برای گذر از شخصی گرایی و عبور از گرداب حب و بغض های کوچک شخصی لازم است تا شناختی دقیق، عمیق و گسترده از منافع ملی حاصل گردد. برای رسیدن به این شناخت صحیح نیز لازم است تا “روح ملی” به عنوان گفتمانی سازنده و راهگشا بر افکار و رفتار انسانها حاکم گردد.
بدون داشتن گفتمان ملی و بدون تئوریزه نمودن ملی گرایی و در غیاب مستقر نمودن سیستماتیک منافع ملی همواره نظرات و تصمیمات و رفتارهای ما دچار عدم ثبات و حتی ضد و نقیض خواهد شد.
به همین دلیل بدون داشتن پشتوانه معرفتی ملی گرایی موجود در آزربایجان در بزنگاههای حساس و تعیین کننده تاریخی دچار مشکل جهت یابی و نقصان استراتژی شده و قالب ملی خود را از دست خواهد داد.
از این روی با نگاه به گذشته و مطالعه اکنون و بررسی احتمالات آینده باید با بسط و گسترش و سامان بخشی به گفتمان ملی در سطح نخبگان و فعالان روشن اندیش و نیز گسترش روح ملی و اهداف عالی ملی در سطح عمومی و همگانی نمودن مفاهیم ملی در سطح جامعه به سطحی از آمادگی در برابر حوادث و احتمالات آینده رسید و در برابر هر حادثه و احتمال، برنامه و رهیافتی ملی و سازنده را آماده نمود.
به همین جهت در کنار “تقابل هویتی” با شونیسم فارس باید به” تقابل معرفتی “نیز بها داده و سعی گردد تا با تقویت بنیانها و پایه های معرفتی و گسترش مفاهیم آن در سطح نخبگان و حتی علاقه مندان آن در جامعه ملی، تفاوت معرفتی و گفتمانی حرکت ملی آزربایجان با استعمار و استبداد حاکم مشخص گشته و چشم اندازهای ملی به صورت آشکار و فراگیر ترسیم گردد.
چرا که شناخت ملی لازمه آگاهی ملی و آگاهی نیز بنیان رهایی ملی است. در سایه شناخت و پدیدار شدن آگاهی، روح ملی که دارای اساسی سازنده و رهایی بخش است ایجاد گشته و به “مطلوبی عمومی و فراگیر” تبدیل خواهد شد.
برای تمامی اینها لازم است تا نخبگان ملی در کنار اهمیت به کمیت به موضوع کیفیت نیز اهمیت داده و در یک رویکردی تخصصی و روشنفکرانه به کشف و مطالعه و ایجاد اصول و بنیانهای گفتمان ملی به عنوان ضرورتی حیاتی بیشتر از پیش پرداخته و با تئوریزه نمودن آن از لحاظ معرفتی مؤسس شرایطی بهتر و سعادتمند برای ملت تورک و میهنمان آزربایجان گردند.