نگاهی گذرا به دیدگاههای « شورای مدیریت گذار» در اسناد سه گانۀ آن / اکبر آزاد

نگاهی گذرا به دیدگاههای « شورای مدیریت گذار» در اسناد سه گانۀ آن / اکبر آزاد
«به رسمیت شناختن حق آموزش به زبان مادری درکنار زبان فارسی.» دقیقا این عبارت « در کنار زبان فارسی » نقش یک بختک شوم را ایفا میکند. اکبر آزاد
نگاهی گذرا به دیدگاههای « شورای مدیریت گذار» در اسناد سه گانۀ آن

اخیراً یک جریان مدعی نجات ایران، موسوم به «شورای مدیریت گذار» پا به عرصۀ معادلات سیاسی گذاشته و در خارج از کشور، اعلام موجودیّت کرده است! سازمان دهندۀ این جریان آقای سیدحسن شریعتمداری، فرزند مرحوم آیت الله سیدکاظم شریعتمداری میباشند!
یکی از ویژه گیها و تفاوتهای با جرایانات مشابه خارج از کشور ازقبیل سازمان مجاهدین خلق، چریکهای فدایی خلق(اکثریت)، جمهوری خواهان آریایی و… تأکید بر پرهیز از اقدامات خشونت آمیز است.و از این بابت بر خشونت طلبها ارجحیت دارد.

این جریان یعنی «شورای مدیریت گذار» در رابطه با نحوۀ فعالیت، اهداف و چگونگیِ ایرانِ آیندۀ مورد نظر خود، تاکنون 3 فقره سند منتشر کرده است. این اسناد، حاوی مطالبی است که از زوایای مختلف قابل نقد و بررسی میباشند. ضمن مروری که بر این اسناد داشتم، تصمیم گرفتم مطالبی دربارۀ موضوعات مطرح در آنها بنویسم. اما بدلیل شرایط جسمی، مشغله و ضییق وقت، این امکان وجود ندارد که به یکباره تمام دیدگاههای «شورای مدیریت گذار» را که در اسناد سه گانۀ آن آمده، به شکل مکتوب بررسی نمایم! لذا مناسب دیدم که به تدریج، بعضی دیدگاهها مطرح شده در اسناد سه گانۀ مذکور را مورد دقت و بررسی قرار دهم!

یکی از اولین مواردی که دقت مرا به خود جلب کرد، موضع گیری این شورا دربارۀ فرهنگهای مختلف و زبانهای مادری رایج در ایران است!
در سند شماره ۲، در رابطه با «رفع هرگونه تبعیض و به رسمیت شناختن حقوق سیاسی، اجتماعی و فرهنگی گروه های اتنیکی ایران» و « حق آموزش به زبان مادری »، عبارتی به کار برده اند که در ۴۰ سال گذشته از طریق «قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران» برای هویت طلبان تورک آزربایجانی و سایر هویت طلبان نقش یک بختک شوم را داشته و تبدیل به یک آلرژیِ مزمن شده است. در واقع در ۴۰ گذشته فعالان هویت طلب به امید عبارت مورد اشاره سَر دوانده شده اند. عبارتی که در این جملۀ به ظاهر مترقی سند شماره ۲ هم آمده است: «به رسمیت شناختن حق آموزش به زبان مادری درکنار زبان فارسی.» دقیقا این عبارت « در کنار زبان فارسی » نقش یک بختک شوم را ایفا میکند. این همان عبارتی است که برای هویت طلبان تبدیل به یک آلرژیِ مزمن شده است!

 

به امید این عبارت، ۴۰ سال است که فعالین ملی مدنی هویت طلب سَر دوانده میشوند. در اصل ۱۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، در رابطه با «حق آموزش به زبان مادری» دقیقاً از همین عبارت یعنی عبارت « در کنار زبان فارسی » استفاده شده است ! و عوامل دولتی توانسته اند به مدد آن 40 سال هویت طلبان غیر فارس را در چاه ویل سرگردانی گرفتار سازند. عبارت سند شماره دویِ جریان «شورای مدیریت گذار» بطور کامل از این قرار است: «رفع هرگونه تبعیض و به رسمیت شناختن حقوق سیاسی، اجتماعی و فرهنگی گروه های اتنیکی ایران. به رسمیت شناختن حق آموزش به زبان مادری درکنار زبان فارسی.» (به نقل از سندشماره ۲ شورای مدیریت گذار )

در اصل ۱۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هم چنین آمده است:«زبان و خط رسمي و مشترك مردم ايران فارسي است‌. اسناد و مكاتبات و متون رسمي و كتب درسي بايد با اين زبان وخط باشد ولي استفاده از زبان هاي محلي و قومي در مطبوعات و رسانه‌هاي گروهي و تدريس ادبيات آنها در مدارس‌، در كنار زبان ‌فارسي آزاد است»(به نقل از سایت پژوهشکده شورای نگهبان)

