نگاه «شورای گذار» درباره
حقوق ملت تورک آزربایجان
حقوق ملت تورک تورکمن
حقوق ملت تورک خراسان
حقوق ملت تورک قاشقای و تشکیل ایالت قاشقایسان
و ... چیست؟ اکبر آزاد
دربارۀ « شورای مدیریت گذار» اکبر آزاد
اینکه در فعالیتهای سیاسی- اجتماعی خود، به برقراری دمکراسی تأکید داشته باشیم، امری نیکوست. اما باید بدانیم این فقط ابتدا و شروع کار میباشد و ارزش و اعتبار آن در حد و قواره یک شعار است. این گونه شعارها زمانی ارزش و اعتباری لازم را پیدا میکند که، شعار دهندگان پایبندی عملی خود را به اجرایی شدن دمکراسی نشان دهند.
یکی از راههای نشان دادن چنین پایبندی ای، این است که شعار دهند با صراحت به موارد اجرای عملی و بنیادی این دمکراسی مورد نظر خود، تأکید و اذعان داشته باشند و به عبارت دیگر، بگویند وقتی دمکراسی مورد نظرشان برقرار شود، در جامعه چه اتفاقات مثبتی رخ خواهد داد.
شعارِ «باید دمکراسی برقرار شود» به خودی خود بسیار گنگ و مبهم است و ضرورت دارد این شعار کلی، گنگ و مبهم؛ حتی الامکان تبیین شود. الآن هم به ما میگویند در کشور دمکراسی مردمی(مردم سالار دینی) برقرار است! اما همه میدانند، ماهیت این گونه شعارها، چیزی جز از اغواگری و عوام فریبی نیست!
ازنظر من عمل دمکراتیک! صدها بار بیشتر از شعار«بر قراری دمکراسی» ارزشمند و بر آن ارجحیت دارد! یعنی در ایران و در رابطه با امور ایران، برای کسب اعتماد عمومی، مدعیان باید در عمل حسن نیت خود را نشان دهند. کمترین کاری مثبت مدعیان بر قراری دمکراسی، بر شمردن اهداف کوتاه مدت و بلند مدت برای برقرار دمکراسی میباشد. یعنی باید ابعاد عملی و محتوای اساسی دمکراسی مورد نظر خودرا مشخص کند و این یک امر ضروری است! به عبارت دیگر قبل از هر اقدامی باید برنامه اجرایی خود را تدوین و در دسترس عموم قرار دهند.
ادعایِ برقراری دمکراسی، به خودی خودی امری کلی، گنگ و مبهم است و بطور مشخص برای مدعیان التزامی به بار نمی آورد! به عنوان مثال، مدعیان قبل از آنکه به دمکراسی زبانی- فرهنگی «اشاره» ای داشته باشند؛ لازم است پیشاپیش اصل مسئله را به طور مشخص بپذیرند! یعنی به صراحت به وجود تنوع زبانی- فرهنگی در ایران اذعان و آنرا به رسمیت بشناسند و بر کثیرالمله بودن کشور ایران تأکید داشته باشند. صراحتاً به پذیرند که در ایران کثیر المله، ملتهایی چون: ملت تورک آرربایجان (در آرربایجان)؛ ملت تورکمن (در تورکمنصحرا)؛ ملت تورک خراسان (در خراسان رضوی و خراسان شمالی و…)؛ ملت تورک قاشقای (در قاشقایستان)؛ و سایر اقلیتهای تورک در دیگر مناطق ایران و…
وهمچنین ملت عرب (در خوزستان و…)؛ ملت بلوچ (در بلوچستان)؛ ملت کرد (در کردستان)؛ ملت لُر (در لرستان)؛ ملت فارس (در برخی ازمناطق ایران)؛ ملت گیلک (در گیلان) و…. ساکن هستند و نیز این واقعیت آشکاربپذیرند که اکثریت قاطع جمعیت ایران را تورکان تشکیل میدهند. مدعیان دمکراسی باید در ابتدای امر این گونه بدیهیات بپذیرند و به صراحت به آن اذعان کنند!
تورکان در چهار نقطۀ ایران به طور متمرکز ساکن هستند و همانطور که در فوق اشاره شد، عبارتند از آزربایجان(با لحاظ کردن ابعاد تاریخی و زبانی)، خراسان، تورکمن صحرا و قاشقایستان! علاوه بر اینها، تورکها در دهها و بلکه صدها نقطه ایران در کنار سایر ملل ایرانی به صورت اقلیتهای قابل اعتنا سکونت دارند و باید حقوق ملی – مدنی شان تأمین گردد!
