هرچند به نظر میرسد که، در این مورد خاص، منظور حداد عادل از “زبان غیر فارسی” زبانهای خارجی و بالأخص زبان انگلیسی میباشد، لکن از آنجا که وی هیچ اشارهای به زبان یا زبانهایی که موجب آلودگی فضای شهر و خیابانها شدهاند نکرده و از آنجا که ایشان به طور اعم منشاء آلودگی را “زبان غیر فارسی” دانسته است و البته با توجه به اظهارات قبلی ایشان و شناختی که از افکار و اندیشههای ایشان سراغ داریم میتوان با قطعیت عنوان کرد که به نظر حداد عادل تمامی زبانهای غیرفارسی و از جمله زبان تورکی منشاء آلودگی محسوب میشوند.
لازم میدانم به حداد عادل تذکر دهم که زبان تورکی نه تنها منشاء آلودگی شهرها و خیابانها نیست، بلکه با در نظر گرفتن آمار مقایسهای تورکها در ایران، این زبان در تمامی شهرها و خیابانهای کشور درست به اندازه زبان فارسی و حتی بیشتر از آن، حق حیات دارد.
حداد عادل باید بداند که همانگونه که وی تلاش برای حفظ زبان و هویت را امری ضروری میداند، ما تورکها هم برای حفظ زبان خودمان که به منزله “حفظ هویت ماست” تلاش خواهیم کرد و در این مورد خاص تنها تفاوت ما با ایشان در این است که وی حفظ زبان و هویت خویش را در گرو نابودی دیگر زبانها و دیگر هویتها میداند ولی ما در عین پایبندی به زبان و هویت خویش، سایر زبانها و هویتها را نیز با دیده احترام مینگریم.
باید این را هم بداند که زبانهای دیگر، مخصوصاً زبانهای رایج در ایران، به هیچ وجه منشاء آلودگی نیستند، بلکه نقش بستن هر کدام از این زبانها بر خیابانها و محصولات تولیدی کشور، منشاء زیبایی و جلوهای از تکثر فرهنگی در این کشور میباشد.
آری، به نظرم حداد عادل باید منشاء آلودگی را نه در خیابانهای تهران، بلکه در افکار خویش جستجو کند. چون دیرزمانی است که اظهارات و اقدامات ایشان حکایت از آن دارد که دلبستگی ایشان به زبان فارسی از حالت طبیعی خویش فراتر رفته و آلوده به نگرشهای نژادپرستانه و دیگرستیزانه گشته است.