در واقع یکی از محرکهای اینجانب برای بحث در باره اسناد سه گانه «شورای مدیریت گذار» همین عبارت «در كنار زبان ‌فارسي » میباشد! یکسانی ادبیات به کار برده شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و سندشماره 2 «شورای مدیریت گذار»، شُبهه ای باقی نمیگذارد که، اگر فرض کنیم «شورای مدیریت گذار» در آینده موفق شود؛ موفقیتش به معنای آن خواهد بود که حداقل40 سال دیگر، هویت طلبان غیر فارس، در چاه ویل این عبارت سند شماره 2 «شورای مدیریت گذار» گرفتار و سرگردان خواهند شد. اما ما در ترکی ضرب المثلی داریم که میگوید: «ایلان ووُران آلا چاتیدان قورخار» که ترجمه فارسی آن شده«آدم مار گزیده، از ریسمان سیاه و سفید میترسد» ما که ۴۰ سال است به استناد اصل پانزده قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با دولتیان جمهوری اسلامی دست و پنجه نرم میکنیم، تا بلکه به حقوق طبیعی خود برسیم! دیگر چه نیازی داریم که در آینده با استناد به سند شماره دو با عوامل «شورای مدیریت گذار» دست و پنجه نرم کنیم!؟

باز یک ضرب المثل تورکی دیگر تداعی شد که میگوید: «عاغیللی آدام بیر دلیکدن ایکی دؤنه سانجیلماز» یعنی «آدم عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود»
در رابطه با حقوق طبیعی ملل غیر فارس ساکن ایران که «شورای مدیریت گذار» سعی کرده به نحوی از پذیرش آن طرفه رود. مواردی دیگر وجود دارد که از سوی « شورای مدیریت گذار» به قول معرف «سوتی داده شده است»،ومن در اینجا به بعضی از آنها اشاره خواهم کرد:
«شورای مدیریت گذار» در سند شماره یک خود چنین آورده است: «برای نیل به … اتحادی که دربرگیرنده فعالان همه گروه های اجتماعی و احزاب و گرایش های سیاسی و فرهنگی و اتنیکی دموکرات و آزادیخواه کشور خواهد بود» ( به نقل از سند شماره یک)

از عبارت فوق چنین به نظر میرسد که «شورای مدیریت گذار» واقعاً به فعالان فرهنگی و اتنیکی با احترام و با جدیّت برخورد میکند و موجودیت آنها را به رسمیت میشناسد. طبعاً وقتی موجودیتشان را به رسمیت میشناسد، حقوق طبیعی مورد مطالبۀ آنها را نیز به رسمیت میشناسد و برای برقراری و تأمین آنها هم مساعدت و کمک لازم را اعمال خواهدکرد. اما در همین جا ابهامی وجود دارد ودر سندخود که نقشۀ راه میباشد، به فعالین هویت طلب و مطالبه گر در رابطه با تدریسو تحصیل زبانی مادری هیچ اشاره ای نشده است! چیزی که در شرایط کنونی فعالان ملی- مدنیِ مللِ مختلفِ غیرِ فارسِ ساکنِ ایران، خواستار تدریس و تحصیل آن یعنی تدریس و تحصیل زبان مادریشان در تمام آموزشگاهها از ابتدایی تا عالی هستند و این از مطالبات محوری ملل غیر فارس میباشد. سبب اصلی چنین موضع گیریِ«شورای مدیریت گذار» این است که وجود ملل مختلف ساکن ایران را به رسمیت نمیشناسد و حد اکثر آنها را در حد «اتنیک » قبول دارد! چنان که در مباحث و اسناد خود به تکرار از اصطلاح «اتنیک» استفاده میکند.این طرز تلقی با اصل« رفع هرگونه تبعیض» مورد ادعایشان در تناقض و در مغایرت کامل قرار دارد.

 

چون اگر ملل تورک، عرب، کرد، بلوچ، لُر و… «اتنیک» محسوب میشوند، ملت فارس هم باید «اتنیک» به حساب آید! و نباید به عنوان «ملت ایران» به دیگر ملل ساکن ایران قالب و تحمیل گردد. چون در اصل «ایران کشوری کثیر المله است.» در متن اسناد «شورای مدیریت گذار» بعضی پیش فرضهایی وجود دارد که به مانند یکصد سال گذشته بدون مراجعه به آرای عمومی محور و در اولویت قرار گرفته اند. پیش فرضی که عمل ملل غیر فارس به وصلۀ اتنیکی ملت ایران تبدیل کرده و برای زبان آنها د رکنار زبان فارسی جا باز کرده اند! چنین پیش فرضهایی خارج از اصول یک رفتار دمکراتیک و عملاً بر ضد دمکراسی است! در حالی که جمهوری اسلامی ظاهری هم باشد برای تصویب قانون اساسی به آرای عمومی مراجعه کرد! از این بابت «شورای مدیریت گذار» در حد جمهوری اسلامی نیز عمل نمیکند!

