اسماعیل آقا سیمیتکو و دو ملاقات تاریخی-ابراهیم ساوالان

اسماعیل آقا سیمیتکو و دو ملاقات تاریخی-ابراهیم ساوالان
اسماعیل آقا سیمیتکو و دو ملاقات تاریخی
اسماعیل آقا سیمیتکو سودای اشغال و حکومت بر آذربایجان را درسر داشته و برای تحقق آن با سرپرسی‌کاکس؛ نماینده انگلیس در منطقه تماس گرفته بود. او برای رسیدن به این هدف دو رقیب جدی بر سر راه داشت.
اسماعیل آقا به همین منظور ، صد سال پیش در همین روز(16 مارس 1918) قرار ملاقاتی با مارشیمون ترتیب داده و او را در محل مذاکره به قتل رساند. مارشیمون رهبر آسوری‌های ایل جیلو از استان حکاری عثمانی بود که با ورود عثمانی به جنگ جهانی اول و قرار گرفتن آنها در صف دول متحد، توانست خود را به عنوان هم پیمان اول متفقین در خاورمیانه مطرح سازد. او که به رهبر دینی، فرمانده نظامی، رهبر سیاسی و نماینده و رابط ارامنه خاورمیانه در سازمانهای بین الملل تبدیل شده بود، امیدوار بود با حمایت دولت‌های روس، آمریکا، انگلیس و فرانسه ارمنستانی شامل مناطق شرقی عثمانی و مناطق غربی آذربایجان تشکیل دهد ولی برای غلبه بر ترکها به اتحاد با کردها نیاز داشت.
اسماعیل آقا مارشیمون را به محلی در سلماس دعوت کرد. در آغاز اسماعیل آقا به مترجم گفت که شنیده‌ام مارشیمون خیلی خوب به کردی صحبت می‌کند بنابراین ما به مترجم نیاز نداریم. مارشیمون در جواب گفت درست است آقا. زبانتان را خوب می‌فهمم اما از وقتی از قوچانئس بیرون آمده‌ام چون زیاد حرف نزده‌ام در کردی صحبت کردن سختی می‌کشم و اسماعیل آقا گفت بعد از اتحادمان شما این زبان را به خوبی صحبت خواهید کرد.
مارشیمون گفت: این سرزمین میهن ماها بوده ولی جدایی در کیش مارا از هم پراکنده و به این حال انداخته است اکنون باید متحد شده این سرزمین را بدست گرفته و باهم زندگی کنیم. ما سپاه بسیج کرده‌ایم ولی به قدرکافی سوار نداریم اگر شما با ما باشید چون سوار بسیار دارید برسر تبریز رفته و آنجا را نیز مانند اورمیه و سلماس گرفته و مملکت بزرگی را که متفقین به ما قول دادند ایجاد می‌کنیم.
در پایان مذاکره نیروهای کرد که با هماهنگی قبلی در اطراف محل مستقر شده بودند، مارشیمون و همراهانش را کشتند.

بهار 1304 رضا شاه می‌گوید که قصد دارم اسماعیل آقا را شخصا ملاقات نمایم تا ببینم حرف حساب او چیست و به همراه سرلشکر آذربایجان؛ عبداله‌خان طهماسبی و نماینده سنا؛ رضا رفیع و عده‌ای از ملتزمین به دیدار اسماعیل آقا در قلعه چهریق ر فت.
رضا رفیع می‌گوید که شاه با اسماعیل آقا به زبان ترکی صحبت می‌کرد ولی هرگاه می‌خواست چیزی بگوید که اسماعیل آقا سردرنیاورد به زبان گیلکی به من می‌گفت.
هرلحظه امکان داشت که اسماعیل آقا به مانند مذاکره‌ای که با مارشیمون داشت دست به کار خطرناکی بزند ولی به هر ترفندی بود آن شب طولانی وحشت‌زا به پایان رسید و رضاخان و همراهانش صبح زود به سلماس و از آنجا به اورمیه بازگشتند.
سرلشکر طهماسبی می‌گفت که اسماعیل آقا بعدها به او گفته بزرگترین خبط زندگیاش را آن شب مرتکب شده و گرد و خاک مختصری بلند نکرده و سردار سپه را نکشته است. افسوس می‌خورد که چرا نکرد.
منابع مقاله:
 تاریخ هیجده ساله احمد کسروی و تاریخ بیست ساله حسین مکی
haray
ADMINISTRATOR
PROFILE

یازیلار

سون یازیلار

باش یازارلار

چوخ سئویلن لر

ویدیولار

  • https://carina.streamerr.co/stream/ozharay
  • Haray Radio