واضح است این مطالبات که در رابطه با تورکان ساکن ایران مطرح میشود؛ در جای خود عینا میتواند برای سایر ملل ساکن ایران نیز مطرح شود و باید از حقوق آنها صیانت شود! و….
***
آقای دکتر فرزاد صمدلی مطالبی در رابطه با اعلام موجودیت جریانی به نام«شورای گذار…» در فوق نوشته و منتشر کرده اند. من نیز در رابطه با حقوق ملی- مدنی ملل تورک ساکن ایران، سئوالی را در پایین مطلب ایشان مطرح کرده بودم!
شخصی به نام آقای Alireza Afshani Naghade ابتدا به ساکن و با لحن پرخاشگرانه ای به این سئوال سادۀ اینجانب برخوردکرده و مطالبی را بیان نموده اند که، لازم دیدم به ایشان پاسخی مفید و مختصر بدهم!
سئوال من خطاب به آقای صمدلی چنین است:
« لطفا اگر ممکن است توضیح بدهید نگاه «شورای گذار» درباره
حقوق ملت تورک آزربایجان
حقوق ملت تورک تورکمن
حقوق ملت تورک خراسان
حقوق ملت تورک قاشقای و تشکیل ایالت قاشقایسان
و … چیست؟
فقط لطفا نگویید اول برقراری دموکراسی بعد سایر موارد!»
آقای Alireza Afshani Naghade خطاب به من نوشته اند: « آقای آزاد چرا هست . به حقوق اقوام ایرانی اشاره و تاکید کرده اند. تدریس به زبان مادری و غیره همه اش تاکید شده است.»
ایشان باید بدانند ملت تورک آذربایجان، به اعتباری بیش از دویست سال است که در جهت حفظ موجودیت خود و برقراری آزادی در مقابل دوشمنان خارجی و داخلی مبارزه و مدافعه کرده است! و باید بدانند مدرنیسم در ایران در تداوم این مبارزات و مدافعات شکل گرفته است! بنابراین در حال حاضر آنقدر تجربه دارد که دیگر به تعارفات خشک و خالی و به قولی به تعارفاتی که بیشتر برای خالی نبودن عریضه میباشند؛ قانع نشود! ما «اشاره» نمیخواهیم بلکه «صراحت و عمل» میخواهیم و به دفعات تأکید و تأیید میخواهیم! میخواهیم به صراحت موجودیتمان و حقوقمان به رسمیت شناخته شود!
بعد از این هر مدعی که به میدان میآید، باید در رفتار و گفتار خود نشان دهد و ثابت کنند که، ملتزم به تأمین حقوق ملتهای کشور کثیرالملۀ ایران است! بپذیرد تقسیمات کشوری ایجاد شده به شیوۀ رضاشاهی، دارای ماهیت ضد ملتهای ساکن ایران است و باید منحل و تقسیمات جدیدی بر اساس ویژه گیهای تاریخی، زبانی، فرهنگی و جغرافیایی هر ملت و هر منطقه ایجاد خواهد شد!
مدعیان باید در این باره صداقت، صلاحیت و التزام خود را اثبات کنند! برای این کار تنها «اشاره» کفایت نمیکند!
آقای Alireza Afshani در ادامۀ نوشتۀ خود آورده اند: «… اما اگر کسی ایران را نشناسد و نوشته شما را بخواند، تصور خواهد کرد که ایران را فقط تورکان تشکیل داده است و در آن اقوام دیگری وجود ندارد. اعراب، بلوچ ها، کردها و فارس ها مردمانی از این سرزمین نیستند که ۴۰ سال است که زیر پوتین های نظام اسلامی له شده اند .»
اینکه در ۴۰ سال گذشته ملل ساکن ایران ازمواهب حاکمیت جمهوری اسلامی برخوردارد بوده اند، هیچ شکی وجود ندارد. اگر فارسها به اندازه یک سهم از این مواهب ویژه برخوردار بوده اند؛ ملتهای غیر فارس به طور مضاعف تحت تأثیر و تضییق آن بوده اند. البته این را هم باید در مرکز دقت خود قرار دهیم که به دلیل جو ضد تورکی حاکم در کشور، که از زمان روی کار آمدن رژیم دست نشاندۀ پهلوی به طور سیستماتیک و سازمان دهی شده و از طریق تشکیلات اداری ونیز رسانه های جمعی، حتی در کتابهای عمومی و درسی و… به شیوه های مختلف از سوی حکومت رواج و گسترش داده میشد که این وضعیت ورای ستم مضاعف بوده و هست!
