چنانکه این روزها مشهود است با تشدید تحریم های همه جانبه اقتصادی و سیاسی علیه سیاست های مداخله جویانه رژیم تروریستی و تروریست پرور جمهوری اسلامی ایران تقابل جدی بین ائتلاف آمریکا، عربستان و اسراییل با ایران رویکرد تازه ایی بخود گرفته است.
با روز افزون شدن این گونه تلاشها در منطقه نشست و برخاست های رضا پهلوی نیز با لابی های اسراییلی و آمریکایی سرعت عمل بیشتری به خود گرفته و موجب شده است که خواب های طلایی شاهزاده اقلیت فارس در ممالک محروسه جان تازه ایی بخود بگیرد.
در راستای این رویا ها، شاهزاده اقلیت فارس با توان اقتصادی خود که حاصل سرقت های کلان پدر و پدر بزرگ اوست مبالغی را به داخل ارسال کرده و با اجیر کردن عده ایی ناآگاه نقاب پوش و با راه اندازی شعار نویسی دیواری تلاش می کند تا در صحنه سیاسی ایران نقشی جدید بازی بکند.
همین احوالات و امیدواری وی به تحولات پیش رو منجر شده است تا وی مجددا مدعی تاج و تخت شاهی بشود و حتی همسرش خانم یاسمین را به عنوان ملکه؟! آینده ایران به مردم معرفی نماید.
از این رو رضا پهلوی با مسافرت و دیدار با سرمایه داران و هواداران خود وارد فاز عملیاتی جدیدتر و جدی تری شده است. بدین گونه که او مصاحبه های متمادی در رسانه های مختلف را آغاز کرده است و در این راستا سعی دارد با موج سواری بر افکار عمومی مردم فقرزده و به جان آمده از فشارهای اقتصادی و سیاسی رژیم اسلامی به رویاهای خود جامه عمل بپوشاند.
از جمله اقدامات وی سازماندهی و آغاز پروژه ققنوس و حضور وی و همسرش بعنوان ملکه؟! آینده در آن مراسم بود. رضا پهلوی عامدانه روز افتتاح پروژه ققنوس را به مناسبت سالگرد سقوط امپراتوری تورک قاجار برگزید و بدین سان
ماهیت دشمنی دیرینه خود با ملت تورک و سلطنت تورکان برسراسر ایران را به معرض نمایش همگانی گذاشت. همان راهی که راهی که پدربزرگ و پدرش با اشارت اربابان آنسوی مرزها پیموده بودند.
به گواهی تاریخ اجداد این شاهزاده فارس یادگاری بس وحشتناک و درد ناکی را در سرزمین های ممالک محروسه قاجار مخصوصا در مناطق تورک نشین ایران انجام دادند که هرگز از یادها و اذهان مردم پاک نشده است. حال، مدعی راهرو چنین نیاکانی بودن می تواند به وضوح از آینده تاریکی خبر بدهد.
در این میان، پوشش گسترده رسانه های مهم خبری از جمله صدای آمریکا، بی بی سی و رسانه های اسراییلی و دیگر رسانه های لوس آنجلسی در حمایت از شاهزاده فارس نیز در خور تامل بود.
***
اما این بازی فقط یک بازیکن ندارد. چرا که در طرف دیگر این بازی، شاهزاده تورکی هم وجود دارد. شخصی بنام شاهزاده بابک میرزای قاجار که وارث تاج و تخت شاهنشاهی امپراتوری تورکان قاجار است و با توسل به پشتوانه خاندانی و همچنین با اعتقاد به دمکراسی و حفظ تمامیت ارضی و ایجاد سیستم فدرال با مرکزیت ” تبریز” وارد صحنه سیاسی شده است.
***
مسئله و تفاوت مهم بین این دو شاهزاده قابلیت های مهم سیاسی، تجاری، اقتصادی و تحصیلاتی و مهمتر از همه وسعت نگرش سیاسی و انسانی شاهزاده تورک است که به مراتب انسانیتر، مدرنتر و مترقتی تر از شاهزاده فارس است.
شاهزاده بابک میرزا یک شخصیت آریستوکرات است که نگرشی جهانی تر نسبت به موضوع ایران و ملتهای ساکن در ایران دارد. او به صراحت در مصاحبه های گوناگون با رسانه های مختلف اظهار داشته است که من با شما به زبان تورکی صحبت میکنم و بیش از نیمی از مردم ایران قادر به درک زبان تورکی هستند. او در آرزوی به هم پیوستگی، اتحاد و دوستی سه کشور ایران، تورکیه و آزربایجان است.
***
سلسله قاجاریه در میان سال های ۱۹۲۵-۱۷۹۴ در ایران حکمرانی کردند. بخش بزرگی از توان امپراتوری قاجار صرف مبارزه با روسها و خرافات ارتجاعی آخوندی و بیسوادی داخل مردم ایران در درون مرزها شد.
