غروب شاهنامه در شب تبریز
“مجله فرهنگی- هنری بخارا” که گویا در شهرهای مختلف و با دوره گردی چند دکتر شاهنامه ستا و فردوسی پرست برگزار می شود، قرار بود این بار با عنوان “شب تبریز و شاهنامه” در تاریخ ۹۷/۷/۲۸ بی سر و صدا در شهری که مرکز ناسیونالیسم تورک است، برگزار شود.
برای تدارک چنین مراسمی افراد خاصی مانند معلمان ادبیات فارسی، دانشجویان غیر بومی، و همچنین افراد نا آگاه بومی دعوت شده بودند.
با شروع جلسه که با مجری گری “دهباشی” نامی برگزار شد، استادان فردوسی شناس (فردوسی پرست) که با آگاهی کامل از فضای آزربایجان به تبریز آمده بودند، با مقدمه چینی بسیار و احتیاط مضاعف، با توصیف مهمان دوستی، ادب پروری و حتی شاهنامه دوستی تبریزیان سعی در قالب کردن افکار نژادپرستانه و پارسگرایانه ی خود داشتند.
استادان! فردوسی شناس که خود را هم تراز کیهان شناسان یا ادیبان نوبل گرفته می پنداشتند، این بار نیز قصد داشتند در غیاب منتقدان، به سیاق هم کیشانشان حکیم! طوسی را از فرش به عرش برده به هیئت پیامبران در آورند. غافل از اینکه سخنان پوچ و بی مغزشان جز اندکی خود فروخته و جاهل و البته پان فارسهای نژادپرست خریداری در آزربایجان ندارد و تبریزیان میزبان این مهمانان ناخوانده از همان دوران کودکی نه شاهنامه بلکه کلمه ی “قاسدان نامه” (دروغ نامه) را برای این کتاب به کار می بردند.
در زمان سخنرانی اساتید! نارضایتی از سخنان آنان، به وضوح در میان حضاری که نه به دعوت برگزار کنندگان، بلکه با درز خبر برگزاری چنین مراسمی در سالن “نسل فردا” در آنجا حضور یافته بودند با دست بلند کردن و پچ پچ آنها دیده می شد.
اما این اعتراضات محسوس زمانی به اوج خود رسید که فردی به نام دکتر خطیبی پشت تریبون قرار گرفته و پس از مقدمه جینی هایی پای را فراتر از خطوط قرمز آزربایحانیان گذاشته و در مورد سرحدات آزربایجان، تجزیه و تجزیه طلبی و فراکسیون تورک زبانان در مجلس سخن گفت.
اما یاوه گویی های او با اعتراض کوبنده ی یک دختر آزربایجانی و همراهی افرادی از هر طرف سالن مواجه شد. جناب دکتر که از سخنان جسورانه ی دختر جوان شوکه شده بود گیج و مبهوت او را نگاه می کرد.
برگزار کنندگان با حمله ی لفظی به آن خانم و تهدید وی و سایر معترضان، سعی در کنترل فضای متشنج داشتند. اما تلاش آنها با اعتراض دوباره و سه باره ی آن خانم و افراد دیگر بی نتیجه ماند.
تبریزیان از همان دوران کودکی کلمه ی “قاسدان نامه” (دروغ نامه) را برای این شاهنامه به کار می بردند
نا گفته نماند که یکی از جاهلان بومی به مرد جوانی که تنها با بلند کردن دست و برخاستن، خواستار طرح سوال از آقایان دکتر بود حمله ور شده، شعور و فهم یک خود آریایی پندار را به همگان نشان داد.
مجری برنامه در اواخر جلسه علی رغم میل باطنی خود تحت فشار برخی از حضار مجبور به قبول حضور آن خانم در پشت تریبون شد. دختر آزربایجانی با سخنان کوبنده صحبتهای دکتر خطیبی و همفکران او را به باد انتقاد گرفته و سپس به انتقاد شدید از تفکرات نژاد پرستانه، ضد تورک و ضد عرب و زن ستیزانه و … فردوسی پرداخت.
در پایان جناب خطیبی به نمایندگی از فردوسی پرستان و به عنوان کسی که در نوک پیکان حملات معترضان بود پشت تریبون قرار گرفته و با استرس فراوان و صدای لرزان به توجیه سخنان بی سر و ته و گستاخانه ی خود و یاوه سرایی های حکیم !!! طوسی اش پرداخت که توجیهات وی با اعتراضهای چندین باره ی خانم جوان دیگری و همراهی دیگر معترضان نیمه تمام ماند و جلسه ای که قرار بود محل خودنمایی نژادپرستان و دم تکانی خرده پان ایرانیست ها به سران جریان فاشیستی شان باشد، با حضور به موقع هویت طلبان تورک به کابوس پان فارس ها بدل گشت و با وجود قول از طرف مجری برنامه و گردانندگان به معترضان، جلسه بدون پرسش و پاسخ و زودتر از موعد مقرر خاتمه داده شد و سوالاتی همچون چرایی بایکوت یوسف و زلیخای فردوسی (توبه نامه ی فردوسی) ، نامردی پهلوان ایرانیان و مردانگی پهلوان تورانی (سهراب) ، جریان پناهندگی فردوسی و …. بی پاسخ ماند.
حجت الهامی