اخیراً یک جریان مدعی نجات ایران، موسوم به «شورای مدیریت گذار» پا به عرصۀ معادلات سیاسی گذاشته و در خارج از کشور، اعلام موجودیّت کرده است! سازمان دهندۀ این جریان آقای سیدحسن شریعتمداری، فرزند مرحوم آیت الله سیدکاظم شریعتمداری میباشند!
یکی از ویژه گیها و تفاوتهای با جرایانات مشابه خارج از کشور ازقبیل سازمان مجاهدین خلق، چریکهای فدایی خلق(اکثریت)، جمهوری خواهان آریایی و… تأکید بر پرهیز از اقدامات خشونت آمیز است.و از این بابت بر خشونت طلبها ارجحیت دارد.
این جریان یعنی «شورای مدیریت گذار» در رابطه با نحوۀ فعالیت، اهداف و چگونگیِ ایرانِ آیندۀ مورد نظر خود، تاکنون 3 فقره سند منتشر کرده است. این اسناد، حاوی مطالبی است که از زوایای مختلف قابل نقد و بررسی میباشند. ضمن مروری که بر این اسناد داشتم، تصمیم گرفتم مطالبی دربارۀ موضوعات مطرح در آنها بنویسم. اما بدلیل شرایط جسمی، مشغله و ضییق وقت، این امکان وجود ندارد که به یکباره تمام دیدگاههای «شورای مدیریت گذار» را که در اسناد سه گانۀ آن آمده، به شکل مکتوب بررسی نمایم! لذا مناسب دیدم که به تدریج، بعضی دیدگاهها مطرح شده در اسناد سه گانۀ مذکور را مورد دقت و بررسی قرار دهم!
یکی از اولین مواردی که دقت مرا به خود جلب کرد، موضع گیری این شورا دربارۀ فرهنگهای مختلف و زبانهای مادری رایج در ایران است!
در سند شماره ۲، در رابطه با «رفع هرگونه تبعیض و به رسمیت شناختن حقوق سیاسی، اجتماعی و فرهنگی گروه های اتنیکی ایران» و « حق آموزش به زبان مادری »، عبارتی به کار برده اند که در ۴۰ سال گذشته از طریق «قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران» برای هویت طلبان تورک آزربایجانی و سایر هویت طلبان نقش یک بختک شوم را داشته و تبدیل به یک آلرژیِ مزمن شده است. در واقع در ۴۰ گذشته فعالان هویت طلب به امید عبارت مورد اشاره سَر دوانده شده اند. عبارتی که در این جملۀ به ظاهر مترقی سند شماره ۲ هم آمده است: «به رسمیت شناختن حق آموزش به زبان مادری درکنار زبان فارسی.» دقیقا این عبارت « در کنار زبان فارسی » نقش یک بختک شوم را ایفا میکند. این همان عبارتی است که برای هویت طلبان تبدیل به یک آلرژیِ مزمن شده است!