در یکصد سال گذشته، یعنی از زمان قدرت یابی رضا شاه تا زمان اعلام موجودیت«شورای مدیریت گذار»، این واقعیت بدیهی، یعنی«کثیرالمله بودن کشور ایران» هرگز پذیرفته نشده و همه سعی کرده اند به نوعی از پذیرفتن این واقعیت به طرق مختلف طفره بروند ویا اساساً صورت مسئله را پاک کنند!

باید دانست تا زمانی که بدیهی «اصل کثیرالمله بودن ایران» به شکل واضح، آشکار و با صراحت تمام پذیرفته نشود؛ و بر حقانیت این ملل در داشتن حقوق برابر بایکدیگر تأکید نشود؛ هرگونه ادعا ویا فعالیت برای برقرار دمکراسی در ایران؛ ادعا و تلاشی پوچ و عبث خواهد بود!
کسی که میخواهد به پایگاه اجتماعی و نیرو مدنی فعالین« دموکرات و آزادیخواه » تکیه کند، خود نیز باید « دموکرات و آزادیخواه » باشد. عدم اذعان به وجود فعالین مدافع تدریس و تحصیل به زبان مادری، از عدم اذعان به «کثیرالمله بودن کشور ایران» نشأت میگیرد و نشان از رفتاری غیر دمکراتیک در لفافۀ دمکراسی خواهی است. دلیل اصلی این رفتار غیر دمکراتیک «شورای مدیریت گذار»، همان طور که اشاره شد، عدم قبول «کثیرالمله بودن ایران» است که عملاً آنرا نمی پذیرد. و در نتیجه عملاً وجود فعالین مدافع حقوق زبان مادری را نیز نمیبیند و در واقع نمیخواهد ببیند و بپذیرد!

در سند شماره دو «شورای مدیریت گذار»، چنین آمده است:« حقوق برابر همه شهروندان در مقابل قانون و برخورداری از فرصت های برابر در زندگی اجتماعی و سیاسی صرف نظر از تعلق های اتنیکی و قومی، جنسیتی، زبان، رنگ، موقعیت اجتماعی، عقیده، مذهب و باور دینی یا عدم باورمندی به ادیان و گرایش جنسی. (به نقل از سند شماره ۲ )

اولا در متن فوق«شورای مدیریت گذار» به «برابر در زندگی اجتماعی و سیاسی» تأکید دارد و «برابری حقوق فرهنگی و زبانی» را آگاهانه از قلم انداخته است. اگر غیر از این باشد؛ «حقوق برابر همه شهروندان » « صرف نظر از تعلق های اتنیکی و قومی، جنسیتی، زبان،»-ی از زاویۀ «حق آموزش به زبان مادری» آن میتواند باشد که، همانطور که شهروندان ملت فارس در مدارس و دانشگاهها از ابتدایی تا عالی میتوانند به زبان مادری خود تحصیل وتدریس کنند، شهروندان ملت ترک آذربایجان، ملت تورکمن، ملت ترک قشقایی، ملت ترک خراسان، ملت عرب خوزستان، ملت کرد، ملت بلوچ و… نیز میتوانند در مدارس و دانشگاهها از ابتدایی تا عالی، به زبان مادری خود تحصیل و تدریس کنند!

تا کنون، یعنی در یکصد سال گذشته، چنین نبوده و به نظر میرسد اکنون نیز کسی چنین حقی را برای ملتهای غیر فارس زبان قائل نیست! اگر توجه شده باشد، در نقل قول فوق بر «قانون»، یعنی به برابری شهروندان در برابر «قانون» چنین تأکید شده است: « حقوق برابر همه شهروندان در مقابل قانون» این تأکید بر «قانون»به معنای آن است که ما صرف نظر از تمام شعارها، باید ببینیم «شورای مدیریت گذار» میل به سوی چه قوانینی دارد. ویا درآینده سعی خواهدکرد چه قوانینی را به تصویب برساند! هر چند همانطور که در ابتدا اشاره شد؛ در بخش دیگری از سند شماره دو آمده است: « رفع هرگونه تبعیض و به رسمیت شناختن حقوق سیاسی، اجتماعی و فرهنگی گروه های اتنیکی ایران. به رسمیت شناختن حق آموزش به زبان مادری در کنار زبان فارسی.»(به نقل از سند شماره ۲ )

