از زمانی که آزربایجان را به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم کرده اند، ملت و سرزمین آزربایجان تحت تسخیر پهلوی ها و جمهوری اسلامی به صورت هوشمندانه ، غیر مستقیم و گاهی مستقیم شاهد تقسیمات، تخریبات ، اهانت های مکرر عوامل دولت های حاکم، ارگانهای سیاسی، فرهنگی، آموزشی ، مطبوعاتی و رسانه ای بوده است.
در نتیجه همین دسیسه ها و تعلیمات شوم این سیستم ها ، ملت تورک نه تنها در آزربایجان بلکه در جای-جای ایران تحت تمسخر و تحقیر شهروندان ضد تورک و گاهی مردم عادی و بی سواد نیز قرار گرفته اند.
زمانی که ملت تورک در ایران با اعتماد به شعار برادری و برابری برای حفظ ایران از جان و مال خود مایه می گذاشتند و مجالی برای دقت و تحلیل آنچه بر علیه هویت ملی تورک که بصورت نامحسوس و در نهان اتفاق می افتد، وجود نداشت، هرروز سیاستهای بی هویت سازی تورکها با طرح های مختلف در بخش های مختلف در حال انجام بود تا جایی که حتی بصورت فرهنگ طنز و ادبیات عامیانه مردم در جامعه ایران جای بزرگی را برای خود باز کرد.
از راننده های تاکسی گرفته تا مقامهای درجه یک مملکت در سخنان روزانه خود از ضرب المثل ها، جوکها و یا کلمات نا شایست بر علیه ملت تورک استفاده کردند.
نمود این بی هویت سازی در بالاترین درصد برنامه های صدا و سیما، ازبرنامه کودکان گرفته تا ادبی ترین برنامه تلویزیونی و رادیویی، در اکثریت فیلم های سینمایی، و سایر رسانه های ملی، از روزنامه های محلی گرفته تا روزنامه ها و مجلات سراسری کشور، کتابهی درسی، شعر، ادبیات و … کاملا چشم گیر است.
این نمود را بدون شک تک-تک شهروندان ایرانی تجربه کرده اند و با خواندن این جملات آن تحربیات تلخ و غیر انسانی در ذهنشان متبلور می شود.
***
بعد از اتمام جنگ ایران و عراق و فراغت تورکها از مبارزه برای حفظ ایران، آنها کم کم به مقابله و اعتراض به جوک ها و اهانت های جمعی و فردی را شروع کردند و زمانی که با بی توجهی و یا با خنده از کنار جوک هایی که برای تحقیر کردنشان به کار برده می شد، می گذشتند، امروز دیگر به شنیدن این جوک های نفرت پراکن عادت ندارند و حساسیت خود را با اعتراض های گوناگون نشان می دهند.
امروز تورک ها با مطالعه تاریخ و فرهنگ خود، قدمت و قدرت زبان مادری خود را در یافته اند و با احساس غرور از هویت ملی خود در مقابل اهانت های افراد نژاد پرست می ایستند و سعی در فهماندن ریشه و اصالت خود به آنها دارند و منتظر تغییر رفتار افراد مقابل، و اصلاح رفتار راسیستی آنها هستند. ولی متاسفانه، طرف مقابل نه تنها به حریم و هویت ملت تورک احترام نمی گذارد، بلکه حملات نژاد پرستانه و رفتارهای مغرضانه خود را افزون تر ساخته است.
ولی همین رفتارهای نادرست و خود برتر بین نژاد پرستانی که خود را آریایی می پندارند، برمتانت تورکها بیش از پیش افزوده و سبب شده است مردمی که تا دیروز از خطاب شدن با کلمه “تورک” خجالت می کشیدند امروز در مقابل طرف دست بلند کرده و با افتخار بگوید: “بله من تورکم”.
***
با بیداری ملی و رشد شعور ملی مردم تورک، رژیم حاکم تصمیم به سرکوب و ریشه کن کردن حرکتهای جنبشی ملت تورک در آزربایجان شد و به یکباره سیستم حکومتی تبدیل به سیستم فاشیستی شد و با کودتای خاموش سپاه، اقدام به لغو مجوز های فعالیتهای انجمن های دانشجویی و سایر انجمن ها در سطح شهرهای آزربایجان نمود و کم کم مطالب مجلات تورکی را کنترل، محدود و سپس توقیف و لغو مجوز فعالیت این گونه نشریات محلی و دانشجویی را آغاز نمود.
***
سیستم حاکم با به صحنه آوردن یک بسیجی بی سواد-احمدی نژاد- در لقب دکتر شروع به اجرای دسیسه های خود در قالب برنامه ها و طرح های حکومتی و مدیریتی کردند. برای این منظور اقدام به تست میزان آگاهی و شعور ملی ملت تورک در ایران نمودند تا بتوانند با شناسایی افراد و دلایل آن مبارزه کرده و سرکوب نمایند.