به امید این عبارت، ۴۰ سال است که فعالین ملی مدنی هویت طلب سَر دوانده میشوند. در اصل ۱۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، در رابطه با «حق آموزش به زبان مادری» دقیقاً از همین عبارت یعنی عبارت « در کنار زبان فارسی » استفاده شده است ! و عوامل دولتی توانسته اند به مدد آن 40 سال هویت طلبان غیر فارس را در چاه ویل سرگردانی گرفتار سازند. عبارت سند شماره دویِ جریان «شورای مدیریت گذار» بطور کامل از این قرار است: «رفع هرگونه تبعیض و به رسمیت شناختن حقوق سیاسی، اجتماعی و فرهنگی گروه های اتنیکی ایران. به رسمیت شناختن حق آموزش به زبان مادری درکنار زبان فارسی.» (به نقل از سندشماره ۲ شورای مدیریت گذار )
در اصل ۱۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هم چنین آمده است:«زبان و خط رسمي و مشترك مردم ايران فارسي است. اسناد و مكاتبات و متون رسمي و كتب درسي بايد با اين زبان وخط باشد ولي استفاده از زبان هاي محلي و قومي در مطبوعات و رسانههاي گروهي و تدريس ادبيات آنها در مدارس، در كنار زبان فارسي آزاد است»(به نقل از سایت پژوهشکده شورای نگهبان)
در واقع یکی از محرکهای اینجانب برای بحث در باره اسناد سه گانه «شورای مدیریت گذار» همین عبارت «در كنار زبان فارسي » میباشد! یکسانی ادبیات به کار برده شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و سندشماره 2 «شورای مدیریت گذار»، شُبهه ای باقی نمیگذارد که، اگر فرض کنیم «شورای مدیریت گذار» در آینده موفق شود؛ موفقیتش به معنای آن خواهد بود که حداقل40 سال دیگر، هویت طلبان غیر فارس، در چاه ویل این عبارت سند شماره 2 «شورای مدیریت گذار» گرفتار و سرگردان خواهند شد. اما ما در ترکی ضرب المثلی داریم که میگوید: «ایلان ووُران آلا چاتیدان قورخار» که ترجمه فارسی آن شده«آدم مار گزیده، از ریسمان سیاه و سفید میترسد» ما که ۴۰ سال است به استناد اصل پانزده قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با دولتیان جمهوری اسلامی دست و پنجه نرم میکنیم، تا بلکه به حقوق طبیعی خود برسیم! دیگر چه نیازی داریم که در آینده با استناد به سند شماره دو با عوامل «شورای مدیریت گذار» دست و پنجه نرم کنیم!؟
باز یک ضرب المثل تورکی دیگر تداعی شد که میگوید: «عاغیللی آدام بیر دلیکدن ایکی دؤنه سانجیلماز» یعنی «آدم عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود»
در رابطه با حقوق طبیعی ملل غیر فارس ساکن ایران که «شورای مدیریت گذار» سعی کرده به نحوی از پذیرش آن طرفه رود. مواردی دیگر وجود دارد که از سوی « شورای مدیریت گذار» به قول معرف «سوتی داده شده است»،ومن در اینجا به بعضی از آنها اشاره خواهم کرد:
«شورای مدیریت گذار» در سند شماره یک خود چنین آورده است: «برای نیل به … اتحادی که دربرگیرنده فعالان همه گروه های اجتماعی و احزاب و گرایش های سیاسی و فرهنگی و اتنیکی دموکرات و آزادیخواه کشور خواهد بود» ( به نقل از سند شماره یک)
از عبارت فوق چنین به نظر میرسد که «شورای مدیریت گذار» واقعاً به فعالان فرهنگی و اتنیکی با احترام و با جدیّت برخورد میکند و موجودیت آنها را به رسمیت میشناسد. طبعاً وقتی موجودیتشان را به رسمیت میشناسد، حقوق طبیعی مورد مطالبۀ آنها را نیز به رسمیت میشناسد و برای برقراری و تأمین آنها هم مساعدت و کمک لازم را اعمال خواهدکرد. اما در همین جا ابهامی وجود دارد ودر سندخود که نقشۀ راه میباشد، به فعالین هویت طلب و مطالبه گر در رابطه با تدریسو تحصیل زبانی مادری هیچ اشاره ای نشده است! چیزی که در شرایط کنونی فعالان ملی- مدنیِ مللِ مختلفِ غیرِ فارسِ ساکنِ ایران، خواستار تدریس و تحصیل آن یعنی تدریس و تحصیل زبان مادریشان در تمام آموزشگاهها از ابتدایی تا عالی هستند و این از مطالبات محوری ملل غیر فارس میباشد. سبب اصلی چنین موضع گیریِ«شورای مدیریت گذار» این است که وجود ملل مختلف ساکن ایران را به رسمیت نمیشناسد و حد اکثر آنها را در حد «اتنیک » قبول دارد! چنان که در مباحث و اسناد خود به تکرار از اصطلاح «اتنیک» استفاده میکند.این طرز تلقی با اصل« رفع هرگونه تبعیض» مورد ادعایشان در تناقض و در مغایرت کامل قرار دارد.