شرایط ضد تورکی حاکم بر ایران در یکصد سال گذشته، چیزی شبیه به وضعیت حاکم در کشورهای آفریقای جنوبی و زیمباوه، در قبل از سرنگونی دیکتاتور و آپارتاید نژادی حاکم به توسط اقلیت نژادپرست سفیدها، در این کشورها میباشد. ترکها با آنکه در ایران اکثریت را تشکیل میدهند، از حقوق فرهنگی و سیاسی در حد یک اقلیت کوچک نیز برخوردار نیستند.
ضمناً لازم است این را هم بگویم که، چون من اصالتاً تورک و آرربایجانی است! طبیعی است که، در درجۀ اول مثالها و سئوالهایم مربوط به تورکان و آزربایجان باشد. و این یک رفتاری نُرمال و حقی اگر طبیعی است.
اگر معقولانه اندیشیده شود، متوجه خواهید شد که تأکیدات من بر حقوق ملی- مدنی تورکان، هرگز به معنای انکار حقوق سایر ملل ساکن ایران نیست و نمیتواند باشد! اما آقای Afshani Alireza در نوشتۀ بغض آلود و پیش داورانۀ خود، به ناحق چنین القای میکنند که گویا من حضور سایر ملل ساکن ایران را نادیده گرفته ویا آنرا انکار میکنم! البته که چنین نیست و چنین نمیتواند باشد. من همانطور که از مدعیان خواهان صراحت و عمل هستم؛ خود را نیز مُلزم به صراحتِ بیان میدانم و بر این اساس اعلام میکنم ایران کشوری است کثیرالمله؛ یعنی ملل مختلفی از جمله تورکان، اعراب، بلوچها، کردها، فارسها و…. در ایران پهناور ساکن هستند.
من پیش از این هم بارها در نوشته های خود بر این مسئله تأکید داشته ام ! بنابر این اتهامات آقای Alireza Afshani پیش داورانه، بی اساس و مُنبعث از بغضی است که علت و منشأ آن برای من نا معلوم است! اگر آقایAfshani Alireza گرفتار تفکرات بغض آلود نبودند، به راحتی و بدون پرخاشگری، میتوانستند حقوق ملت ویا ملتهای مورد نظر خود را مطرح و مورد تأکید قرار دهند و….!
مسئلۀ دیگری که در اینجا باید به آن تأکید شود، ترکیب جمعیتیِ اهالی ایران و میزان نفوس هر یک از ملتهای ساکن ایران است! همانطور که گفته شد ایران کشوری است کثیرالمله و ملل مختلفی از جمله تورک، عرب، بلوچ، کرد، فارس و…. در ایران پهناور ساکن هستند. و البته پر جمعیت ترین این ملل ساکن ایران، تورکان هستند! خود تورکان نیز از نظر ترکیب جمعیت، حداقل به چهار ملت عمده تقسیم میشوند!:
ملت تورک آزربایجان (در آزربایجان)
ملت تورک تورکمن، (در ترکمن صحرا و…)
ملت تورک خراسان (در خراسان رضوی، خراسان شمالی و…)
ملت تورک قاشقای (در قاشقایستان)
آقایAlireza Afshani در ادامه خطاب به اینجانب نوشته اند: « نوشته سرا پا شونیستی شما چیزی جز اعتبار بخشیدن و رنگ و لعاب دادن به پان ایرانیستهای فاشیست را، نمی توان تعریف کرد. چرا نگوئیم اول دموکراسی . شما درک علمی و کارشناسی از دموکراسی ندارید، گناه ما چیست؟ بدون بر قراری دموکراسی و حاکمیت و اراده مردمی هیچ حقی قابل تحقق نیست.»
اولاً من ترجیح میدهم برای نامیدن «شوونیسم حاکم بر ایران» به جای اصطلاح «پان ایرانیسم»، از تعبیر «پان فارسیسم» استفاده کنم که به نسبت ملموس و عینی میباشد. چون تمام سرکوبها در بیش از یکصد سال گذشته بر علیه ملل غیر فارس، در جهت گسترش ابعاد فارسیزاسیون بوده است!
در ثانی تأکید بر حقوق ملتهای مظلوم تورک ساکن ایران چگونه میتواند «شونیستی» ویا «اعتبار بخشیدن و رنگ و لعاب دادن به پان ایرانیستهای فاشیست » باشد. اگر در اندیشۀ شما بغضی نسبت به تورکان وجود نداشت، این گونه مطلبهای بی اساس را که جز «لغو گویی» معنای دیگری ندارد! به قلم شما جاری نمیشد. به نظر میرسد شما مشکل دیگری دارید و اصل آنرا نمیتوانید و یا نمیخواهید به زبان بیاورید. دوستانی که احتمالاً شما را میشناسند، بهتر میتوانند معرفیتان کنند! این گونه سیاه نماییها، باید دلایلی داشته باشد. باید سرمنشأ رفتار بغض آلود شما را شناخت!