تاریخ نگاران بی طرف و منصف و محققینی که به دور از سیاست زدگی در حکمرانی و خدمات قاجارها تحقیق و تالیف کرده اند از دوران امپراتوری تورکان قاجار به عنوان دوران روشنگری و رنسانس در ایران می کنند. بعنوان مثال، دوراندیشی و تلاشهای حیرت انگیز شاه زاده و ولیعهد عباس میرزای قاجار که جان و مالش را برای جنگ با روسیه در طی ۱۰ سال فدا و صرف نمود، غیر قابل انکار است.
از دوران امپراتوری قاجار هزاران نوآوری و پروژه های عام المنفعه در علوم و فنون و معماری ونقاشی و هنر بجای مانده است. آثار به جا مانده از آن دوره نشانگر حقایقی است که از سوی تاریخ نگاران ماسونی انگلیسی در دوره رضا خان کاملا معکوس به ایرانیان معرفی شده است.
در زمان امپراتوری تورکان قاجار، جهان شاهد روزگار بسیار پرتلاطم بود. جنگ جهانی اول یکی از این تلاطم های ناگوار برای جهان، منطقه و ایران بود.
اگرچه ایران در این جنگ اعلام بی طرفی نموده بود ولی ناخواسته و بعلت نفوذ عوامل خارجی درگیر سیاست های جهانی شد و نتوانست از آن دوره پر آشوب جان سالم به در ببرد.
در مرزهای غربی کشور، در آزربایجان غربی تورکان توسط ارامنه و آسوریها که حمایت دول روس، فرانسه وانگلیس را داشتند سلاخی شدند. شرق و جنوب کشور نیز صحنه دخالتهای روسیه و انگلستان بود.
در این دوره جنگ و اختناق قحطی بی سابقه و وحشتناکی بر سراسر امپراتوری حاکم شد و انگلستان نیز با تحریم های مواد غذایی جان میلیونها انسان را در سراسر ایران گرفت و موجب مرگ حدود ۸ تا ۱۰ میلیون انسان در ایران شد.
سرانجام شرایط بسیار سخت اقتصادی و خیانت های افرادی همچون سردار سپه ها و آخوند های وابسته به انگلستان و همکاری عناصر خود فروخته ایرانی کودتای انگلیسی را رقم زد و باعث انقراض امپراتوری قاجار در ممالک محروسه شد.
***
شاهزاده بابک میرزای قاجار ۴۷ ساله حاصل ازدواج رمضان علیمیرزاخان شاهزاده قاجار و مهین دخت قاجار است . علیمیرزاخان در تاریخ ۱ مه ۱۹۲۲ در باکو متولد شد و در سال ۲۰۰۷ در آلمان درگذشت. مهین دخت قاجار نیز متولد ۱۹۴۷ شهر اردبیل است. او با فریده قطبی مادرفرح پهلوی نیز نسبت فامیلی دارد.
بابک میرزای قاجار در نوزده سالگی با لیلا قاجار از بستگان خود در برلین ازدواج کرد. لیلا همسر بابک میرزا متولد آلمان و شهروند تورکیه نیز است .
شاهزاده بابک میرزا تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشکده های پزشکی، دندانپزشکی و روانشناسی با موفقیت طی نموده است. امروز او در فعالیت تجاری مشغول است و فرد بسیار موفقی در امر تجارت و بازرگانی محسوب می شود.
او پنجمین نسل از نوادگان فتحعلی شاه قاجار است و به زبان های فارسی، تورکی، انگلیسی و آلمانی تسلط کامل دارد. شاهزاده بابک میرزای قاجار و لیلا قاجار صاحب یک پسر و یک دختر به نام های “عباس میرزا قاجار” و فاطمه قاجار است.
شاهزاده بابک میرزا در مسافرت سال ۹۴ سفری به شیراز داشت و د ر راه بازگشت به کشور جمهوری آزربایجان شمالی و تورکیه هم رفت که در آنجا نیز مورد توجه برخی از دولتمردان و رسانههای مختلف آن کشورها قرار گرفت. او به رسمیت زبان تورکی به همراه زبان فارسی در سرتا سر ایران و نیز رسمیت سایر زبان ها در مناطق دیگر تاکید و اشاره کرده است.
شاهزاده بابک میرزای قاجار در میان زنان ایرانی نیز محبوبیت ویژه دارد و امروزه در بین جوانان و ملت تورک در ایران تقریبا کسی نیست که او را نشناسد. وی از حمایت بخشی از مردم داخل ایران و بخشی از دولت های آذربایجان شمالی و تورکیه هم برخوردار است.
شاهزاده بابک میرزا برعکس رضا پهلوی، امپراتوری قاجار را قابل نقد می داند. در حالیکه رضا پهلوی مخالف نقد پدربزرگ و پدرش می باشد و خود نیز از اعمال دیکتاتورانه و ارتجاعی پدربزرگ بیسواد خودهمواره مدافعه می کند.
مقایسه نوشته ها و افکار بین شاهزاده بابک میرزای قاجار و رضا پهلوی کاملا نشان میدهد که رضا پهلوی از تاریخ دروغین ماسونی آریایی و باستانگرایی دوران هخامنشی حمایت کرده و آن را تبلیغ می کند و همانند نیاکان خود سعی در تحریف تاریخ و فریب افکار عمومی ملل موجود در ایران را در سر می پروراند.