در عبارت فوق از سند شماره دو «شورای مدیریت گذار» به چند مسئله تأکید شده است:
« رفع هرگونه تبعیض »: وقتی بنا بر رفع تبعیض باشد، در واقع بنا براین است که همۀ ملل ساکن ایران از مواهب «حقوق سیاسی، اجتماعی و فرهنگی» به طور یکسان برخوردار شوند. خصوصا که در ادامۀ آن آورده شده است: « به رسمیت شناختن حقوق سیاسی، اجتماعی و فرهنگی … » تا اینجا مسئله به ظاهر اصولی پیش رفته است. اما یک مسئله را نباید فراموش کرد که «شورای مدیریت گذار» پیش از این تأکید کرده است که تمام این موارد از طریق «قانون» تثبیت خواهد. با این حال گرایشات درونی «شورای مدیریت گذار»، خود را در این عبارت به وضح نشان میدهد: «به رسمیت شناختن حق آموزش به زبان مادری در کنار زبان فارسی.» همانطور که پیشتر اشاره شد عبارت «در کنار زبان فارسی » نشان میدهد در پیش فرض «شورای مدیریت گذار» زبان فارسی بدون اینکه از کسی پرسیده شود محوذ است و برای دیگر زبانها در کنار آن جایی باز میشود ویا باز خواهد شد. در حالی که ابعاد این جای نامشخص است! محور بودن زبان فارسی معضلی است 40 ساله که، گریبان تمامی فعالان ملی- مدنی هویت طلب غیر فارس را گرفته و رهایی از آن بسیار بعید به نظر نمیرسد!

فعالان ملی- مدنی مللِ غیر فارسِ ساکن ایران، در چهل سال گذشته با توصّل و استناد به اصل 15 قانون اساسی جمهوری اسلامی به طریق مسالمت آمیز و قانونی خواسته اند « در كنار زبان ‌فارسي»، زبان مادریشان تدریس و تحصیل شود. اما در طول چهل سال گذشته هیچ نتیجه ای جزء از سردرگمی، دستگیری، زندانهای طویل المدت و… عایدشان نشده است!
عبارت« در كنار زبان ‌فارسي» طلسم شومی است که، در40 سال گذشته، تمام امید و آرزوهای فعالان ملی- مدنی و هویت طلبِ مللِ غیرِ فارسِ ساکن ایران را بلعیده و محو کرده است. اگر قرار باشد 40 سال دیگر هم بازیچه و مَچل طرح اغواگرایانۀ «شورای مدیریت گذار» و امثالهم بشویم، همان بهتر که به مجادلۀ خود با جمهور اسلامی ادامه بدهیم!بلکه فرجی حاصل شود!
چهل سال قبل، بعد از یک انقلاب عظیم سیاسی اجتماعی، گرفتار طلسم این عبارت «دركنار زبان ‌فارسي» شدیم که، هنوز هم زیر سایۀ سنگین آن دست پا میزنیم!

«شورای مدیریت گذار»، آقای شریعتمداری و یارانش کثیرالمله بودن کشور ایران را قبول ندارند! برای همین هم پیشاپیش نسخۀ ملل محروم ایران را پیچیده اند!
رضا شاه در یکصد سال پیش نسخۀ ملل ایرانی را به ضرب سرنیز پیچید. «شورای مدیریت گذار» هم میخواهد نسخۀ ملل ایرانی در زر ورق پوچ و اغواگر اصطلاح«دمکراسی» بپیچد ! در زر ورق یک دمکراسی مبهم، گنگ و بی محتوا!
اگر در شروع کار پذیرفته نشود که «ایران کشوری کثیرالمله» است؛ هیچ اقدام دمکراتیک «سیاسی، اجتماعی و فرهنگیِ» مؤثری در آن نمیتواند شکل بگیرد! و هر آنچه صورت بگیرد کاریکاتوری مُضحک از اقدامات شبه دمکراتیک خواهد بود که به ملل محروم ساکن ایران تحمیل خواهدشد و کماکان مسیر آسیمیلاسیون این ملل، که از سوی رژیم پهلوی بنیان گذاری شده است؛ تداوم خواهد یافت! ملل محروم ساکن ایران در اصل خواستار تغییرات اصولی در شیوه های رضاشاهی هستند!

تمام جریانهای سیاسی که خواهان برقرار دمکراسی در ایران هستند، لازم است تغییرات بنیادین را مدّ نظر داشته باشند و به جای پیروی از رویه های دیکتاتورانۀ رضاشاهی، ترتیب امور را بر اساس واقعیتهای موجود در نظر گرفته شود!

haray
ADMINISTRATOR
PROFILE

یازیلار

سون یازیلار

باش یازارلار

چوخ سئویلن لر

ویدیولار

  • https://carina.streamerr.co/stream/ozharay
  • Haray Radio