خصوصاً در جمله آخر نوشتۀ خود، یک بام و دو هوا بودن رفتار خود را به نمایش گذاشته و مینویسند:«توضیح اینکه هیچ قصدی در دفاع از این تشکل ندارم» این موضع گیری هم عملاً ویژه شماست. نوشتۀ خود را با دفاع از تشکّل مذکور آغاز میکند و حتی در سطرهای پایانی نوشتۀ خود با غرور مشمئز کننده ای مینویسید: «چرا نگوئیم اول دموکراسی . شما درک علمی و کارشناسی از دموکراسی ندارید، گناه ما چیست ؟»
حال سئوال اینست که این «ما»یی که در برابر «سئوال من» از «شورای گذار» دفاع میکنند چه کسانی هستند؟ اگر شما از «شورای گذار» دفاع نمیکنید، چرا تعبیر «ما» را به کار برده اید؟ آن هم با چنین لحن مؤکد و مغرورانه ؟؟؟ بر اساس متن نوشته تان عملاً از «شورای گذار…» دفاع میکنید اما در عین حال برای بی طرف نشان دادن خود، میگوید من از آن تشکل دفاع نمیکنم! به عبارتی با « دست پس میزند و با پا پیش میکشد.» ویا بالعکس! این رفتار به لحاظ روانشناختی نشانۀ جبن و تزلزل شماست!
در نوشتۀ خودتان خطاب به اینجانب مدعی شده اید« شما درک علمی و کارشناسی از دموکراسی ندارید» قطعاً داشتن «درک علمی و کارشناسی» از مسائل سیاسی و اجتماعی به ادعا نیست بلکه به نوع نگرش و تحلیل برمیگردد!
در اینجاهم فرق من با شما این است که، شما بر نام و پوست دمکراسی تأکید دارید و من بر محتوای دمکراسی تأکید میکنم! شما و امثال شما با نام دمکراسی اغواگری میکنید؛ من و امثال من هم سعی میکنیم مانع اغوا گریها شده و بپرسیم محتوا ویا جزئیات این نام اغواگر دمکراسی چیست؟ حال شما باید به این سئوال هم پاسخ بدهید که، «چرا زمانی که از محتوای دمکراسی مورد نظر «شورای گذار…» سئوال میشود به جای آنکه اعضای «شورای گذار…» دست پاچه و عصبانی شوند؟ شما دست پاچه و عصبی میشوید؟!»
شما که «… هیچ قصدی در دفاع از این تشکل ندارید»؟!
و…….
***
در همان صفحه، آقایMehdi Dadgar در ادامه و در تأیید مطالب آقایAlireza Afshani نوشته اند:« Mehdi Dadgar Ekber Azad
البته من هم با اقای افشانی نقده موافقم که اینکه صرفا تورکها را تاکید میکنید اگر شونیستی هم نباشد حداقل جلوه خوبی ندارد. اما چناب افشانی یک مساله هست و ان این است که در دموکراسی از همان ابتدا باید صدا ها شنیده شده و نظرات لحاظ شود. نمیتوان گفت حالا فعلا ساکت باشید بذارید دموکراسی برقرار کنیم بعد حرفتان را میشنویم.»
من نمیدانم چرا وقتی که حقوق ملتم را بطور جداگانه و مستقل مطرح میکنم، «جلوه خوبی ندارد.» معنی این گونه استنباطها چیست؟ آیا جز آن است که هجمه های ضد تورکی یکصد سال گذشته و حاکم، افکار عمومی مسموم کرده است؟! و دفاع از حقوق ملت تورک به شکل مستقل را ناخوش آیند تلقی میکنند؟
با این حال قسمت دوم نوشتۀ آقایMehdi Dadgar به روح دمکراسی بیشتر نزدیک است چون توصیه میکند، برای برقرار دمکراسی باید از ابتدا صداهای مختلف شنیده شود! و البته موکول کردن «شینیده شدن صداهای مختلف » به آینده و بعد از برقرار دمکراسی، نشانۀ عدم درک روح دمکراسی است و شائبه تلاش برای «برقراری دیکتاتور» به نام «استقرار دمکراسی» را تقویت میکند. و این چیزیست که در نوشتۀ آقایAlireza Afshani آشکارا مشهود است و میزان درک ایشان از استقرار دمکراسی را نشان میدهد! و….
***
در پایان از آقای دکتر فرزاد صمدلی درخواست میشود با در نظرگرفتن مطالب فوق پاسخ احتمالی خود را تنظیم نمایند و حتی الامکان به تأیید آقای شریعتمداری نیز برسانند!!