیز عمیق تر خواهد شد.
در حالی که نسل جوان و کودک دیروز، رشد کرده، جوان شده و به دنبال کار می گردد. این بیکاری و گرانی و نبود پول، جوامع را به ناامنی های بیشتری نسبت به گذشته سوق خواهد داد.
مردم عادی، توانایی جلوگیری از سقوط ارزش دارایی خود را نخواهند داشت. الا این که دارایی هایشان را به خارج از ایران منتقل بکنند که این، خود ضربه سنگینی بر ایران خواهد زد و راه را بر سقوط رژیم هموارتر خواهد کرد.
گسترش فقر و عمیق تر شدن آن، بر میزان طلاق ها با ریشه مالی، نسبت به گذشته، افزوده خواهد شد.
می دانیم که در پی گسترش فقر در ایران، فحشاء، تن فروشی، زن و دختر فروشی، بشدت رواج یافته بود ولی در شرایط جدید چگونه خواهد بود؟ هیچ تصوری ندارم.
اخلاق انسانی، به “رفاه” انسان ها وابسته است. هر چه سطح رفاه عمومی کمتر باشد، اخلاق هم بی معنا می شود و از بین می رود.
برای همین، می دیدیم که در ایران، چشم راست، به چشم چپ اعتمادی ندارد. در بخش هایی از جوامع ایرانی و در خانواده ها هم اعتماد از بین رفته بود. این وضعیت در آینده، بسیار بدتر هم خواهد شد. آن بی اعتمادی، نه تنها در خانواده و اجتماع که در بین ملت و دولت، به چند برابر خواهد رسید.
ریشه بسیار از دعواهای خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی و حتی مشکلات روانی، در ضعف اقتصادی و نبود رفاه است. برای همین است که هر ساله، میلیون ها پرونده جدید در دادگاه ها تشکیل می شوند. قتل و دزدی، تجاوز، قمه کشی و … رواج یافته است ولی این همه، با آمدن سری تحریم های جدید، می تواند تا چندین برابر افزایش بیابد.
می دانیم که انواع قاچاق و بخصوص قاچاق مواد مخدر، به شغل اصلی بعضی از نهادهای حکومتی و تعداد بیشماری از مردم در ایران بدل شده بود. برای همین هم، میلیون ها جوان و پیر، زن و مرد، دختر و پسر معتاد شده بودند ولی در ایران آینده، وضعیت بسیار نگران کننده تر از دیروز و امروز خواهد بود.
یعنی، تا کنون، “آینده روشنی” در مقابل چشم مردمان ایران وجود نداشت ولی در روزهای آتیه، “آینده تاریک تر”در پیش رو خواهد بود.