سنجش میزان افکار ملی و بیداری ملت تورک از طریق روزنامه سراسری و دولتی “ایران” با قلم و طرح “مانا نیستانی” شروع شد و با نشر و پخش قسمت ویژه نشریه که با زبان طنز همراه بود، برنامه توهین به تورکها با هدف تحریک آنها عملی شد تا با مشاهده عکس العمل های مردم و فعالان ملی و در نتیجه با به دست آوردن نتیجه ی سنجش میزان بیداری ملت تورک اسباب سرکوب آنها را فراهم ساخته و برای نیل به این هدف بتوانند برنامه ریزی دقیق تری داشته باشند. اما دزدهای نژادپرست به خرمن زده بودند و اتفاق افتاد چیزی که “خدا خواست و عدو سبب خیر گردید”.
***
موضوعی که معادله را برهم زد اعتراضهای میلیونی مردم در سراسر ایران بود. برخلاف تصور رژیم و عاملان این طرح مردم آزربایجان در تهران و سایر شهرهای آزربایجان به خیابانها ریخته و خواستار توقیف روزنامه ایران و محاکمه عاملان این اهانت شدند.
ولی بی اهمیت جلوه دادن رژیم به این اعتراضات و استفاده خود از تاکتیک های انحرافی، مانند وانمود کردن اینکه، عاملین این اعتراضات آمریکا و اسراییل هستند ، مردم را بیش از پیش عصبانی و ناراحت نمودند که اینبار هم سبب شد دامنه اعتراضات به همه جای شهرهای آزربایجان کشیده شود.
حکومت به ناچار برای مدتی عقب نشینی کرد و مانا نیستانی را دستگیر و روزنامه ایران را توقیف نمود. با بیرون بردن مانا نیستانی از ایران و توضیحات مانا نیستانی در غیر عمدی جلوه دادن مسئله و در نتیجه پاک کردن ذهن عموم از دخیل بودن عوامل سپاه در طرح این موضوع ، سعی به تبرئه خویش و محکوم کردن ملت معترض شدند و شروع به سرکوب و ایجاد وحشت در بین مردم و معترضین نموده و چندین انسان بی گناه را به شهادت رسانده و در نهایت با دیکتاتوری تمام موفق به خاموش کردن آتش اعتراضات مردم تحت اهانت قرار گرفته، گردیدند. آتشی که هرگز خاموش نخواهد شد و سپاه این را به خوبی دانسته بود و می داند.
***
مانا نیستانی برای انحراف افکار عمومی از ایران فرار داده شد، تا عاملان طرح با تبرئه خود و انداختن همه گناهها بر گردن مانا نیستانی او را مقصر اصلی جلوه دهند.
در آن سوی دنیا نیز صحبت ها و مظلوم نمایی مانا نیستانی که خود را بی گناه، بی غرض و ناآگاه معرفی می کرد، چاپ مطلبی که جرمش را را غیرعمدی بنشان می داد و توجیهاتی که توسط رسانه های معلوم خارج از کشور به گوش ملت می رسید تا با یک تیر دو نشانه هدف برود.
اما چیزی که مسلّم است باور نکردن روشنفکران آزربایجان و اکثریت ملت تورک به رفتار و ادعاهای سپاه و ایمان به ساختگی بودن فرار مانا نیستانی و رفع اتهام از روزنامه ایران بود.
***
عمدی بودن جرم خیلی آشکار بود:
۱- در قسمتی از نوشته چنین آمده است:«دستور زبان سوسکی هم آن قدر سخته (هنوز هیچکی درست نفهمیده کدوم فعل هاشون İNG می گیره) که هشتاد درصد خود سوسک ها هم بلد نیستن و ترجیح میدن به زبون های دیگه حرف بزنند…
شخص نویسنده با اشاره به “اینگ” به خوبی حقیقت ماجرا را لو می دهد. زیرا بدون شک نویسنده طنزپرداز جوان در مورد شیوه های مختلف گویش زبان تورکی و ریشه آصلی فعل های آن نمی تواند اطلاعات کافی داشته باشد و برای سرکوب هویت ملتی به این نقطه اشاره و حمله نماید. مگر اینکه از قبل توسط چندین شخص آگاه در این مورد تحقیق شده و با آگاهی به آن نقطه خاص درزبان تورکی حمله ورشود.
لازم به ذکر است که در تورکی آرربایجانی در آخر فعل “اینگ” استفاده نمی شود ولی در تورکی ازبکی، در تورکی قشقایی با کمی تفاوت گویش و همچنین تورکی تورکمنی و گویش عده ای از تورکهای اطراف همدان در آخر فعل اینگ به کار می ورد.
در تورکی آرربایجانی : گئدیرسن؟ – در تورکی قشقایی گئدیرنگ؟ – در تورکی تورکمنی گئدیرینگ “ی” بسیار نرم و سریع تلفظ می شود. در لهجه زنجانی نیز بعد از “ن” گ حدف گردیده است که نشانگر اصیل بودن این لهجه نیز می باشد. در زبان سومری نیز فعل با “اینگ” تلفظ می شده است.
از طرفی سوسک با زبان تورکی آزربایجانی با جواب “نمنه” صحبت می کند، و در ظاهر مردم تورک در آزربایجان مخاطب مستقیم این اهانت، قرار می گیرد.
ولی، توهین کنندگان، جدای تورکهای آذربایجان، تورکهای دیگر مناطق ایران و همچنین کلیت زبان تورکی و اصالت آن را تحقیر کرده کوچک می شمارند. اگر درست بیندیشیم و توجه کنیم، این خود بیانگرجدی بودن این موضوع بوده است.
۲. در سیستم حکومتی ایران، مطبوعات و صدا و سیما جزء حساس ترسن و مهم ترین ارگانها می باشند که تحت کنترل و نظارت مستقیم حراست، اطلاعات و دولت و نهاد رهبری قرار دارند، و بدون تردید هیچ مطلبی بدون گذشتن از چندین اتاق و گرفتن تاییدیه چاپ به زیر دستگاه چاپ نمی تواند برود. کسانی که در سازمانهای صدا و سیما و مطبوعات در ایران کار کرده باشند به خوبی به این موضوع واقف هستند.
بنابراین دولت جمهوری اسلامی ایران و نهادهای رهبری بصورت آگاهانه این اهانت را بر عبه ملت تورک در ایران مرتکب شده اند.
***
دولت و نهاد های رهبری با رفتاری بسیار وحشتناک و غیر انسانی توانست به صورت موقت هم که باشد اهانت شوندگان-ملت تورک- را سرکوب نماید .
بنده خود نیز در اعتراضات دانشجویان داشگاه آزاد زنجان در یکم خرداد ۱۳۸۵ شرکت داشتم و شاهد سرکوب مردمی بودم که بخاطر توهین شدن به خیابان آمده بودند.
در داخل یک تاکسی حرفهای راننده به یک مسافر را شنیدم که می گفت حاجی به خدا مردم فقط اعتراض می کردند در میدان انقلاب، خودم با گوش خودم شنیدم که یک سپاهی با یک بیسیم دستور کشتار مردم را می داد، می گفت مردم را بکشید، بعد بانک صاردرات را بزنید، شیشه های بانک را بشکنید و سپس اقدام به سرکوب کنید.
در آن روز چند تن از دوستانم به شدت کتک خورده و دستگیر شدند و همچنین در سفری که به همرا شاعر بزرگوار آقای هوشنگ جعفری به شهر سولدوز و دیدار با خانواده های شهدا داشتیم، شاهد ضجه های خانواده های مظلوم شهدا بودم و هرگز نمی توانم آنها را فراموش کنم.
***
دولت، نهاد های رهبری و بازوی سرکوب آنها – سپاه – با چنین ماهیتی نمایان شد و متاسفانه هیچ حمایتی از طرف به طاهر هم وطنان فارس دیده نشد و بر عکس روشنفکران فارس و فارس اندیش در داخل و خارج شروع به سفسطه گویی و محکوم کردن حرکت ملت تورک نمودند.
از نکات قابل توجه در این قیام، سکوت کشورهای مدعی حقوق بشر بود. این کشورها با وجود سر دادن شعارهای رنگارنگ دموکراتیک و حقوق بشری کشتار هویت یک ملت را رسانه ای نکردند و سکوت کردن را بر بلند کردن ضدای عدالت ترجیح دادند.
***
از آن تاریخ به بعد، دولت و نهاد های رهبری و قدرت تروریستی و سرکوب آن-سپاه- با آگاهی از شمار ت بیدار شدگان ملت تورک بر عاصیت خود برای کنترل ملت تورک افزوده است و تمام برنامه های خود را در چپاول، تخریب، و نابود کردن سرزمین آذربایجان به کار گرفته است.
از جمله کارهای زیربنایی جشکاندن دریاچه اورمیه، کوردیزه کردن آزربایجان غربی، گنجاندن مسئولین و ماموران ارمنی و کورد در تمامی سازمانها و مکانهای دولتی، سیاسی و نظامی مناطق تورک نشین می باشد. عملی که با حمایت و پشتوانه افراد خودفروخته و خودباخته به نحو احسن انجام می گیرد و بدین وسیله تمامی راهها و کوره راههای قیام مردم آزربایجان را شناسایی و کنترل می کنند. هر چند که هرگز موفق نخواهند شد. چرا که حالا دیگر مردم فهمیده اند که چگونه سالها بازی داده شده اند و این بار باید به اصل خود رجوع نمایند و مواظب هویت و میراث ملی نیاکان خود باشند.